آیات 60 تا 62

19:49 - 1397/04/14

سوره الفرقان (25): آیات 60 تا 62

اشاره

وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمُ اُسْجُدُوا لِلرَّحْمٰنِ قٰالُوا وَ مَا اَلرَّحْمٰنُ أَ نَسْجُدُ لِمٰا تَأْمُرُنٰا وَ زٰادَهُمْ نُفُوراً (60) تَبٰارَکَ اَلَّذِی جَعَلَ فِی اَلسَّمٰاءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِیهٰا سِرٰاجاً وَ قَمَراً مُنِیراً (61) وَ هُوَ اَلَّذِی جَعَلَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ خِلْفَهً لِمَنْ أَرٰادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرٰادَ شُکُوراً (62)

ترجمه:

60-و هنگامی که به آنها گفته شود برای خداوند رحمان سجده کنید می گویند رحمان چیست؟!(ما اصلا رحمن را نمی شناسیم)ما برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور می دهی.(این سخن را می گویند)و بر نفرتشان افزوده می شود! 61-جاودان و پر برکت است آن خدایی که در آسمانها برجهایی قرار داد،و در میان آن چراغ روشن و ماه نور بخشی آفرید.

62-او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد برای آنها که بخواهند متذکر شوند یا شکرگزاری کنند.

تفسیر:

برجهای آسمانی

از آنجا که در آیات پیشین سخن از عظمت و قدرت خدا بود و هم وسعت رحمت او در نخستین آیه مورد بحث می افزاید:"هنگامی که به آنها گفته شود برای خداوند رحمان که سراسر وجود شما غرق رحمت او است سجده کنید آنها از روی کبر و غرور،و یا از سر استهزاء می گویند:رحمان چیست"؟!( وَ إِذٰا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْمٰنِ قٰالُوا وَ مَا الرَّحْمٰنُ ).

ما اصلا"رحمان"را نمی شناسیم و این کلمه برای ما مفهوم روشنی ندارد.

"آیا ما برای چیزی سجده کنیم که تو به ما دستور می دهی"؟!( أَ نَسْجُدُ لِمٰا تَأْمُرُنٰا ).

ما زیر بار هیچکس نمی رویم و تابع فرمان این و آن نخواهیم شد!.

"این سخن را می گویند و بر نفرت و دوریشان از خدا افزوده می شود" ( وَ زٰادَهُمْ نُفُوراً ).

بدون شک مناسبترین نام از نامهای خدا برای دعوت به خضوع و سجده در برابر او همان نام پر جاذبه رحمان با مفهوم رحمت گسترده اش می باشد،ولی آنها بخاطر کوردلی و لجاجت نه تنها انعطافی در برابر این دعوت نشان ندادند،بلکه به سخریه و استهزاء پرداخته و از روی تحقیر گفتند رحمان چیست؟همانگونه که فرعون در برابر دعوت موسی ع گفت:و ما رب العالمین:"پروردگار جهانیان چیست"؟(آیه 23 سوره شعراء)آنها حتی حاضر نبودند بگویند کیست؟! گرچه جمعی از مفسران معتقدند که نام"رحمان"برای خدا در میان عرب جاهلی نامانوس بود،و هنگامی که این توصیف را از پیامبر ص شنیدند واقعا از روی تعجب به این سؤال پرداختند،حتی بعضی از آنها می گفتند:ما کسی را به نام رحمان نمیشناسیم تنها کسی را که به این نام می دانیم همان کسی است که در سرزمین"یمامه"است!(منظورشان مسیلمه کذاب بود که به دروغ دعوی نبوت کرد و مردم او را به این نام رحمان می شناختند).

ولی این سخن بسیار بعید به نظر می رسد،زیرا ماده این اسم و صیغه اش هر دو عربی است،و همیشه پیامبر ص در آغاز سوره های قرآن در آیه بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ این نام را برای آنها بیان می کرد،بنا بر این هدف آنها جز بهانه- جویی و سخریه نبوده است.

جمله بعد نیز گواه این حقیقت است،زیرا آنها می گویند:آیا ما مطیع فرمان تو شویم و به دستور تو سجده کنیم( أَ نَسْجُدُ لِمٰا تَأْمُرُنٰا ).

اما به حکم آنکه تبلیغات رهبران الهی تنها در دلهای آماده اثر می گذارد کوردلان لجوج نه تنها بهره ای نمی گیرند بلکه بر نفرتشان افزوده می شود،چرا که آیات قرآن همچون دانه های حیات بخش باران است که در باغ سبزه و گل می رویاند و در شوره زار خس!لذا جای تعجب نیست که بگوید:" وَ زٰادَهُمْ نُفُوراً " (1).

*** آیه بعد در حقیقت پاسخی است به سؤال آنها که می گفتند رحمان چیست؟- هر چند آنها این سخن را از روی سخریه می گفتند اما قرآن پاسخ جدی به آنها می گوید-می فرماید:"پر برکت و با عظمت است آن خدایی که در آسمان برجهایی قرار داد"( تَبٰارَکَ الَّذِی جَعَلَ فِی السَّمٰاءِ بُرُوجاً ).

"بروج"جمع"برج"در اصل به معنی"ظهور"است،و لذا آن قسمت از دیوار اطراف شهر یا محل اجتماع لشگر را که بلندتر و آشکارتر است"برج" می نامند،و نیز به همین دلیل هنگامی که زن زینت خود را آشکار سازد"تبرجت المرأه"می گویند.


 1) بنا بر این فاعل"زاد"همان امر به سجده است که اثر معکوس در آن بیماردلان گذاشت،هر چند بعضی از مفسرین نقل کرده اند که پیامبر(ص)بعد از این سخن سجده کرد و مؤمنان نیز سجده کردند و این سبب دوری بیشتر آنها گشت،بنا بر این فاعل زاد سجده است اما معنی اول صحیحتر به نظر می رسد.

این کلمه به قصرهای بلند نیز اطلاق می شود.

به هر حال برجهای آسمانی اشاره به صورتهای مخصوص فلکی است که خورشید و ماه در هر فصل و هر موقعی از سال در برابر یکی از آنان قرار می گیرند مثلا می گویند خورشید در برج"حمل"قرار گرفته،یعنی محاذی"صورت فلکی حمل"می باشد،و یا"قمر"در"عقرب"است،یعنی کره ماه برابر صورت فلکی "عقرب"واقع شده(صور فلکی به مجموعه ای از ستارگان گفته می شود که شکل خاصی در نظر ما دارند).

به این ترتیب آیه اشاره به منزلگاههای آسمانی خورشید و ماه کرده،و به دنبال آن اضافه می کند:"و در این برجها چراغ روشن و ماه نور بخشی قرار داد" ( وَ جَعَلَ فِیهٰا سِرٰاجاً وَ قَمَراً مُنِیراً ) (1).

در حقیقت این آیه بیانگر نظم دقیق سیر خورشید و ماه در آسمان(البته در نظر ما هر چند این تغییرات حقیقتا مربوط به گردش زمین دور آفتاب است) و نظام فوق العاده دقیقی است که میلیونها سال بی کم و کاست بر آنها حکم فرما است به گونه ای که منجمان آگاه می توانند از صدها سال قبل وضع حرکت خورشید و ماه را در روز و ساعت معین نسبت به صدها سال بعد پیش بینی کنند،این نظامی که حاکم بر این کرات عظیم آسمانی است شاهد گویایی بر وجود پروردگاری است که مدبر و اداره کننده عالم بزرگ هستی می باشد.

آیا با اینهمه نشانه های روشن،با این منازل بدیع و دقیق خورشید و ماه باز او را نمی شناسید و می گوئید:"ما الرحمن"؟! اما اینکه چرا خورشید را"سراج"نامیده؟و ماه را با صفت"منیر"


 1) مطابق تفسیر فوق ضمیر فیها به بروج برمی گردد نه به سماء و باید هم چنین باشد چرا که موضوع مهم گردش خورشید و ماه با نظام مخصوص در بروج است نه تنها وجود بروج در آسمان.

همراه نموده؟ممکن است دلیلش این باشد که"سراج"به معنی چراغ است که نور از درون خودش سرچشمه می گیرد،و این متناسب با وضع خورشید است که طبق تحقیقات مسلم علمی نورش از خود او است،بر خلاف ماه که نورش از پرتو خورشید است،و لذا آن را با"منیر"توصیف کرده،یعنی"روشنی بخش"هر چند نورش از دیگری گرفته شده باشد.(در جلد 8 تفسیر نمونه ذیل آیه 5 و 6 سوره یونس- صفحه 226 به بعد-در این زمینه مشروحا سخن گفته ایم).

*** در آخرین آیه مورد بحث باز به معرفی پروردگار عالم ادامه داده و بخش دیگری از نظام هستی را بازگو می کند می گوید:"او کسی است که شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد،برای آنها که بخواهند متذکر شوند و یا شکرگزاری کنند"( وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهٰارَ خِلْفَهً لِمَنْ أَرٰادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرٰادَ شُکُوراً ).

این نظام بدیع که بر شب و روز حاکم است،و متناوبا جانشین یکدیگر می شوند و میلیونها سال این نظم ادامه دارد،نظمی که اگر نبود زندگی انسان بر اثر شدت نور و حرارت یا تاریکی و ظلمت به تباهی می کشید،برای آنها که می خواهند خدا را بشناسند دلیل جالبی است.

می دانیم پیدایش نظام"شب"و"روز"بر اثر گردش زمین به دور خویش است،و تغییرات تدریجی و منظم آن که دائما از یکی کاسته و بر دیگری افزوده می شود بخاطر تمایل محور آن نسبت به مدارش می باشد که باعث وجود فصلهای چهارگانه است.

اگر کره زمین ما در حرکت دورانی تندتر و یا کندتر از امروز می چرخید در یک صورت شبها آن قدر طولانی می شد که همه چیز منجمد می گشت و روزها آن قدر طولانی که نور آفتاب همه چیز را می سوزاند،و در صورت دیگر فاصله کوتاه شب و روز تاثیر آنها را خنثی می کرد،بعلاوه قوه گریز از مرکز آن قدر بالا می رفت که موجودات زمینی را به خارج از کره زمین پرتاب می نمود! خلاصه،مطالعه این نظام از یک سو فطرت خداشناسی را در انسان بیدار می سازد،(و شاید تعبیر به تذکر و یاد آوری اشاره به همین حقیقت است)و از سوی دیگر روح شکر گذاری را در او زنده می کند با جمله" أَوْ أَرٰادَ شُکُوراً "به آن اشاره شده است.

قابل توجه اینکه در بعضی از روایات که از پیامبر ص و یا ائمه معصومین ع در تفسیر آیه نقل شده چنین می خوانیم:"جانشین شدن شب و روز نسبت به یکدیگر برای آن است که اگر انسان در یکی از وظائف خویشتن در عبادت پروردگار کوتاهی کرده در دیگری جبران یا قضا کند این معنی ممکن است تفسیر دومی برای آیه باشد و از آنجا که آیات قرآن دارای بطون است منافات با معنی اول نیز ندارد.

در حدیثی از امام صادق ع می خوانیم که فرمود:"هر عبادت و اطاعتی که در شب از تو فوت شد در روز قضا کن،خداوند تبارک و تعالی می فرماید: وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّهٰارَ خِلْفَهً لِمَنْ أَرٰادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَرٰادَ شُکُوراً :"یعنی انسان وظائف فوت شده در شب را در روز و وظائف فوت شده در روز را در شب قضا کند" (1).

نظیر همین معنی را"فخر رازی"از پیغمبر اکرم ص نقل کرده است.

***


 1) "من لا یحضره الفقیه"طبق نقل نور الثقلین جلد 3 ذیل آیه.
برچسب‌ها: