خانومم زیاد غرر میزنه

05:58 - 1401/03/24

سلام ۱۸سالشه عقدیم سر هر موضوعی غرر میزنه اعصاب منم بهم میرزه منم حساسم 

یه کاری میکنه که ادم پشیمون میشه حتی خودشم میگه بعضی وقتا ولی من نگفتم بهش 

مثلا سر موضوع اجازه گرفتن واسه بیرون رفتن رو و چیزای دیگه میگه ازم اجازه نمیگیره و میگه زن  و مرد مساوی ان 

خانومم/ عقدیم سر خونه زندگی نرفتیم هنوز /

میگه دلیلی نداره اجاره بگیرم نهایتش اینه که اطلاع بدم فقط اگه بگی فلان جا نرو میرم 

کلا نامید شدم خودکشی بهترین راهه واقعاً

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

 

http://btid.org/node/211455

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 2 =
*****
تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

عرض سلام و احترام

متاسفانه از سن و میزان تحصیلات خود چیزی بیان نکردید و همچنین ننوشتید آشنایی شما با همسرتان به چه صورت بوده است.

فرمودید همسرتان "سر هر موضوعی غرر میزنه" آیا احساس نمی‌کنید علت این رفتار همسرتان که برای شما آزاردهنده محسوب می شوند مربوط به رفتارهای خود شما باشد؟ چیزی که خود به آن اینگونه اشاره کردید و گفتید "منم حساسم"

شاید همین حساسیت شما در مورد رفتارهای همسرتان او را بنابر اصطلاح خودتان به غر زدن کشانده باشد!

ظاهرا یکی از بحث های اصلی بین شما و ایشان در مورد رفتن به بیرون از منزل است که شما لازم می دانید همسرتان بابت رفتن به بیرون از منزل اجازه بگیرد.

شاید در نگاه اول توقع شما توقع بیجایی نباشد اما از شما می‌خواهیم به این نکته توجه داشته باشید بعضی وقت‌ها اصرار بر روی بعضی از مسائل ممکن است شخص مقابل را به لجبازی بکشاند، و چیزی که ظاهراً در مورد همسر شما دیده می‌شود نیز از همین باب می باشد.

البته در مورد محل سکونت ایشان چیزی به صراحت بیان نکردید ولی به نظر می‌رسد با توجه به اینکه در دوران عقد هستید ایشان در خانه پدری فعلاً زندگی می‌کنند و شاید مجبور کردن ایشان برای هر ورود و خروج از منزل پدری، حساسیت هایی را برای ایشان به وجود آورده باشد.

البته فعلا در مقام قضاوت در مورد اینکه کار شما صحیح است یا ایشان، نیستیم منتها قابل انکار نیست که در مقابل اصرارهای شما ایشان دچار حساسیت هایی شده اند که اصلا پسندیده نیست.

به این نکته توجه داشته باشید که در زندگی مشترک بهترین چیزی که می تواند شما را به خواسته‌هایتان برساند محبت و زبان خوش است نه امر و نهی و باید و نباید گفتن های متعدد.

در این رابطه توجه به این آیه شریفه خالی از لطف نیست که خداوند متعال می فرماید:

«وَ لَا تَسْتَوِي الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّيِّئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِي بَيْنَكَ وَ بَيْنَهُ عَدَاوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَمِيمٌ [فصلت/ ۳۴] هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کسی که میان تو و او دشمنی و اختلاف است، گویی دوستی گرم و صمیمی خواهد بود!»

لذا توصیه ما به شما این است به جای ناامیدی و فکر به خودکشی که می‌تواند از مصادیق عاقبت بشرّی و از گناهان بزرگ و شروع سختی‌های بزرگ باشد، به دنبال تغییر در سبک رفتاری و ابراز محبت به همسرتان باشید که در این صورت مطمئنا به خیر دنیا و آخرت ان شاءالله نزدیک خواهید شد.

تصویر Beni
نویسنده Beni در

سلام من لیسانس برق دارم۲۷سالمه خانومم که۱۷سالشه یه ماه دیگه میره ۱۸ نحوه آشنایی سنتی بوده و ۳سال در دوره آشنایی که عقد نبودیم نشون کرده بودیم و دو بار جدایی رخ داد بینمون که یکبار از طرف من و یه بار از طرف دختر خانوم بود که ۵ ماه جدا شدیم که با تقاضای من و اکی دادن اونا با گذاشتن شرایطی به رابطه بازگشتند ما ترک هستیم و اونا شمالی همسایه بودیم ۱۰ساله 

غرر زدن خانومم برای اینکه میگه رفتاراتو درست کن بچه نباش پول خرج کن همش به رابطه جنسی فک نکن برام گل بخر میای دیدنم دست خالی نیای خونمون و...

خانومم میگه که اجازه میگیرم دادی میرم ندادی هم میرم بعدا با دوستام مجردی میرم بیرون با ماشینت منم رد کردم کلی ناراحت شد گفت که میدونستم قراره اینجوری محدود بشم اصلأ ازدواج نمیکردم!

خانومم فعلا تو خونه پدری زندگی میکنه 

اصلا تلاشی برای اینکه عروسی سر بگیره نمیکنن خانومم هم بیخال تشریف دارن اصلا براش مهم نیست ولی من عذاب میکشم ۴سال شد بسه دیگه تموم شه بره 

من اینقد محبت کلامی کردم ولی چون بازخورد ندیم سرد شدم د یگه کمتر انجام میدم

 

 

 

تصویر mohammadi
نویسنده mohammadi در

عرض سلام و احترام مجدد

توضیحاتی که ارسال فرمودید نکات متعددی را در خود دارد که لازم است به آن دقت شود.

تفاوت تقریبا ۹ ساله، گذراندن ۳ سال دوره آشنایی بدون عقد، دو بار جدایی که یکبار از طرف شما و یک بار از طرف دختر خانم بوده که نهایتا با گذاشتن شرایطی به رابطه بازگشتید، تفاوت در قومیت که شما ترک هستیید و آنها شمالی و... حکایتگر موارد متعدد است که هرکدام تأمل زیادی را می‌طلبد.

البته برخی از موارد که بنابر تعبیر شما غرر زدن ایشان را به دنبال دارد منجمله این که ایشان از شما می‌خواهند "رفتاراتو درست کن، بچه نباش، پول خرج کن، همش به رابطه جنسی فکر نکن، برام گل بخر، میای دیدنم دست خالی نیای خونمون و..." از توقعات طبیعی تقریبا بسیاری از دخترها است و چیز مردودی به خودی خود نیست.

منتها این که می‌گویند "اجازه میگیرم دادی میرم ندادی هم میرم بعدا با دوستام مجردی میرم بیرون با ماشینت" طبیعتا خواسته‌های قابل تاییدی نیستند منتها شاید ریشه‌اش عدم برآورده شدن خواسته‌های متن قبلی ایشان باشد!

شاید اگر ایشان به درستی از نظر عاطفی محبت می‌دیدند و نیازهای عاطفی ایشان آنگونه که حقیقتا متداول و مطلوب است به درستی ارضاء می‌شد کار به این توقعات نمی‌رسید.

منتها با توجه به اینکه زوایای مساله و روحیات حقیقی شما و ایشان را بر اساس چند خط نوشته نمی‌توان متوجه شد و باتوجه به طولانی شدن مدت آشنایی و عقدتان و بروز اختلافاتی در گذشته و حال پیشنهاد داده می‌شود در اولین فرصت به صورت حضوری و با حضور خود ایشان به مشاور مراجعه کرده تا بررسی‌های شخصیتی و ارائه راهکار مناسب به دقت انجام شود.