من واقعا قصدم ازدواجه

12:48 - 1400/07/27

سلام خوبین من دختری ۱۷سالم که محدودیتم زیاده یعنی پدرم زیاد گیر میده بهم بعد من با یکی حرف میزنم که ۲۶سالشه اونم همسایمونه انون قبول کرده که همینطوری همو ببینیم حرف بزنیم جلو در بعد ۱یا دو سال من یه اتفاقی افتاد من نتونستم دیگه بیام بیرون بابام فهمید دیگه نزاشت ولی من بازم حرف زدم پسره خیلی دمدمیه و اینکه مشکوکه من احساس میکنم با خیلیا حرف میزنه دو تا پیج دارع با یه اکانت دیگه بهش درخواسن دادم اونی که فالورش زیاد بود که بهش درخواست دادم مسدود کرده ولی اونی که کم بودو قبول کرده اون فک میکنه که من اینیستا ندارم من با پیج دوستم رفتم استوری عاشقانه گذاشته بود بعد عکسای منو لایک کرده بود فلانو بهمان ولی نمیدونه من کیم بعضی وقتا ساعت ۲میاد یا سه اینا میپرسم میگه گلارو باید دیر بچینی ببری مغازه یدونع گل خونه داره ولی من واقعا قصدم ازدواجه به نظرتون چه جور ادمیه؟میشه کمکم کنین

-----------------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum  
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد: https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/186862

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 1 =
*****
تصویر به تو از دور سلام

سلام بر شما دختر عزیز من

من هم با نظر کارشناس محترم موافق هستم. و با توصیفاتی که از ایشون کردید؛ بوی خوشی به مشامم نمیرسه.

سقراط جمله بسیار قشنگی داره؛ میگه : "ممكن است مقداری زهر در كوزه ای ریخت و آن كوزه را شست و اثرات زهر را از بین برد، ولی چیزی را كه در ذهنتان جای دارد، خوب یا بد، بر شما فرمانروایی خواهد كرد و هرگز از آن رهایی نتوانید یافت."

دختر عزیزم؛ فدات شم؛ تا زمانیکه ازدواج نکردی؛ هیچ کس رو بر فکر و ذهنت امیر نکن!!!!!!

گلکم؛ در یک اقلیم دو پادشاه نمی گنجه. شما الان که با ایشون صحبت میکنی و ... . کم کم ایشون به دلتون می نشینه. (هرچند که تاحالا هم بیکار نبوده؛ نشسته) و بعد اگه با فرد دیگری ازدواج کنی؛ همش در حال مقایسه کردن همسرت با ایشون هستی و هیچ وقت به رضایت و آرامش در زندگی نمیرسی. پس عزیزم؛ با روح و روان خودت بازی نکن!

اگر هم با همین آدم ازدواج کنی که خودت داری آینده اش رو به چشم می بینی!  "پسره خیلی دمدمیه و اینکه مشکوکه من احساس میکنم با خیلیا حرف میزنه..." . عزیزم؛ بعد توی زندگی که رفتی پشیمان میشی و اونوقت خود کرده رو تدبیر نیست. بعد میخوای خودت رو نجات بدی؛ زبانم لال طلاق میگیری.(چیزی که اینروزها خیلی زیاد شده) اگر هم بچه دار شده باشی که اونوقت بیا و درستش کن...بقول شما دهه هشتادیها اسکانیا بیار و باقالی جمع کن!!!! خخخخخ

پس همین اول یک "نه" محکم بگو و آینده ات رو دستخوش فراز و نشیب و دست انداز نکن!

انسان هرچی دل مشغولی کمتری برای خودش درست کنه؛ راحتتر زندگی میکنه!

افراد زیادی بودند که دوران طلایی جوانیشون رو با مشغولیت های اینچینی هدر دادند؛ و بعد که پسره رفته ازدواج کرده؛ یک عمر حسرت به دل و با تنفری که یکسرش هنوز عشقه؛ در هیمان و حیرانی ماندند و خودشون هم دیگه نمیدونن با خودشون چند چندند؟!!!! نه میتونن فراموش کنند نه میتونن ببخشند... . نکن با خودت؛ بعضی چیزها واقعا جیزه ... باید ازش پرهیز کرد و ترسید!

دوستت دارم و برات بهترین ازدواج رو آرزو میکنم.

یاعلی

تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما کاربر گرامی

از اینکه به مجموعه اعتماد کردید و مساله تون رو قبل از هر اقدامی با ما مطرح کردید سپاسگزاریم

اگر سوال و طرح مشکل شما بعد از عقد بود، بنا به موقعیت، اقتضا می کرد که طور دیگه جواب شما رو بدیم. اینکه بد بین نباشید و در صدد رفع کدورتها باشید.

اما حالا که قبل از عقده، به طور یقین، توصیه میشه که با این شخص با این اوصاف محتاط باشید و بد بین . قید این شخص رو بزنید و روزه شک دار نگیرید. کسی که خودش رو به بعضی موازینِ ارتباطی مقید ندونه، بعید نیست که بعدها هم نتونه خودش رو محدود به ضوابط کنه!

بخصوص از بعضی تعابیرشون بر میاد که قصدش اینه که از شما زمان بخره، بجای اینکه به طور رسمی از شما خواستگاری کنه، با شما رابطه کلامی داره و با لطائف و حیلی مثل " گلا رو باید  دیر بچینی ببری مغازه " قصد داره شما رو تا حد امکان نگهداره و بعد از وابستگی عاطفی، شما رو به مراحل بعدی بکشونه.

به ما حق بدید که دل شما رو نسبت به ایشون خالی کنیم، چون مراجعین ما به بخش مشاوره، با شرح وقایعی که میدن حاکی از این است که خیلی از ابراز علاقه های پنهانی مادامیکه از راه متعارفش طی نشده باشه، اصلا به قصد ازدواج نیست (هر چند دختر با صداقت، قصد ازدواج داشته باشه و بعضی پسران از همین دل پاکی دختران و صداقت اونها کمال سوء استفاده رو می برن). و چه بسیار وقایع ناگواری که روزانه با سرگذشت دخترانی آشنا می شیم که متاسفانه وارد این دام دلفریب افتادن. و اولین قدم همین بوده که به قول شما "همیطوری همو ببنیم"

به هیچ وجه طرز نگاه شخص مقابلتون رو با نگرشها و اغراض خودتون یکی ندونید. شما یک امیال و نیازهایی دارید و بهش اهمیت می دید که ممکنه برای شخص مقابلتون به هیچ وجه مهم نباشه. بلکه مسائل دیگری رو در سطر اول اهمیت قرار بده. مؤکدا فقط از زاویه دید خودتون به این مساله نگاه نکنید تا قضیه رو تمام شده بدونید، شاید لازم باشه پسران این زمونه رو بهتر بشناسید.
نمی خوام اساسا در مورد کل پسران سیاه نمایی کنم، اما بهر کسی هم نمیشه اعتماد کرد. بخصوص با توصیفاتی که از اون شخص کردید. راههای کسب اعتماد مختلفه و یکیش اینه که ارتباطات نباید مخفیانه باشه، به قصد ازدواج باشه و خانواده ها در جریان باشن. در قران به این نکته  بسیار مهم که ممکنه سرنوشت یک دختر یا پسر رو به ناکجا آباد ببره، در آیه 25 سوره نساء اشاره شده است.

سخت گیری پدرتون رو به فال نیک بگیرید، که ایشون روزگار رو بهتر از شما شناخته و لمس کرده. سختگیری پدرتون رو به جان بخرید و تک بُعدی به قضیه نکنید و فکر نکنید که سختگیری پدرتون برا اینه که عمداً دشمن خواسته های شماست. خیر شما رو می خواد و به فکر آینده شماست . که قطعا در موقعیت مناسبی حامی شما خواهد بود. پس بهر قیمتی خودتون رو از رابطه عاطفی پدر- دختری محروم نکنید، چرا که اگر در زندگی خودتون رو از این تکیه گاه محکم محروم کنید زمین می خورید.

بهترین ها رو براتون آرزومندیم

موفق باشید

 

تصویر ناشناس
نویسنده ناشناس در

نه ایشون خیلی میخوان بیان خواستگاری ولی چون سن من کوچیکه پدرم اجازه نمیده بیان بازم دلیل اش همون میشه؟

تصویر روئین تن مهدی

سلام خدمت شما سرکار خانم

بله، اگر سن شما مناسب ازدواج هم بود، همین توصیه می شد. چنانچه به کیس های دیگه هم در موارد مشابه که به مجموعه مراجعه می کنند ،بخاطر انتخاب سرنوشت ساز عمر، چنین توصیه ای میشه. و مطمئن باشید ضرر نمی کنید. پدر بزرگوار شما به یک بُعد قضیه (سن) نگاه می کنند. اما کارشناسان ما طبق تجربه ای که از موارد متعدد کسب کرده اند به دیگر جوانبی که بسی مهمتر هم هست نظر دارند.

موفق باشید