آیات 153 تا 159

11:28 - 1397/04/18

سوره الشعراء (26): آیات 153 تا 159

اشاره

قٰالُوا إِنَّمٰا أَنْتَ مِنَ اَلْمُسَحَّرِینَ (153) مٰا أَنْتَ إِلاّٰ بَشَرٌ مِثْلُنٰا فَأْتِ بِآیَهٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ اَلصّٰادِقِینَ (154) قٰالَ هٰذِهِ نٰاقَهٌ لَهٰا شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ (155) وَ لاٰ تَمَسُّوهٰا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذٰابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ (156) فَعَقَرُوهٰا فَأَصْبَحُوا نٰادِمِینَ (157) فَأَخَذَهُمُ اَلْعَذٰابُ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَهً وَ مٰا کٰانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (158) وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ اَلْعَزِیزُ اَلرَّحِیمُ (159)

ترجمه:

153-گفتند(ای صالح)تو عقل خود را از دست داده ای.

154-تو فقط بشری همچون ما هستی اگر راست می گویی آیت و نشانه ای بیاور.

155-گفت این ناقه ای است که برای او سهمی(از آب قریه)است و برای شما سهم روز معینی.

156-کمترین آزاری به آن نرسانید که عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت.

157-سرانجام بر آن(ناقه)حمله نموده او را از پای درآوردند،سپس از کرده خود پشیمان شدند.

158-عذاب الهی آنها را فرو گرفت،در این آیت و نشانه ای است ولی اکثر آنها مؤمن نبودند.

159-پروردگار تو عزیز و رحیم است.

تفسیر:

لجاجت و سرسختی قوم صالح

در آیات گذشته منطق مستدل و خیرخواهانه صالح را در برابر قوم گمراه شنیدید،اکنون در این آیات،منطق قوم را در برابر او بشنوید.

آنها گفتند:ای صالح تو مسحور شده ای و عقل خود را از دست داده ای، لذا سخنان ناموزون می گویی"!( قٰالُوا إِنَّمٰا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ).

*** از این گذشته"تو فقط بشری همچون مایی"و هیچ عقلی اجازه نمی دهد از انسانی همچون خودمان اطاعت کنیم!( مٰا أَنْتَ إِلاّٰ بَشَرٌ مِثْلُنٰا ).

"اگر راست می گویی آیت و نشانه ای بیاور تا ما به تو ایمان بیاوریم" ( فَأْتِ بِآیَهٍ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصّٰادِقِینَ ).

جمله"مسحر"از ماده"سحر"به معنی کسی است که مسحور شده باشد آنها معتقد بودند که ساحران گاه از طریق سحر،عقل و هوش افراد را از کار می اندازند،این سخن را نه تنها به حضرت صالح ع گفتند که به گروهی دیگر از پیامبران نیز این تهمت را وارد ساختند،حتی به پیامبر اسلام ص چنان که در آیه 8 سوره فرقان می خوانیم: إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلاّٰ رَجُلاً مَسْحُوراً :"ستمگران گفتند شما تنها از مردی پیروی می کنید که بر اثر مسحور شدن،عقل خود را از دست داده است"!

آری آنها عقل را در این می دیدند که انسان همرنگ محیط باشد،نان را به نرخ روز بخورد،و خود را با همه مفاسد تطبیق دهد،اگر مردی الهی و انقلابی برای درهم ریختن عقائد و نظام فاسد قیام می کرد،طبق این منطق او را دیوانه و مجنون و مسحور می خواندند.

بعضی از مفسران در معنی"مسحرین"احتمالات دیگری داده اند که چندان مناسب نیست لذا از آن صرف نظر کردیم.

*** به هر حال این گروه سرکش،نه به خاطر حق طلبی که به خاطر بهانه جویی تقاضای معجزه کردند،و باید به آنها اتمام حجت می شد،لذا صالح به دستور خداوند"گفت:این ناقه ای است که برای او سهمی از آب قریه است،و برای شما سهم روز معینی"( قٰالَ هٰذِهِ نٰاقَهٌ لَهٰا شِرْبٌ وَ لَکُمْ شِرْبُ یَوْمٍ مَعْلُومٍ ).

"ناقه"به معنی شتر ماده است،و قرآن درباره خصوصیات این شتر که وضع اعجاز آمیزی داشته سربسته سخن گفته است،و ویژگیهای آن را نشمرده، ولی می دانیم یک شتر عادی و معمولی نبوده است،به گفته جمعی از مفسرین این ناقه به طرز معجزه آسایی از دل کوه برآمد،و از ویژگیهای آن این بود که یک روز آب آبادی را به خود تخصیص می داد و می نوشید،چنان که در آیه فوق،و آیه 28 سوره قمر به آن اشاره شده است.

البته خصوصیات دیگری نیز در پاره ای از روایات درباره آن گفته شده است (1).

***


 1) برای توضیح بیشتر در این زمینه به جلد 9 تفسیر نمونه صفحه 155 ذیل آیه 61 سوره هود مراجعه فرمائید.

به هر حال صالح مامور بود که به آنها اعلام کند این شتر عجیب و خارق- العاده را که نشانه ای از قدرت بی پایان خدا است به حال خود رها کنند،و دستور داد:"کمترین آزاری به آن نرسانید که اگر چنین کنید عذاب روز عظیم شما را فرو خواهد گرفت"( وَ لاٰ تَمَسُّوهٰا بِسُوءٍ فَیَأْخُذَکُمْ عَذٰابُ یَوْمٍ عَظِیمٍ ).

*** البته قوم سرکشی که حاضر به بیداری فریب خوردگان نبودند و آگاهی مردم را مزاحم منافع خود می دانستند،توطئه از میان بردن ناقه را طرح کردند و"سرانجام بر آن حمله نموده و با یک یا چند ضربه آن را از پای درآوردند، و سپس از کرده خود نادم و پشیمان شدند"چرا که عذاب الهی را در چند قدمی خود احساس می کردند"( فَعَقَرُوهٰا فَأَصْبَحُوا نٰادِمِینَ ) (1).

*** چون طغیانگری آنها از حد گذشت و عملا نشان دادند که آماده پذیرش حق نیستند اراده خدا بر این قرار گرفت که زمین را از لوث وجودشان پاک کند:"در این هنگام عذاب الهی آنها را فرو گرفت"( فَأَخَذَهُمُ الْعَذٰابُ ).

و به طوری که در سوره اعراف آیه 78 و سوره هود آیه 67 اجمالا آمده است نخست زلزله شدیدی سرزمین آنها را تکان داد،هنگامی که از خواب بیدار شدند و بر سر زانو نشستند حادثه آنها را مهلت نداد،صاعقه ای مرگبار که با زلزله همراه بود دیوارها را بر سرشان فرود آورد،و در همان حال جان خود را در میان وحشتی عجیب از دست دادند.


 1) "عقروها"از ماده"عقر"(بر وزن قفل)در اصل به معنی ریشه و اساس چیزی است،گاه به معنی سر بریدن،و گاه به معنی پی کردن حیوان(پائین پای او را قطع کردن و به زمین افکندن)نیز آمده است.

قرآن در پایان این ماجرا همان می گوید که در پایان ماجرای قوم هود و قوم نوح و قوم ابراهیم بیان کرد،می فرماید:"در این سرگذشت قوم صالح و آن همه پایمردی و تحمل این پیامبر بزرگ و آن منطق شیوا،و نیز سرسختی و لجاجت و مخالفت آن سیه رویان با معجزه بیدارگر و سرنوشت شومی که به آن گرفتار شدند آیت و درس عبرتی است،اما اکثر آنها ایمان نیاوردند"( إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَهً وَ مٰا کٰانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ ).

*** آری هیچکس نمی تواند بر قدرت خدا چیره شود همانگونه که این قدرت عظیم مانع رحمت او نسبت به دوستان و حتی نسبت به دشمنان نیست"پروردگار تو عزیز و رحیم است"( وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ الْعَزِیزُ الرَّحِیمُ ) (1).

***


 1) طبق روایات کسی که ناقه ثمود را به قتل رسانید یک نفر بیشتر نبود،در حالی که این عمل در قرآن به صورت"فعل جمع"آمده،این به خاطر آن است که دیگران با او هم عقیده و همصدا،و به عملش راضی بودند،و از اینجا دریچه ای به یک اصل اساسی گشوده می شود که پیوندهای فکری و مکتبی،سرنوشت افراد را با هم گره می زند،شرح بیشتر این موضوع را در جلد 9 تفسیر نمونه صفحه 158(ذیل آیه 65 سوره هود)بررسی فرمائید.
برچسب‌ها: