آیات 11 تا 16

11:27 - 1397/04/13

سوره الفرقان (25): آیات 11 تا 16

اشاره

بَلْ کَذَّبُوا بِالسّٰاعَهِ وَ أَعْتَدْنٰا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسّٰاعَهِ سَعِیراً (11) إِذٰا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکٰانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَهٰا تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً (12) وَ إِذٰا أُلْقُوا مِنْهٰا مَکٰاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنٰالِکَ ثُبُوراً (13) لاٰ تَدْعُوا اَلْیَوْمَ ثُبُوراً وٰاحِداً وَ اُدْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً (14) قُلْ أَ ذٰلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّهُ اَلْخُلْدِ اَلَّتِی وُعِدَ اَلْمُتَّقُونَ کٰانَتْ لَهُمْ جَزٰاءً وَ مَصِیراً (15) لَهُمْ فِیهٰا مٰا یَشٰاؤُنَ خٰالِدِینَ کٰانَ عَلیٰ رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً (16)

ترجمه:

11-(اینها همه بهانه است)بلکه آنها قیامت را تکذیب کرده اند و ما برای کسی که قیامت را انکار کند آتش سوزانی مهیا کرده ایم.

12-هنگامی که این آتش آنها را از دور می بیند صدای وحشتناک و خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است می شنوند.

13-و هنگامی که در مکان تنگ و محدودی از آن افکنده می شوند،در حالی که در غل و زنجیرند،فریاد واویلای آنها بلند می شود! 14-امروز یک بار واویلا نگوئید،بلکه بسیار واویلا سر دهید! 15-بگو آیا این بهتر است یا بهشت جاویدانی که به پرهیزگاران وعده داده شده؟بهشتی که پاداش اعمال آنها و قرارگاهشان است.

16-هر چه بخواهند در آنجا برای آنها فراهم است،جاودانه در آن خواهند ماند،این وعده ای است مسلم که پروردگارت بر عهده گرفته است.

تفسیر:

مقایسه ای از بهشت و دوزخ

در این آیات-به دنبال بحثی که از انحراف کفار در مساله توحید و نبوت پیامبر ص در آیات قبل بود-سخن از بخش دیگری از انحرافات آنها در زمینه معاد می گوید،و در حقیقت با بیان این بخش روشن می شود که آنها در تمام اصول دین گرفتار تزلزل و انحراف بودند،هم در توحید و هم در نبوت و هم در معاد،که دو قسمت آن در آیات گذشته آمده،و اکنون سومین بخش را می خوانیم.

نخست می گوید:"بلکه آنها قیامت را تکذیب کردند"( بَلْ کَذَّبُوا بِالسّٰاعَهِ ).

ذکر کلمه"بل"که در اصطلاح ادبی برای"اضراب"است به این معنی است که آنها آنچه در زمینه نفی توحید و نبوت می گویند بهانه هایی است که در حقیقت از انکار معاد سرچشمه گرفته است،چرا که اگر کسی ایمان به چنان دادگاه عظیم و پاداش و کیفر الهی داشته باشد این چنین بی پروا حقایق را به باد مسخره نمی گیرد و با ذکر بهانه های واهی از دعوت پیامبری که دلائل نبوتش آشکار است سر نمی پیچد،و در برابر بتهایی که با دست خود ساخته و پرداخته،سر تعظیم فرود نمی آورد.

اما قرآن در اینجا به پاسخ استدلالی نپرداخته،چرا که این گروه اهل منطق و استدلال نبودند،بلکه آنها را با تهدیدهای تکان دهنده و کوبنده مواجه می کند،و آینده شوم و دردناک آنها را در برابر چشمشان مجسم می سازد،که گاه این منطق برای این گونه افراد مؤثرتر است.

نخست می گوید:"ما برای کسی که قیامت را انکار کند آتش سوزانی مهیا کرده ایم"( وَ أَعْتَدْنٰا لِمَنْ کَذَّبَ بِالسّٰاعَهِ سَعِیراً ) (1).

*** سپس توصیف عجیبی از این آتش سوزان کرده می گوید:"هنگامی که این آتش آنها را از راه دور ببیند چنان به هیجان می آید که صدای وحشتناک و خشم آلود او را که با نفس زدن شدید همراه است می شنوند"!( إِذٰا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکٰانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَهٰا تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً ).

در این آیه تعبیرات متعدد گویایی است که از شدت این عذاب الهی خبر می دهد:

1-نمی گوید آنها آتش دوزخ را از دور می بینند،بلکه می گوید آتش آنها را می بیند،گویی چشم و گوش دارد،چشم بر راه دوخته و انتظار این گنهکاران را می کشد! 2-نیاز به این ندارد که آنها نزدیک آن شوند تا به هیجان درآید،بلکه از فاصله دور-که طبق بعضی از روایات یک سال راه است-از خشم فریاد می زند.

3-از این آتش سوزان توصیف به"تغیظ"شده است،و آن عبارت از حالتی است که انسان خشم خود را با نعره و فریاد آشکار می سازد.

4-برای آتش دوزخ،"زفیر"قائل شده یعنی شبیه آن حالتی که انسان نفس را در سینه فرو می برد،آن چنان که دنده ها به طرف بالا رانده می شوند و این


 1) "سعیرا"از ماده"سعر"(بر وزن قعر)به معنی شعله ور شدن آتش است بنا بر این سعیر به آتش شعله ور و دامنه دار و سوزان گفته می شود.

معمولا در حالی است که انسان بسیار خشمگین می گردد.

مجموع این حالات نشان می دهد که آتش سوزان دوزخ همچون حیوان درنده گرسنه ای که در انتظار طعمه خویش است انتظار این گروه را می کشد (پناه بر خدا).

*** این وضع دوزخ است به هنگامی که آنها را از دور می بیند،اما وضع آنها را در آتش دوزخ چنین توصیف می کند:"هنگامی که در مکان تنگ و محدودی از آتش در حالی که در غل و زنجیرند افکنده شوند فریاد واویلاشان بلند می شود" ( وَ إِذٰا أُلْقُوا مِنْهٰا مَکٰاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُنٰالِکَ ثُبُوراً ) (1).

این به خاطر کوچک بودن دوزخ نیست چرا که طبق آیه 30 سوره ق"هر چه در قیامت به جهنم می گوئیم آیا پر شده ای؟باز طلب بیشتر می کند"( یَوْمَ نَقُولُ لِجَهَنَّمَ هَلِ امْتَلَأْتِ وَ تَقُولُ هَلْ مِنْ مَزِیدٍ ).

بنا بر این مکان وسیعی است اما آنها را در این مکان وسیع آن چنان محدود می کنند که طبق بعضی از روایات وارد شدنشان در دوزخ همچون وارد شدن میخ در دیوار است! (2).

ضمنا واژه"ثبور"در اصل به معنی"هلاک و فساد"است،و به هنگامی که انسان در برابر چیز وحشتناک و مهلکی قرار می گیرد گاهی فریاد"وا ثبورا"! بلند می کند که مفهومش"ای مرگ بر من است".

***


 1) "مقرنین"از ماده"قرن"به معنی نزدیکی و اجتماع دو یا چند چیز با هم است و به طنابی که اشیاء را با آن می بندند قرن می گویند و نیز به کسی که با غل و زنجیر دست و پایش را به هم می بندد-به همین مناسبت-مقرن می گویند(برای توضیح بیشتر در باره این لغت به جلد دهم صفحه 386 ذیل آیه 49 سوره ابراهیم مراجعه کنید.
 2) مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.

اما بزودی به آنها گفته می شود:"امروز یک بار"وا ثبورا"نگوئید، بلکه بسیار ناله"وا ثبورا"سر دهید"( لاٰ تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً وٰاحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً ).

و در هر حال این ناله شما به جایی نخواهد رسید و مرگ و هلاکی در کار نخواهد بود،بلکه باید زنده بمانید و مجازاتهای دردناک را بچشید.

این آیه در حقیقت شبیه آیه 16 سوره طور است که می فرماید: اِصْلَوْهٰا فَاصْبِرُوا أَوْ لاٰ تَصْبِرُوا سَوٰاءٌ عَلَیْکُمْ إِنَّمٰا تُجْزَوْنَ مٰا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ :"در آتش دوزخ بسوزید می خواهید شکیبایی کنید یا نکنید،برای شما تفاوتی نمی کند، شما جزای اعمال گذشته خود را می بینید".

در اینکه گوینده این سخن با کافران کیست؟قرائن نشان می دهد فرشتگان عذابند چرا که سر و کارشان با آنها است.

و اما اینکه چرا به آنها گفته می شود یک بار وا ثبورا نگوئید،بلکه بسیار بگوئید،ممکن است به خاطر این باشد که عذاب دردناک آنها موقتی نیست که با گفتن یک"وا ثبورا"پایان یابد،بلکه باید در طول این مدت همواره این جمله را تکرار کنند،بعلاوه مجازات الهی درباره این ستمگران جنایتکار آن چنان رنگارنگ است که در برابر هر مجازاتی مرگ خود را با چشم می بینند و صدای وا ثبورا ایشان بلند می شود و گویی مرتبا می میرند و زنده می شوند.

*** سپس روی سخن را به پیامبر ص کرده دستور می دهد آنها را به یک داوری دعوت کند،می فرماید:"بگو آیا این سرنوشت دردناک بهتر است،یا بهشت جاویدانی که به پرهیزکاران وعده داده شده است؟بهشتی که هم پاداش اعمال آنها است و هم جایگاه و قرارگاهشان"( قُلْ أَ ذٰلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّهُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ کٰانَتْ لَهُمْ جَزٰاءً وَ مَصِیراً ).

***

همان بهشتی که"هر چه در آن بخواهند در آنجا برای آنها فراهم است" ( لَهُمْ فِیهٰا مٰا یَشٰاؤُنَ ).

همان بهشتی که"برای همیشه در آن خواهند ماند"( خٰالِدِینَ ).

"این وعده ای است مسلم بر پروردگارتان که آن را بر عهده گرفته است" ( کٰانَ عَلیٰ رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً ).

این سؤال و داوری طلبیدن نه به خاطر آن است که کسی تردید در این امر داشته باشد،و نه اینکه آن عذابهای دردناک وحشتناک قابل موازنه و مقایسه با این نعمتهای بی نظیر باشد،بلکه این گونه سؤالها و داوری طلبیدن ها برای بیدار ساختن وجدانهای خفته است که آنها را در برابر یک امر بدیهی و بر سر دو راهی قرار دهند.

اگر در پاسخ بگویند آن نعمتها بهتر است و برتر است(که حتما باید بگویند) خود را محکوم کرده اند که اعمالشان بر ضد آن است،و اگر بگویند آن عذاب بر این نعمت برتری دارد سند بی عقلی خود را امضاء نموده اند،و این درست به آن می ماند که ما به جوان گریزپایی که مدرسه و دانشگاه را ترک گفته،هشدار می دهیم و می گوئیم ببین آنها که از علم و دانش فرار کردند و در آغوش فساد افتادند جایشان زندان است آیا زندان بهتر است یا رسیدن به مقامات عالی؟! ***

نکته ها:

1-نخست به این نکته باید توجه کرد که در آیات فوق در یک جا"خلد" و جاودانگی را به عنوان صفتی برای بهشت بیان کرده و در جای دیگر"خالد بودن"را حال برای بهشتیان،تا تاکیدی باشد بر این حقیقت که هم بهشت جاودانی است و هم ساکنان آن.

2-جمله" لَهُمْ فِیهٰا مٰا یَشٰاؤُنَ "(هر چه بخواهند در بهشت هست)نقطه مقابل چیزی است که در مورد دوزخیان در آیه 54 سوره سبا آمده است وَ حِیلَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ مٰا یَشْتَهُونَ (میان آنها و آنچه می خواهند مانع و حائلی قرار داده شده).

***3-تعبیر به"مصیر"(جایگاه و محل بازگشت)بعد از تعبیر به"جزاء" در مورد بهشت همه جنبه تاکید دارد بر آنچه در مفهوم جزاء افتاده،و همه نقطه مقابلی است در برابر جایگاه دوزخیان که در آیات قبل از آن آمده بود که آنها دست و پا در غل و زنجیر در مکان تنگ و محدودی افکنده می شوند.

***4-جمله" کٰانَ عَلیٰ رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلاً "،اشاره به این است که مؤمنان در دعاهای خود بهشت را با تمام نعمتهایش از خداوند تقاضا کرده اند،آنها سائلند و خدا"مسئول عنه"چنان که در آیه 194 سوره آل عمران از قول مؤمنان می خوانیم: رَبَّنٰا وَ آتِنٰا مٰا وَعَدْتَنٰا عَلیٰ رُسُلِکَ :"پروردگارا آنچه را به رسولانت درباره ما وعده فرموده ای به ما مرحمت فرما".

همه مؤمنان نیز با زبانحال چنین تقاضایی را از خداوند دارند زیرا هر کس اطاعت فرمان او می کند چنین تقاضایی را با زبانحال دارد.

فرشتگان نیز چنین درخواستی را از خدا درباره مؤمنان می نمایند،چنان که (در آیه 8 سوره مؤمن)می خوانیم: رَبَّنٰا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنّٰاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ :

"پروردگارا!مؤمنان را در باغهای جاودانی بهشت که به آنها وعده داده ای داخل کن"! تفسیر دیگری در اینجا نیز وجود دارد و آن اینکه کلمه"مسئولا"تاکیدی است بر این وعده حتمی خداوند،یعنی آن چنان این وعده قطعی است که مؤمنان می توانند آن را از خدا مطالبه کنند،و درست به این می ماند که ما به کسی وعده ای داده و در ضمن به او حق می دهیم که از ما طلبکاری نماید.

البته هیچ مانعی ندارد که همه این معانی در مفهوم وسیع"مسئولا"جمع باشد.

***5-با توجه به جمله لهم ما یشاءون(هر چه بخواهند در آنجا هست)این سؤال برای بعضی پیدا شده که اگر مفهوم گسترده این جمله را در نظر بگیریم، نتیجه اش این می شود که بهشتیان مثلا اگر مقام انبیاء و اولیاء را بخواهند به آنها داده می شود،و یا اگر نجات دوستان و بستگان گنهکارشان را که مستحق دوزخند طلب کنند به آن می رسند،و مانند این خواسته ها.

اما با توجه به یک نکته جواب این سؤال روشن می شود و آن اینکه:پرده ها از برابر چشمان بهشتیان کنار می رود،حقایق را بخوبی درک می کنند و تناسبها در نظر آنان کاملا واضح می شود،آنها هرگز به فکرشان نمی گذرد که چنین تقاضاهایی از خدا کنند و این درست به این می ماند که ما در دنیا تقاضا کنیم که یک کودک دبستانی استاد دانشگاه شود،و یا یک دزد جنایتکار قاضی دادگاه،آیا این گونه امور به فکر هیچ عاقلی در دنیا می رسد؟در آنجا نیز چنین است،از این گذشته آنها تمام خواسته هایشان تحت الشعاع خواست خدا است و همان می خواهند که خدا می خواهد.

برچسب‌ها: