آیات 60 تا 64

10:09 - 1397/04/20

سوره النمل (27): آیات 60 تا 64

اشاره

أَمَّنْ خَلَقَ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مٰاءً فَأَنْبَتْنٰا بِهِ حَدٰائِقَ ذٰاتَ بَهْجَهٍ مٰا کٰانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهٰا أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ (60) أَمَّنْ جَعَلَ اَلْأَرْضَ قَرٰاراً وَ جَعَلَ خِلاٰلَهٰا أَنْهٰاراً وَ جَعَلَ لَهٰا رَوٰاسِیَ وَ جَعَلَ بَیْنَ اَلْبَحْرَیْنِ حٰاجِزاً أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (61) أَمَّنْ یُجِیبُ اَلْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ اَلسُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ اَلْأَرْضِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ (62) أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمٰاتِ اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ وَ مَنْ یُرْسِلُ اَلرِّیٰاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ تَعٰالَی اَللّٰهُ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (63) أَمَّنْ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ أَ إِلٰهٌ مَعَ اَللّٰهِ قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (64)

ترجمه:

60-آیا بتهایی که معبود شما هستند بهترند یا کسی که آسمان و زمین را آفریده؟،و برای شما از آسمان آبی فرستاد که با آن باغهایی زیبا و سرورانگیز رویاندیم،و شما قدرت نداشتید درختان آن را برویانید،آیا معبود دیگری با خداست؟نه،آنها گروهی هستند که(از روی نادانی)مخلوقات خدا را در ردیف او قرار می دهند.

61-یا کسی که زمین را مستقر و آرام قرار داد،و در میان آن نهرهایی روان ساخت،و برای زمین کوه های ثابت و پا بر جا ایجاد کرد،و میان دو دریا مانعی قرار داد(تا با هم مخلوط نشوند،با این حال)آیا معبودی با خدا است؟،نه بلکه اکثر آنها نمی دانند(و جاهلند).

62-یا کسی که دعای مضطر را اجابت می کند و گرفتاری را برطرف می سازد،و شما را خلفای زمین قرار می دهد،آیا معبودی با خداست؟کمتر متذکر می شوید! 63-یا کسی که شما را در تاریکیهای صحرا و دریا هدایت می کند،و کسی که بادها را بشارت دهندگان پیش از نزول رحمتش می فرستد،آیا معبودی با خداست؟ خداوند برتر است از اینکه شریک برای او قرار دهند.

64-یا کسی که آفرینش را آغاز کرد،و سپس آن را تجدید می کند،و کسی که شما را از آسمان و زمین روزی می دهد،آیا معبودی با خداست؟بگو دلیلتانرا بیاورید اگر راست می گوئید.

تفسیر:

با اینهمه دلیل باز مشرک می شوید؟

در آخرین آیه بحث گذشته-بعد از ذکر بخشهای تکان دهنده ای از زندگی پنج پیامبر بزرگ-سؤال کوتاه و پر معنایی مطرح شد که"آیا خداوند با اینهمه قدرت و توانایی بهتر است یا بت های بی ارزشی که آنها ساخته اند".

در آیات مورد بحث به شرح آن پرداخته و ضمن پنج آیه که با پنج سؤال حساب شده شروع می شود مشرکان را تحت بازپرسی و محاکمه قرار می دهد،و روشنترین دلائل توحید را در پنج آیه ضمن اشاره به دوازده نمونه از مواهب بزرگ خداوند بیان می کند.

نخست به خلقت آسمانها و زمین و نزول باران و برکات ناشی از آن پرداخته چنین می گوید:"آیا بتهایی که معبود شما هستند بهترند یا کسی که آسمانها و زمین را آفریده و برای شما از آسمان آبی فرستاد که با آن باغهای زیبا و سرورانگیز رویاندیم"( أَمَّنْ خَلَقَ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ السَّمٰاءِ مٰاءً فَأَنْبَتْنٰا بِهِ حَدٰائِقَ ذٰاتَ بَهْجَهٍ ) (1).

"حدائق"جمع"حدیقه"به طوری که بسیاری از مفسران گفته اند به معنی باغی است که اطراف آن دیوار کشیده باشند و از هر نظر محفوظ باشد، همچون"حدقه"چشم که در میان پلکها محصور شده است و"راغب"در"مفردات" می گوید:"حدیقه در اصل به زمینی می گویند که آب در آن جمع شده است، همچون حدقه چشم که همیشه آب در آن قرار دارد".

از مجموع این دو سخن می توان چنین نتیجه گرفت که حدیقه باغی است که هم دیوار دارد و هم آب کافی.

"بهجه"(بر وزن لهجه)به معنی زیبایی رنگ و حسن ظاهر است که


 1) این آیه در حقیقت محذوفی دارد و تقدیر چنین است:"ما یشرکون خیر امن خلق السماوات و الارض"در حقیقت در آیه قبل سؤال چنین بود آیا خداوند که مبدأ نجات بندگان است بهتر است یا بتهایی را که شریک او قرار می دهند؟ولی در این آیه سؤال را از بتها شروع می کند،می گوید:"آنها بهترند یا خداوندی که خالق آسمانها و زمین است"؟

بینندگان را غرق سرور می کند (1).

و در پایان آیه روی سخن را به بندگان کرده می گوید:"شما قدرت نداشتید که درختان این باغهای زیبا را برویانید"( مٰا کٰانَ لَکُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَهٰا ).

کار شما تنها بذر افشانی و آبیاری است،اما کسی که حیات را در دل این بذر آفریده،و به نور آفتاب و قطرات حیاتبخش باران و ذرات خاک فرمان می دهد که این دانه را برویانید،تنها خدا است.

اینها حقائقی است که هیچکس نمی تواند منکر آن شود،و یا آن را به غیر خدا نسبت دهد،او است که آفریننده آسمانها و زمین است،و او است که نازل کننده باران است،او مبدأ اینهمه زیبایی و حسن و جمال در عالم حیات است.

حتی دقت در رنگ آمیزی یک گل زیبا و برگهای لطیف و منظمی که در درون یکدیگر اطراف هسته مرکزی گل حلقه زده اند،و آوای حیات سرداده اند کافی است که انسان را به عظمت و قدرت و حکمت آفریدگار آن آشنا سازد،اینها است که قلب انسان را تکان می دهد و به سوی او می خواند.

به تعبیر دیگر:توحید در خلقت(توحید خالق)و توحید در ربوبیت (توحید تدبیر کننده این جهان)پایه ای برای"توحید معبود"شمرده شده است.

و لذا در پایان آیه می گوید:"آیا معبود دیگری با خدا است"( أَ إِلٰهٌ مَعَ اللّٰهِ ).

"ولی آنها گروهی نادان هستند که از پروردگار عدول کرده و غیر او را که هیچگونه قدرتی ندارد شریک او قرار می دهند"( بَلْ هُمْ قَوْمٌ یَعْدِلُونَ ) (2).

***


 1) کلمه"ذات"در" ذٰاتَ بَهْجَهٍ "به صورت مفرد آمده در حالی که"حدائق" که موصوف آن است جمع است،این به خاطر آن است که"حدائق"جمع مکسر است، و جمع مکسر گاهی به مفهوم"جماعت"که مفرد است می آید،و صفت آن نیز مفرد خواهد بود.
 2) "یعدلون"ممکن است از ماده"عدول"به معنی انحراف و بازگشت از حق به سوی باطل باشد،و نیز ممکن است از ماده"عدل"(بر وزن قشر)به معنی معادل و شبیه و نظیر باشد،در صورت اول مفهومش این است که آنها از خداوند واحد یکتا به غیر او عدول می کنند،و در صورت دوم مفهومش این است که برای او عدیل و نظیر قائل می شوند.

در دومین سؤال به بحث از موهبت آرامش و ثبات زمین و قرارگاه انسان در این جهان پرداخته می گوید:"آیا معبودهای ساختگی آنها بهتر است یا کسی که زمین را مستقر و آرام قرار داد،و در میان آن،نهرهای آب جاری،روان ساخت، و برای زمین،کوه های ثابت و پا بر جا ایجاد کرد"؟!(تا همچون زرهی قشر زمین را از لرزش نگاه دارند)( أَمَّنْ جَعَلَ الْأَرْضَ قَرٰاراً وَ جَعَلَ خِلاٰلَهٰا أَنْهٰاراً وَ جَعَلَ لَهٰا رَوٰاسِیَ ) (1).

و نیز"میان دو دریا(از آب شیرین و شور)مانعی قرار داد"تا با هم مخلوط نشوند( وَ جَعَلَ بَیْنَ الْبَحْرَیْنِ حٰاجِزاً ).

به این ترتیب،چهار نعمت بزرگ در این آیه آمده است که سه قسمت از آن سخن از آرامش می گوید:

آرامش خود زمین که در عین حرکت سریع به دور خودش و به دور آفتاب و حرکت در مجموعه منظومه شمسی،آن چنان یک نواخت و آرام است که ساکنانش به هیچوجه آن را احساس نمی کنند،گویی در یک جا میخکوب شده و ثابت ایستاده است و کمترین حرکتی ندارد.

و دیگر وجود کوه ها-که سابقا گفتیم دور تا دور زمین را فرا گرفته اند و ریشه های آنها به هم پیوسته و زره نیرومندی را تشکیل داده است،و در برابر فشارهای داخلی زمین و حرکات جزر و مد خارجی که بر اثر جاذبه ماه پیدا می شود


 1) "خلال"در اصل به معنی شکاف میان دو چیز است،و"رواسی"جمع "راسیه"به معنی ثابت و پا بر جا می باشد.

مقاومت می کند،و هم مانعی است برای طوفانهای عظیم که آرامش زمین را بر هم می زنند (1).

و دیگر حجاب و حایل طبیعی است که میان بخش هایی از آب شیرین و آب شور اقیانوسها قرار داده،این حجاب نامرئی چیزی جز تفاوت درجه غلظت آب شور و شیرین،و به اصطلاح تفاوت"وزن مخصوص"آنها نیست که سبب می شود که آب نهرهای عظیمی که به دریا می ریزند تا مدت زیادی،در آب شور حل نشوند و در نتیجه جزر و مد دریا آنها را بر بخش عظیمی از سواحل آماده کشت و زرع مسلط می سازد،و آنها را آبیاری می کند،که شرح این سخن را ذیل آیه 53 سوره فرقان در همین جلد آورده ایم.

و در عین حال در لابلای بخشهای مختلف زمین،نهرهایی از آب که مایه حیات و زندگی و سرچشمه طراوت و خرمی،و مزارع آباد و باغهای پر ثمر است، قرار داده،بخشی از منابع این آبها در کوه ها است،و بخشی در لابلای قشرهای زمین.

آیا این نظام می تواند مولود تصادف کور و کر و مبدئی فاقد عقل و حکمت باشد؟ آیا بتها نقشی در این نظام بدیع و شگفت انگیز دارند؟! حتی بت پرستان چنین ادعایی نمی کنند.

لذا در پایان آیه بار دیگر این سؤال را تکرار می کند که"آیا معبودی با اللّٰه هست"؟( أَ إِلٰهٌ مَعَ اللّٰهِ ).

نه"بلکه اکثر آنها نادانند و بیخبر"( بَلْ أَکْثَرُهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ ).

***


 1) درباره نقش کوه ها در ثبات زمین و برکات دیگر آن،در جلد دهم صفحه 113 (ذیل آیه 3 سوره رعد)نیز بحث کرده ایم.

در سومین سؤال،از این سؤالات پنجگانه که مجموعه ای از یک بازپرسی و محاکمه معنوی را تشکیل می دهد،سخن از حل مشکلات،و شکستن بن بستها و اجابت دعاها است،می گوید:

"آیا معبودهای بی ارزش شما بهترند یا کسی که دعای مضطر و درمانده را به اجابت می رساند و گرفتاری و بلا را بر طرف می کند"؟!( أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ ).

آری در آن هنگام که تمام درهای عالم اسباب به روی انسان بسته می شود کارد به استخوانش می رسد،و از هر نظر درمانده و مضطر می گردد،تنها کسی که می تواند قفل مشکلات را بگشاید،و بن بستها را بر طرف سازد،و نور امید در دلها بپاشد،و درهای رحمت به روی انسانها درمانده بگشاید،تنها ذات پاک او است و نه غیر او.

از آنجا که این واقعیت به عنوان یک احساس فطری در درون جان همه انسانها است،بت پرستان نیز به هنگامی که در میان امواج خروشان دریا گرفتار می شوند تمام معبودهای خود را فراموش کرده،دست به دامن لطف"اللّٰه"می زنند همانگونه که قرآن می گوید: فَإِذٰا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللّٰهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ :"هنگامی که سوار کشتی می شوند خدا را می خوانند در حالی که پرستش را مخصوص او می دانند(عنکبوت-65).

سپس می افزاید:

نه تنها مشکلات و ناراحتیها را بر طرف می سازد بلکه"شما را خلفای زمین قرار می دهد"( وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ الْأَرْضِ ).

"آیا با اینهمه معبودی با خدا است"؟( أَ إِلٰهٌ مَعَ اللّٰهِ ).

"ولی شما کمتر متذکر می شوید"و از این دلائل روشن پند و اندرز نمی گیرید ( قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ ) (1).

پیرامون مفهوم"مضطر"و مساله استجابت دعا و شرائط آن بحثهایی است که در نکته ها در پایان همین آیات خواهد آمد.

منظور از" خُلَفٰاءَ الْأَرْضِ "ممکن است به معنی ساکنان زمین و صاحبان آن باشد،چرا که خدا با آن همه نعمت و اسباب رفاه و آسایش و آرامش که در زمین قرار داده انسان را حکمران این کره خاکی ساخته،و او را برای سلطه بر آن آماده کرده است.

مخصوصا هنگامی که انسان در اضطرار فرو می رود و به درگاه خدا رو می آورد و او به لطفش بلاها و موانع را بر طرف می سازد،پایه های این خلافت مستحکمتر می شود(و از اینجا رابطه میان این دو بخش از آیه روشن می گردد).

و نیز ممکن است اشاره به این باشد که خدا ناموس حیات را چنین قرار داده که دائما اقوامی می آیند و جانشین اقوام دیگر می شوند که اگر این تناوب نبود تکاملی صورت نمی گرفت (2).

*** در چهارمین سؤال مساله هدایت را مطرح کرده می گوید:"آیا این بتها بهترند یا کسی که شما را در تاریکیهای صحرا و دریا(بوسیله ستارگان)هدایت می کند"؟( أَمَّنْ یَهْدِیکُمْ فِی ظُلُمٰاتِ الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ ).

"و کسی که بادها را به عنوان بشارت دهندگان پیش از نزول رحمتش می فرستد"( وَ مَنْ یُرْسِلُ الرِّیٰاحَ بُشْراً بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ).

بادهایی که بیانگر نزول بارانند و همانند پیک مخصوص بشارت،پیشاپیش


 1) "ما"در" قَلِیلاً مٰا تَذَکَّرُونَ "ظاهرا زائده است و می دانیم فائده حروف زائده در بسیاری از موارد تاکید است.و"قلیلا"صفت است برای مصدر محذوفی و در تقدیر چنین بوده"تتذکرون تذکرا قلیلا".
2- 2) بنا بر این" خُلَفٰاءَ الْأَرْضِ "به معنی"خلفاء فی الارض"است.

آن حرکت می کنند،در حقیقت کار آنها نیز هدایت مردم است به نزول باران.

تعبیر"بشرا"(بشارت دهندگان)در مورد بادها و تعبیر به"رحمت" در مورد باران هر دو جالب است،چرا که بادها هستند که رطوبت هوا و قطعات ابر را از صفحه اقیانوسها برداشته و بر دوش خود حمل می کنند،و به نقاط خشک و تشنه می برند و از قدوم باران خبر می دهند.

همچنین باران است که نغمه حیات را در سراسر کره خاک سر می دهد و هر جا نازل شود خیر و رحمت و برکت و زندگی می آفریند (1).

(شرح بیشتر درباره نقش بادها در نزول باران در سوره اعراف ذیل آیه 57 جلد ششم تفسیر نمونه صفحه 214 آمده است).

و در پایان آیه،بار دیگر،مشرکان را مخاطب ساخته می گوید:"آیا معبود دیگری با خدا است"؟!( أَ إِلٰهٌ مَعَ اللّٰهِ ).

سپس بی آنکه منتظر جواب آنها باشد اضافه می کند:"خداوند برتر و بالاتر است از آنچه برای او شریک قرار می دهند"( تَعٰالَی اللّٰهُ عَمّٰا یُشْرِکُونَ ).

*** در آخرین آیه مورد بحث پنجمین سؤال را که در مورد مبدء و معاد است به این صورت مطرح می کند:"آیا معبودان شما بهترند یا کسی که آفرینش را آغاز کرد و سپس آن را اعاده می کند"؟!( أَمَّنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ).

"و کسی که در میان این آغاز و انجام،شما را از آسمان و زمین روزی می دهد"( وَ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّمٰاءِ وَ الْأَرْضِ ).

آیا با این حال باز هم معتقدید که"معبودی با خدا است"؟( أَ إِلٰهٌ مَعَ اللّٰهِ ).


 1) "بشر"(بر وزن عشر)چنان که قبلا هم گفته ایم مخفف"بشر"(بر وزن کتب) جمع"بشور"(بر وزن قبول)به معنی مبشر و بشارت دهنده است.

"به آنها بگو اگر چنین اعتقادی دارید دلیلتان را بیاورید اگر راست می گوئید"( قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ ).

در واقع آیات گذشته همه سخن از مبدء و نشانه های عظمت خدا در عالم هستی و مواهب و نعمتهای او می گفت،ولی در آخرین آیه،بحث را از یک گذرگاه ظریف به مساله معاد منتقل می کند،چرا که آغاز آفرینش خود دلیلی بر انجام آن است و قدرت بر خلقت دلیل روشنی بر معاد محسوب می شود.

و از اینجا پاسخ سؤالی که بسیاری از مفسران مطرح کرده اند معلوم می شود و آن اینکه مشرکان که مخاطب این آیات هستند غالبا عقیده به معاد(معاد جسمانی) نداشتند با این حال چگونه ممکن است از آنها سؤال کنیم و اقرار بخواهیم؟ پاسخ اینکه این سؤال،توأم با دلیلی است که طرف را وادار به اقرار می کند زیرا همین که معترف باشند که آغاز آفرینش از او است،و اینهمه روزیها و مواهب از ناحیه او می باشد،کافی است که قبول کنند امکان بازگشت مجدد به زندگی در قیامت موجود است.

ضمنا منظور از"رزق آسمان"،باران و نور آفتاب و مانند آن است،و منظور از"رزق زمین"گیاهان و مواد غذایی مختلفی است که مستقیما از زمین می روید یا به طور غیر مستقیم از زمین نشات می گیرد همچون دامها،همچنین معادن و مواد گوناگونی که انسان در زندگی خود از آن بهره می گیرد.

***

نکته ها:

اشاره
1-مضطری که دعای او به اجابت می رسد کیست؟

گرچه خداوند دعای همه را-هر گاه شرائطش جمع باشد-اجابت می کند ولی در آیات فوق مخصوصا روی عنوان"مضطر"تکیه شده است،به این دلیل که یکی از شرائط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب بکلی برگیرد

ص :520

و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد،همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلی را به دست او ببیند،و این درک و دید در حال اضطرار دست می دهد.

درست است که عالم،عالم اسباب است،و مؤمن نهایت تلاش و کوشش خود را در این زمینه به کار می گیرد ولی هرگز در جهان اسباب گم نمی شود،همه را از برکت ذات پاک او می بیند"دیده ای نافذ و سبب سوراخ کن دارد که اسباب را از بیخ و بن بر می کند"و در پشت حجاب اسباب ذات"مسبب الاسباب"را می بیند و همه چیز را از او می خواهد.

آری اگر انسان به این مرحله برسد مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است.

جالب اینکه در بعضی از روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدی -صلوات اللّٰه و سلامه علیه-شده.

در روایتی از امام باقر می خوانیم که فرمود:و اللّٰه لکأنی انظر الی القائم و قد اسند ظهره الی الحجر ثم ینشد اللّٰه حقه...قال هو و اللّٰه المضطر فی کتاب اللّٰه فی قوله: أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذٰا دَعٰاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ الْأَرْضِ :

"به خدا سوگند گویا من مهدی ع را می بینم که پشت به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود می خواند...سپس فرمود:به خدا سوگند مضطر در کتاب اللّٰه در آیه أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ ...او است" (1).

در حدیث دیگری از امام صادق ع چنین آمده:نزلت فی القائم من آل محمد علیهم السلام هو و اللّٰه المضطر اذا صلی فی المقام رکعتین و دعا الی اللّٰه عز و جل فاجابه و یکشف السوء و یجعله خلیفه فی الارض:


 1) تفسیر"نور الثقلین"جلد 4 صفحه 94.

"این آیه در مورد مهدی از آل محمد ع نازل شده،به خدا سوگند مضطر او است،هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز بجا می آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر می دارد دعای او را اجابت می کند،ناراحتی ها را بر طرف می سازد،و او را خلیفه روی زمین قرار می دهد" (1).

بدون شک منظور از این تفسیر-همانگونه که نظائر آن را فراوان دیده ایم- منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارک مهدی ع نیست،بلکه آیه مفهوم گسترده ای دارد که یکی از مصداقهای روشن آن وجود مهدی ع است که در آن زمان که همه جا را فساد گرفته باشد،درها بسته شده،کارد به استخوان رسیده بشریت در بن بست سختی قرار گرفته،و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است در آن هنگام در مقدس ترین نقطه روی زمین دست به دعا برمی دارد و تقاضای کشف سوء می کند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانی او قرار می دهد و به مصداق وَ یَجْعَلُکُمْ خُلَفٰاءَ الْأَرْضِ او و یارانش را خلفای روی زمین می کند (2).

درباره اهمیت"دعا"و"شرائط اجابت آن"و اینکه چرا گاهی بعضی از دعاها به اجابت نمی رسد،به طور مشروح در جلد اول ذیل آیه 186 سوره بقره بحث کرده ایم.

***

2-همه جا دعوت به استدلال منطقی

کرارا در آیات قرآن می خوانیم که از مخالفان مطالبه دلیل می شود،مخصوصا جمله هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ :"دلیل خود را بیاورید"در چهار مورد از قرآن مجید آمده است(بقره-111 و انبیاء-24 و نمل-64 و قصص-75)و در موارد دیگری


 1) همان مدرک.
 2) جالب اینکه این بحث درست در روز نیمه شعبان سال 1403 روز میلاد مسعود حضرت مهدی(ع)نگاشته شد.

نیز روی کلمه"برهان"مخصوصا تکیه شده است(برهان به معنی محکمترین دلیلی است که همواره با صدق همراه است).

این منطق"برهان طلبی"اسلام حکایت از محتوای قوی و غنی آن می کند چرا که سعی دارد با مخالفان خود نیز برخورد منطقی داشته باشد،چگونه ممکن است از دیگران مطالبه برهان کند و خود نسبت به آن بی اعتنا باشد؟آیات قرآن مجید مملو است از استدلالات منطقی و براهین علمی در سطوح مختلف برای مسائل گوناگون.

این درست بر خلاف چیزی است که مسیحیت تحریف یافته امروز روی آن تکیه می کند و مذهب را تنها کار"دل"می داند،و عقل را از آن بیگانه معرفی می کند،و حتی تضادهای عقلی(همچون توحید در تثلیث)را در مذهب می پذیرد و به همین دلیل انواع خرافات را اجازه ورود به مذهب می دهد،در حالی که اگر مذهب از عقل و استدلال جدا شود هیچ دلیلی بر حقانیت آن وجود نخواهد داشت و آن مذهب و ضد آن یکسان خواهد بود.

عظمت این برنامه اسلامی(تکیه بر برهان و دعوت مخالفان به استدلال منطقی)هنگامی آشکارتر می شود که توجه کنیم اسلام از محیطی آشکار شد که بیشترین محتوای فکری محیط را خرافات بی پایه و مسائل غیر منطقی تشکیل می داد.

***

3-جمع بندی و مروری بر آیات گذشته

در آیاتی که گذشت قرآن برای اثبات"توحید معبود"روی"توحید خالق" و"توحید رب"(توحید آفرینش و توحید تدبیر)تکیه داشت و از دوازده نشانه بزرگ خدا در عالم هستی سخن می گفت(آسمان و زمین،نزول باران،آثار حیاتی آن،آرامش قرارگاه انسان،نهرهای آب جاری،کوه های عظیم و پا بر جا،حایل و مانع در میان آب شور و شیرین،اجابت دعوت بندگان،هدایت آنها در تاریکی بر و بحر،بادهای پیام آور از نزول باران،تجدید حیات موجودات،و روزی دادن به انسان از آسمان و زمین).

این مواهب دوازده گانه در طی پنج آیه و تحت پنج سؤال بیان شد که به ترتیب مسائل پنجگانه زیر را بیان می کرد:خلقت،آرامش، حل مشکلات، هدایت،و بازگشت به حیات مجدد.

و در ذیل هر یک از این سؤالهای پنجگانه این جمله تکرار می شد"( أَ إِلٰهٌ مَعَ اللّٰهِ ).

"آیا معبودی با خدا وجود دارد"؟ و به دنبال این سؤال در آیه اول اشاره به انحراف آنها از حق و در آیه دوم جهل آنها،و در آیه سوم عدم اندیشه کردن آنان،و در آیه چهارم انحطاط فکری آنها،و در آیه پنجم مطالبه استدلال از آنها آمده است که رویهمرفته مجموعه جامع و منسجمی را ارائه می کند.

برچسب‌ها: