آیات 10 تا 15

13:42 - 1397/04/16

سوره الشعراء (26): آیات 10 تا 15

اشاره

وَ إِذْ نٰادیٰ رَبُّکَ مُوسیٰ أَنِ اِئْتِ اَلْقَوْمَ اَلظّٰالِمِینَ (10) قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لاٰ یَتَّقُونَ (11) قٰالَ رَبِّ إِنِّی أَخٰافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ (12) وَ یَضِیقُ صَدْرِی وَ لاٰ یَنْطَلِقُ لِسٰانِی فَأَرْسِلْ إِلیٰ هٰارُونَ (13) وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ فَأَخٰافُ أَنْ یَقْتُلُونِ (14) قٰالَ کَلاّٰ فَاذْهَبٰا بِآیٰاتِنٰا إِنّٰا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ (15)

ترجمه:

10-به خاطر بیاور هنگامی که پروردگارت موسی را ندا داد که به سراغ آن قوم ستمگر برو.

11-قوم فرعون،آیا آنها(از مخالفت فرمان پروردگار)پرهیز نمی کنند؟! 12-(موسی)عرض کرد پروردگارا من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند.

13-و سینه ام تنگ می شود،و زبانم به قدر کافی گویا نیست(به برادرم)هارون نیز رسالت ده(تا مرا یاری کند).

14-و آنها(به اعتقاد خودشان)بر من گناهی دارند می ترسم مرا به قتل برسانند(و این رسالت به پایان نرسد).

15-فرمود چنین نیست(آنها کاری نمی توانند انجام دهند)شما هر دو با آیات ما(برای هدایت آنان)بروید ما با شما هستیم و(سخنانتان را)می شنویم.

تفسیر:

آغاز رسالت موسی(ع)

گفتیم در این سوره سرگذشت هفت تن از پیامبران بزرگ به عنوان درس آموزنده ای برای عموم مسلمانان مخصوصا مسلمانان نخستین بیان شده است.

نخست از موسی ع شروع می کند و بخشهای مختلفی از زندگی او و درگیریش را با فرعونیان تا هنگام غرق این قوم ظالم و ستمگر شرح می دهد.

تا کنون در سوره های متعددی از قرآن(سوره بقره و مائده و اعراف و یونس و اسراء و طه)سخن از بنی اسرائیل و موسی و فرعونیان به میان آمده و در بعضی از سوره های بعد نیز در این باره بحثهایی می آید.

این بحثها گرچه بظاهر مکرر است،اما دقت در آنها نشان می دهد که در هر مورد روی بخش خاصی از این سرگذشت پر ماجرا،و برای هدف مخصوصی، تکیه شده است.

فی المثل آیات مورد بحث هنگامی نازل شد که مسلمانان سخت در اقلیت قرار داشتند و دشمنان آنها بسیار قوی و نیرومند،به گونه ای که هیچگونه موازنه قدرت در میان آنها نبود،در اینجا لازم است خداوند سرگذشتهای مشابهی را از اقوام پیشین بیان کند تا بدانند این قدرت عظیم دشمن و ضعف ظاهری آنها هرگز سبب شکست نخواهد شد،تا روحیه آنها قوی گردد و بر استقامت و پافشاری خود بیفزایند،و جالب اینکه:بعد از سرگذشت هر یک از این پیامبران هفتگانه جمله " وَ مٰا کٰانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ""اکثر آنها ایمان نیاوردند و پروردگار تو توانا و رحیم است"تکرار شده،درست همان عبارتی که در آغاز همین سوره در مورد پیامبر اسلام ص خواندیم،این هماهنگی شاهد زنده ای بر این حقیقت است که ذکر این بخش از داستانهای انبیاء به خاطر شرائط خاص روانی و اجتماعی مسلمانان در آن مقطع خاص زمانی و مشابه آن بوده است.

نخست می گوید:"به خاطر بیاور هنگامی که پروردگارت موسی را ندا کرد که به سراغ آن قوم ستمگر برو"( وَ إِذْ نٰادیٰ رَبُّکَ مُوسیٰ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظّٰالِمِینَ ).

*** "همان قوم فرعون،آیا آنها از ظلم و ستم و مخالفت فرمان پروردگار پرهیز نمی کنند"( قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَ لاٰ یَتَّقُونَ ).

این نکته قابل توجه است که تنها صفتی را از فرعونیان که بر آن تکیه کرده ظلم است و می دانیم ظلم معنی جامع و گسترده ای دارد که شرک یکی از مصادیق بارز آن است،( إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ -لقمان آیه 13)و استثمار و استعباد بنی اسرائیل با آن همه زجر و شکنجه نیز مصداق دیگری از آن می باشد،از این گذشته آنها با اعمال خلافشان قبل از هر کس بر خودشان ستم می کردند،و به این ترتیب می توان هدف دعوت انبیاء را در مبارزه با ظلم و ستم در تمام ابعاد خلاصه کرد!.

*** در این هنگام موسی مشکلات عظیم خود را به پیشگاه پروردگار عرض می کند و از او تقاضای قوت و قدرت بیشتر برای تحمل این رسالت عظیم می نماید:

"عرض کرد پروردگارا!من از آن بیم دارم که مرا تکذیب کنند"( قٰالَ رَبِّ إِنِّی أَخٰافُ أَنْ یُکَذِّبُونِ ).

و پیش از آنکه بتوانم رسالتم را به آخر برسانم با جار و جنجال و تکذیبهای خود مرا از صحنه بیرون کنند،و این بار به مقصد نرسد.

موسی ع در ذکر این سخن کاملا حق داشت چرا که فرعون و دار و دسته اش آن قدر مسلط بر اوضاع کشور مصر بودند که احدی یارای مخالفت با آنها را نداشت و هر گونه نغمه مخالفی را با شدت و بی رحمی سرکوب می کردند.

***

بعلاوه"سینه من برای انجام این رسالت وسعت کافی ندارد"( وَ یَضِیقُ صَدْرِی ).

از این گذشته"زبان من به قدر کافی گویا نیست"( وَ لاٰ یَنْطَلِقُ لِسٰانِی ).

به همین جهت تقاضای من این است"به(برادرم)هارون نیز رسالت بدهی تا به همراه من مامور ادای این رسالت گردد"( فَأَرْسِلْ إِلیٰ هٰارُونَ ) (1).

تا با معاضدت یکدیگر بتوانیم این فرمان بزرگ را در برابر آن ستمگران خیره سر به اجرا در آوریم.

*** از همه اینها گذشته"آنها بر من(به اعتقاد خودشان)گناهی دارند"( وَ لَهُمْ عَلَیَّ ذَنْبٌ ).

من یکی از این فرعونیان ستمگر را به هنگامی که با یک مرد بنی اسرائیلی مظلوم درگیر بوده با ضربه قاطع خود کشته ام.

از این نظر"می ترسم به عنوان قصاص مرا به قتل برسانند"و این رسالت عظیم به پایان نرسد"( فَأَخٰافُ أَنْ یَقْتُلُونِ ).

در حقیقت موسی چهار مشکل بزرگ بر سر راه این ماموریت بزرگ می دید و از خدا تقاضای حل آنها را کرد(مشکل تکذیب-مشکل ضیق صدر- مشکل عدم فصاحت کافی-و مشکل قصاص).

ضمنا روشن شد که موسی ترسی برای شخص خود نداشت بلکه از این بیم داشت که قبل از رسیدن به مقصد از پای درآید،لذا از خداوند تقاضای نیروی بیشتر برای این مبارزه می کند.

نوع وسیله ای که موسی در این زمینه از خداوند تقاضا کرد،شاهد گویای


 1) این جمله در حقیقت تقدیری دارد و در تقدیر چنین است"فارسل جبرئیل الی هارون".

این حقیقت است،او تقاضای شرح صدر(روح وسیع و گشاده)کرد،و همچنین تقاضای گشوده شدن هر گونه عقده از زبانش،و ماموریت دادن به برادرش هارون برای شرکت در این کار بزرگ،چنان که در سوره طه به صورت مشروحتر آمده است، رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یَسِّرْ لِی أَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسٰانِی یَفْقَهُوا قَوْلِی وَ اجْعَلْ لِی وَزِیراً مِنْ أَهْلِی هٰارُونَ أَخِی اُشْدُدْ بِهِ أَزْرِی وَ أَشْرِکْهُ فِی أَمْرِی کَیْ نُسَبِّحَکَ کَثِیراً وَ نَذْکُرَکَ کَثِیراً :"پروردگارا سینه ام را گشاده دار،و کار را بر من آسان کن،گره از زبانم بگشای تا سخنم را درک کنند،و برای من وزیری از خاندانم قرار ده،برادرم هارون را،به وسیله او پشتم را محکم کن و در کار من شریکش گردان،تا تو را بسیار تسبیح گوئیم و تو را بسیار یاد کنیم"(سوره طه آیه 25 تا 34).

*** خداوند این تقاضای صادقانه موسی را اجابت کرد"فرمود این چنین نیست که بتوانند تو را به قتل برسانند و یا سینه ات تنگی کند و زبانت گره داشته باشد و گویا نگردد"( قٰالَ کَلاّٰ ).

دعای تو را در مورد برادرت نیز اجابت کردم و به او هم ماموریت دادم"شما" هر دو با آیات ما بروید"(و فرعون و قوم گمراهش را به سوی من دعوت کنید) ( فَاذْهَبٰا بِآیٰاتِنٰا ).

و فکر نکنید من از شما دورم و جریان امر شما بر ما مخفی است،بلکه"ما با شما هستیم و به خوبی مطالب را می شنویم"( إِنّٰا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ ).

هرگز شما را تنها نخواهم گذارد و در حوادث سخت یاریتان خواهم کرد با اطمینان خاطر پیش بروید و محکم در این راه گام بردارید.

و به این ترتیب در ضمن سه جمله خداوند به موسی ع اطمینان کافی داد و به درخواستش جامه عمل پوشانیده با تعبیر"کلا"اطمینان داد که قدرت بر قتل او پیدا نخواهند کرد،و نیز از نظر ضیق صدر و عدم گشایش زبان،مشکلی در کار او پیدا نخواهد شد،و با جمله فَاذْهَبٰا بِآیٰاتِنٰا برادرش را به کمک او فرستاد و بالآخره با جمله إِنّٰا مَعَکُمْ مُسْتَمِعُونَ به آنها وعده داد که آنها را همه جا در زیر چتر حمایت خود خواهد گرفت.

قابل توجه اینکه در آخرین جمله ضمیر،به صورت جمع آورده شده و فرموده " إِنّٰا مَعَکُمْ "(ما با شما هستیم)ممکن است این تعبیر اشاره به این باشد که در تمام جلسات و میدانهایی که شما با این گروه جبار و طغیانگر روبرو هستید،ما حضور داریم و سخنان همه شما را می شنویم،و شما دو برادر را یاری کرده بر آنها پیروز می کنیم.

و اینکه بعضی گمان کرده اند چون کلمه"مع"دلیل بر حمایت و مساعدت است و این شامل فرعونیان نمی شود اشتباه است،بلکه این کلمه به معنی حضور دائم پروردگار در همه صحنه ها است او حتی با گنهکاران و حتی با موجودات بی جان همه جا بوده و هست و جایی از او خالی نیست.

تعبیر به"استماع"که گوش دادن توأم با توجه است،نیز تاکیدی است بر این واقعیت.

برچسب‌ها: