آیات 213 تا 220

12:21 - 1397/04/18

سوره الشعراء (26): آیات 213 تا 220

اشاره

فَلاٰ تَدْعُ مَعَ اَللّٰهِ إِلٰهاً آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ اَلْمُعَذَّبِینَ (213) وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ اَلْأَقْرَبِینَ (214) وَ اِخْفِضْ جَنٰاحَکَ لِمَنِ اِتَّبَعَکَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ (215) فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تَعْمَلُونَ (216) وَ تَوَکَّلْ عَلَی اَلْعَزِیزِ اَلرَّحِیمِ (217) اَلَّذِی یَرٰاکَ حِینَ تَقُومُ (218) وَ تَقَلُّبَکَ فِی اَلسّٰاجِدِینَ (219) إِنَّهُ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ (220)

ترجمه:

213-هیچ معبودی را با خداوند مخوان که از معذبین خواهی بود.

214-خویشاوندان نزدیکت را انذار کن.

215-و بال و پر خود را برای مؤمنانی که از تو پیروی می کنند بگستر.

216-اگر آنان نافرمانی تو کنند،بگو:من از کار شما بیزارم.

217-و بر خداوند عزیز و رحیم توکل نما.

218-همان کسی که تو را به هنگامی که(برای عبادت)برمی خیزی می بیند.

219-و حرکت تو را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند.

220-او است خدای شنوا و دانا.

تفسیر:

اقوام نزدیکت را به اسلام دعوت کن

در تعقیب بحثهایی که در آیات گذشته در زمینه موضع گیریهای مشرکان در برابر اسلام و قرآن آمد،خداوند در آیات مورد بحث،برنامه و خط مشی پیامبر اسلام ص را در ضمن بیان پنج دستور،در مقابل آنان مشخص می کند.

قبل از هر چیز،شخص پیامبر را دعوت به اعتقاد هر چه راسختر به توحید می کند توحیدی که ریشه و اساس همه دعوت پیامبران را تشکیل می دهد،می گوید:

"هیچ معبود دیگری را با خداوند مخوان که مجازات خواهی شد"!( فَلاٰ تَدْعُ مَعَ اللّٰهِ إِلٰهاً آخَرَ فَتَکُونَ مِنَ الْمُعَذَّبِینَ ).

با اینکه مسلما پیامبر اسلام ص منادی توحید بود، و هرگز انحراف از این اصل درباره او متصور نبود،ولی اهمیت این مساله بقدری است که قبل از هر چیز شخص او را در این زمینه مخاطب می سازد،تا دیگران حساب خویش را برسند،بعلاوه ساختن دیگران باید از طریق خودسازی شروع شود.

*** سپس به مرحله ای فراتر از آن پرداخته چنین دستور می دهد:"خویشاوندان نزدیکت را انذار کن،و از شرک و مخالفت فرمان پروردگار بترسان"( وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ ) (1).

بدون شک برای دست زدن به یک برنامه انقلابی گسترده باید از حلقه های کوچکتر و فشرده تر شروع کرد،و چه بهتر اینکه پیامبر ص نخستین دعوت


 1) "عشیره"در اصل از ماده"عشره"(عدد ده)گرفته شده و از آنجا که عدد ده در حد خود یک عدد کامل محسوب می شود،به جمعیت بستگان نزدیک که انسان بوسیله آنها جمع کاملی را تشکیل می دهد عشیره گفته اند،ماده معاشرت نیز ممکن است از همین معنی گرفته شده باشد،چرا که انسانها را به صورت مجموعه کاملی در می آورد.

خود را از بستگانش شروع کند که هم سوابق پاکی او را بهتر از همه می شناسند و هم پیوند محبت خویشاوندی نزدیک ایجاب می کند که به سخنانش بیش از دیگران گوش فرا دهند،و از حسادتها و کینه توزیها و انتخاب موضع خصمانه، دورترند.

بعلاوه این امر نشان می دهد که پیامبر ص هیچگونه مداهنه و سازشکاری با هیچکس ندارد حتی بستگان مشرک خود را از دعوت به سوی توحید و حق و عدالت استثنا نمی کند.

به هنگامی که این آیه نازل شد،پیغمبر گرامی اسلام ص برای اجرای این فرمان برنامه ای ترتیب داد که شرح آن را در نکات همین آیات به خواست خدا می خوانید.

*** در مرحله سوم دایره وسیعتری مورد توجه قرار گرفته،می فرماید:با محبت و تواضع از مؤمنانی که پیروی تو می کنند استقبال کن،"و بال و پر خود را برای آنها بگستر"( وَ اخْفِضْ جَنٰاحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ).

این تعبیر زیبا کنایه از تواضع توأم با محبت و مهر و ملاطفت است،همانگونه که پرندگان هنگامی که می خواهند به جوجه های خود اظهار محبت کنند، بالهای خود را گسترده و پائین آورده و آنان را زیر بال و پر می گیرند،تا هم در برابر حوادث احتمالی مصون مانند و هم از تشتت و پراکندگی حفظ شوند،پیامبر ص نیز مامور است مؤمنان راستین را زیر بال و پر خود بگیرد.

این تعبیر پر معنی دقایق مختلفی را در مورد محبت با مؤمنان بیان می کند که با کمی دقت روشن می شود.

ضمنا ذکر این جمله بعد از مساله انذار و بیم دادن بیانگر این واقعیت است که اگر یک جا به خاطر مسائل تربیتی تکیه بر خشونت و بیم شده است بلافاصله تکیه بر محبت و مهر و عاطفه می شود تا از این دو معجون مناسبی فراهم گردد.

*** سپس به چهارمین دستور پرداخته می گوید:"اگر آنان دعوت تو را نپذیرفتند و به مخالفت برخاستند نگران نباش ولی به آنها بگو من از کار شما بیزارم"و به این ترتیب موضع خویش را در برابر آنان آشکار کن( فَإِنْ عَصَوْکَ فَقُلْ إِنِّی بَرِیءٌ مِمّٰا تَعْمَلُونَ ).

ظاهر این است که ضمیر در جمله"عصوک"به بستگان نزدیک پیامبر ص باز می گردد،یعنی اگر پس از دعوت آنان به سوی حق در برابر تو تسلیم نشدند،و به شرک و مخالفت ادامه دادند،موضع خود را در مقابل آنان مشخص کن،این پیش بینی قرآن چنان که در بحث نکات خواهد آمد به وقوع پیوست و همه آنان جز علی ع از قبول دعوت پیامبر ص خودداری کردند،بعضی با سکوت برگزار کردند و بعضی از طریق سخریه و استهزاء مخالفت خود را آشکار ساختند.

*** سرانجام در پنجمین دستور برای تکمیل برنامه های گذشته به پیامبر ص چنین گوید:"و بر خداوند عزیز و رحیم توکل نما"( وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ).

این مخالفتها هرگز تو را دلسرد نکند و کمی دوستان و پیروان در عزم آهنین تو اثر نگذارد،تو تنها نیستی،تکیه گاهت خداوندی است شکست ناپذیر و بسیار رحیم و مهربان.

همان خداوندی که توصیف او را به عزیز و رحیم در پایان سرگذشت انبیای پیشین شنیدی.

همان خداوندی که با قدرتش،ظلم فرعونیان و غرور نمرودیان و خودخواهی و کبر قوم نوح و دنیاپرستی قوم عاد و هوسبازی قوم لوط را در هم شکست،و این انبیای بزرگ و مؤمنانی را که در اقلیت قرار گرفته بودند،رهایی بخشید و مشمول رحمتش ساخت.

*** "همان خدایی که تو را به هنگامی که برمی خیزی می بیند"( اَلَّذِی یَرٰاکَ حِینَ تَقُومُ ).

*** "و حرکت تو را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند"( وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ ).

*** آری"او است خدای شنوا و دانا"( إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ ).

و به این ترتیب بعد از توصیف خداوند به عزیز و رحیم،سه وصف دیگر که هر یک از دیگری دلگرم کننده تر،و امیدبخش تر است در این آیات آمده است:خدایی که زحمات پیامبر ص را می بیند،و از قیام و سجده و حرکت و سکون او با خبر است.

خدایی که صدای او را می شنود.

و خدایی که از خواسته ها و نیازهای او آگاه است.

آری بر چنین خدایی باید تکیه کنی و زمام کار خویش را به او بسپاری.

***

نکته ها:

اشاره
1-تفسیر" تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ "

در اینکه منظور از دو جمله اَلَّذِی یَرٰاکَ حِینَ تَقُومُ وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ چیست؟مفسران تفسیرهای گوناگونی بیان کرده اند.

ظاهر آیه همان است که بالا گفتیم:خداوند هنگامی که تو قیام می کنی می بیند و گردش و حرکتت را در میان سجده کنندگان مشاهده می کند.

این قیام ممکن است قیام برای نماز باشد،یا قیام از خواب برای عبادت، و یا قیام به معنی"نماز فرادی"در برابر" تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ "که اشاره به نماز جماعت است و یا همه اینها.

"تقلب"به معنی گردش و حرکت و از حالی به حالی منتقل شدن است، این تعبیر ممکن است اشاره به سجده پیامبر ص در میان سجده کنندگان در حال نماز باشد،و یا گردش پیامبر ص در میان یارانش که مشغول عبادت بودند و از حال آنها جستجو می کرد.

و در مجموع اشاره به این است که هیچ حالی از حالات تو،و هیچ تلاشی از تلاشهایت،چه آنها که جنبه فردی دارد،و چه آنها که همراه سایر مؤمنان به صورت جمعی برای سامان بخشیدن به امور بندگان و نشر آئین حق انجام می گیرد،بر خداوند مخفی نیست(توجه داشته باشید که فعلهایی که در آیه آمده مضارع است و معنی حال و آینده را می رساند).

ولی در اینجا دو تفسیر دیگر نیز ذکر شده که با ظاهر آیه چندان هماهنگ نیست و ممکن است از بطون آیه باشد.

نخست نگاههای پیامبر ص به نمازگزارانی که پشت سر او قرار می گرفتند به خاطر اینکه آن حضرت همانگونه که از پیش رو می توانست اجسام را ببیند،از پشت سر نیز توانایی دید اشخاص و موجودات را داشت،چنان که در حدیثی آمده است که فرمود:لا ترفعوا قبلی و لا تضعوا قبلی،فانی اراکم من خلفی کما اراکم من امامی!: "پیش از من سر از سجده برندارید،و قبل از من به سجده نروید که من شما را از پشت سر می بینم همانگونه که از پیش رو می بینم،سپس پیامبر ص آیه فوق را به عنوان شاهد سخن تلاوت فرمود" (1).


 1) مجمع البیان ذیل آیه مورد بحث.

دیگر اینکه منظور،نقل و انتقال رسول خدا ص در صلب پیامبران از آدم تا عبد اللّٰه همه تحت نظر لطف پروردگار صورت گرفته،یعنی هنگامی که نطفه پاک تو از پیامبر موحد و ساجدی به پیامبر دیگری منتقل می شد،خدا از همه آگاه بود.

در تفسیر علی بن ابراهیم از امام باقر ع در تفسیر جمله وَ تَقَلُّبَکَ فِی السّٰاجِدِینَ چنین آمده است:

فی اصلاب النبیین صلوات اللّٰه علیهم "یعنی در صلب پیامبران که درود خدا بر آنها باد" (1).

و در تفسیر"مجمع البیان"در توضیح همین جمله از امام باقر ع و امام صادق ع چنین آمده است:

فی اصلاب النبیین نبی بعد نبی،حتی اخرجه من صلب ابیه عن نکاح غیر سفاح من لدن آدم :یعنی"در صلب پیامبران قرار داشت، پیامبری بعد از پیامبر دیگر،تا اینکه خداوند او را از صلب پدرش از ازدواجی پاک،و دور از هر گونه ناپاکی از زمان آدم به بعد،بیرون فرستاد" (2).

البته قطع نظر از آیات فوق و تفسیر آن دلائلی در دست داریم که نشان می دهد پدر و اجداد پیامبران خدا هرگز مشرک نبودند و در محیطی پاک از آلودگیهای شرک و بی عفتی تولد یافتند(برای توضیح بیشتر به جلد 5 تفسیر نمونه صفحه 305 ذیل آیه 74 سوره انعام مراجعه فرمائید)ولی تفسیرهای فوق جزء بطون آیه است.

***

2-انذار بستگان نزدیک(حدیث یوم الدار).

بر اساس آنچه در تواریخ اسلامی آمده،پیامبر ص در سال سوم بعثت مامور ابلاغ این دعوت شد زیرا تا آن زمان،دعوت مخفیانه انجام می گرفت،


 1) تفسیر"نور الثقلین"جلد 4 ص 69.
2) "مجمع البیان"ذیل آیات مورد بحث.

و تعداد کمی اسلام را پذیرا شده بودند،امام هنگامی که آیه وَ أَنْذِرْ عَشِیرَتَکَ الْأَقْرَبِینَ -و آیه- فَاصْدَعْ بِمٰا تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ (سوره حج آیه 94)نازل گردید پیغمبر ص مامور شد دعوت خود را آشکار سازد،و نخست از خویشاوندان شروع کند (1).

اما کیفیت این ابلاغ و انذار به طور اجمال چنین بوده که پیامبر ص بستگان نزدیکش را به خانه ابو طالب دعوت کرد،آنها در آن روز حدود چهل نفر بودند،و از عموهای پیامبر ص ابو طالب و حمزه و ابو لهب حضور داشتند، پس از صرف غذا هنگامی که پیامبر ص می خواست وظیفه خود را ابلاغ کند، ابو لهب با گفته های خود زمینه را از میان برد،لذا فردای همان روز پیامبر ص آنها را دعوت دیگری به غذا کرد.

بعد از صرف غذا چنین فرمود:"ای فرزندان عبد المطلب!من به خدا سوگند هیچ جوانی را در عرب نمی شناسم که برای قومش چیزی بهتر از آنچه من آورده ام آورده باشد،من خیر دنیا و آخرت را برای شما آورده ام،و خداوند به من دستور داده است که شما را دعوت به این آئین کنم،کدامیک از شما مرا در این کار یاری خواهید کرد،تا برادر من و وصی و جانشین من باشید؟.

جمعیت همگی سر باز زدند جز علی ع که از همه کوچکتر بود برخاست و عرض کرد:ای پیامبر خدا!من در این راه یار و یاور توام،پیامبر ص دست بر گردن علی ع نهاد و فرمود:

ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوه: "این برادر و وصی و جانشین من در شما است،سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید".

جمعیت از جابر خاستند در حالی که خنده تمسخرآمیزی بر لب داشتند و به ابو طالب می گفتند:به تو دستور می دهد که گوش به فرمان پسرت کنی،و از وی


 1) سیره ابن هشام جلد 1 صفحه 280.

اطاعت نمایی! این حدیث را بسیاری از دانشمندان اهل سنت،همچون"ابن ابی جریر" و"ابن ابی حاتم"و"ابن مردویه"و"ابو نعیم"و"بیهقی"و"ثعلبی"و"طبری"نقل کرده اند،و"ابن اثیر"در جلد دوم کتاب"کامل"این سخن را آورده است، همچنین"ابو الفداء"در جلد اول تاریخش و گروهی دیگر (1).

این حدیث نشان می دهد تا چه اندازه پیامبر ص در آن روز تنها بود، و چگونه در پاسخ دعوتش جز استهزاء و سخریه عکس العملی نداشتند،و چگونه علی ع از نخستین روزهای دعوت پیامبر ص که از تنهایی،سخت رنج می برد در کنار حضرتش ایستاد و مدافع او بود.

در حدیث دیگری آمده است که پیامبر ص یک،یک از طوائف قریش را صدا زد،و آنها را از آتش الهی بر حذر داشت گاه می فرمود:

"یا بنی کعب انقذوا انفسکم من النار" :"ای طائفه بنی کعب خود را از آتش رهایی بخشید".

و گاه همین خطاب را به طائفه"بنی عبد الشمس"و"بنی عبد مناف"و"بنی- هاشم"و"بنی عبد المطلب"می کرد و می فرمود

انقذوا انفسکم من النار! "خویشتن را از آتش الهی نجات دهید"که من قادر بر دفاع از شما در صورت کفر نیستم (2)


 1) برای توضیح بیشتر به کتاب"المراجعات"صفحه 130 به بعد و کتاب"احقاق الحق"جلد 4 صفحه 62 به بعد مراجعه فرمائید.
 2) "تفسیر قرطبی"جلد 7 صفحه 4859 ذیل آیات مورد بحث با مختصری تلخیص.
برچسب‌ها: