آیات 69 تا 75

10:13 - 1397/04/20

سوره النمل (27): آیات 69 تا 75

اشاره

قُلْ سِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَهُ اَلْمُجْرِمِینَ (69) وَ لاٰ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمّٰا یَمْکُرُونَ (70) وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هٰذَا اَلْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ (71) قُلْ عَسیٰ أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ اَلَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ (72) وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی اَلنّٰاسِ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاٰ یَشْکُرُونَ (73) وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مٰا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ مٰا یُعْلِنُونَ (74) وَ مٰا مِنْ غٰائِبَهٍ فِی اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ إِلاّٰ فِی کِتٰابٍ مُبِینٍ (75)

ترجمه:

69-بگو در روی زمین سیر کنید،ببینید عاقبت کار مجرمان به کجا رسید؟ 70-از تکذیب و انکار آنها غمگین مباش،و اینهمه غصه آنها را مخور،و سینه ات از توطئه آنها تنگ نشود.

71-می گویند این وعده(عذاب را که به ما می دهی)اگر راست می گوئید کی خواهد آمد؟ 72-بگو شاید پاره ای از آنچه را عجله می کنید نزدیک و در کنار شما باشد! 73-پروردگار تو نسبت به مردم فضل و رحمت دارد ولی اکثر آنها شکرگزار نیستند.

74-و پروردگارت آنچه را در سینه هاشان پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند بخوبی می داند.

75-و هیچ موجودی پنهان در آسمان و زمین نیست مگر اینکه در کتاب مبین(در لوح محفوظ و علم بی پایان پروردگار)ثبت است.

تفسیر:

از توطئه های آنها نگران نباش

در آیات گذشته سخن از انکار معاد از سوی کفار متعصب بود که با سخریه و استهزاء رستاخیز را تکذیب می کردند.

از آنجا که بحث منطقی با چنین قوم لجوجی بیهوده بوده است،بعلاوه دلائل فراوانی برای معاد در آیات دیگر قرآن اقامه شده،دلائلی که حتی در زندگی روزمره در جهان گیاهان،در عالم جنین و مانند آن مشاهده می شود،لذا در آیات مورد بحث، بجای اینکه دلیلی برای آنها ذکر کند آنها را به مجازاتهای الهی که در پیش دارند تهدید و انذار می کند.

روی سخن را به پیامبر ص کرده می گوید:"بگو در روی زمین سیر کنید و آثار گذشتگان را ببینید،و بنگرید عاقبت کار مجرمان و گنهکاران به کجا رسید"؟( قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کٰانَ عٰاقِبَهُ الْمُجْرِمِینَ ).

شما می گوئید این وعده ها به نیاکان ما نیز داده شد و آنها نیز به آن اعتنا نکردند و ضرری هم ندیدند،اما اگر کمی در جهان سیر کنید و آثار این گذشتگان مجرم و گنهکار و منکر توحید و معاد را که مخصوصا در اطراف همین سرزمین حجاز شما قرار دارد بنگرید می دانید مطلب چنین نیست.

نوبت شما هم می رسد،عجله نکنید،شما هم اگر مسیر خود را اصلاح نکنید به همان سرنوشت شوم گرفتار خواهید شد.

قرآن مجید کرارا مردم را به سیر در ارض و مشاهده آثار گذشتگان، سرزمینهای ویران شده اقوامی که به عذاب گرفتار شده اند،کاخهای در هم شکسته شاهان،قبرهای در هم ریخته و استخوانهای پوسیده مستکبران،اموال و ثروتهای بی صاحب مانده ثروتمندان مغرور،دعوت کرده است،مخصوصا تصریح می کند که مطالعه این آثار که تاریخ زنده و گویا و ملموس پیشینیان است دلها را بیدار و چشمها را بینا می کند و به راستی چنین است،گاهی مشاهده یکی از این آثار آن چنان طوفانی در دل و جان انسان بر پا می کند که مطالعه چندین کتاب تاریخ قطور چنان اثری ندارد.

و ما در این زمینه بطور مشروح ذیل آیه 137 سوره آل عمران(جلد سوم صفحه 102 به بعد)بحث کرده ایم.

قابل توجه اینکه در این آیه بجای"مکذبین"(تکذیب کنندگان معاد) "مجرمین"گفته شده،اشاره به اینکه تکذیب آنها به خاطر آن نبود که در تحقیق و بررسی اشتباه کرده باشند،بلکه سرچشمه آن لجاجت و عناد و آلوده شدن به انواع جرمها بود.

*** و از آنجا که پیامبر اسلام ص از انکار و مخالفت آنها رنج می برد و به راستی دلش برای آنها می سوخت و عاشق هدایت و بیداری آنها بود و از سوی دیگر،همواره با توطئه های آنها مواجه بود آیه بعد،پیامبر ص را دلداری داده می گوید:"از تکذیب و انکار آنها غمگین مباش و زیاد غصه آنها را مخور"( وَ لاٰ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ ).

و از توطئه های آنها نگران مباش،"و سینه ات بخاطر آن تنگی نکند"که ما پیشینیان و یار و یاور توایم( وَ لاٰ تَکُنْ فِی ضَیْقٍ مِمّٰا یَمْکُرُونَ ).

*** ولی این منکران لجوج بجای اینکه از این هشدار پیامبر دلسوز و مهربان و ملاحظه عاقبت کار مجرمان،پند و اندرز گیرند،باز در مقام سخریه و استهزاء برآمده "می گویند اگر راست می گوئید این وعده عذاب الهی،کی واقع خواهد شد"؟! ( وَ یَقُولُونَ مَتیٰ هٰذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ ).

با اینکه مخاطب،پیامبر بود ولی مطلب را به صورت جمع می آورند، بخاطر اینکه مؤمنان راستین نیز با پیامبر ص در این سخن همصدا بودند،و طبعا آنها نیز مخاطبند.

*** در اینجا قرآن به پاسخ این گفتار سخریه آمیز آنها با لحنی کاملا واقع بینانه پرداخته می گوید:"به آنها بگو شاید بعضی از آنچه را عجله می کنید نزدیک و در کنار شما باشد"!( قُلْ عَسیٰ أَنْ یَکُونَ رَدِفَ لَکُمْ بَعْضُ الَّذِی تَسْتَعْجِلُونَ ).

چرا عجله می کنید؟چرا مجازات الهی را کوچک می شمرید؟چرا به خود رحم نمی کنید؟آخر عذاب خدا شوخی نیست!احتمال بدهید به خاطر همین سخنانتان قهر و غضب خدا بر سر شما سایه افکنده باشد و به همین زودی بر شما فرود آید و نابودتان کند،اینهمه سرسختی برای چیست؟ "ردف"از ماده"ردف"(بر وزن حرف)به معنی قرار گرفتن پشت سر چیزی است،لذا به کسی که پشت سر اسب سوار می نشیند،"ردیف"گفته می شود،همچنین در مورد افراد و اشیایی که پشت سر یکدیگر قرار می گیرند این کلمه به کار می رود.

در اینکه منظور از این عذاب چه بوده؟بعضی می گویند همان ضربه شدیدی است که بر پیکر این مجرمان لجوج در جنگ بدر،نخستین پیکار مسلمانان با کفار وارد شد،هفتاد نفر از سردمداران آنها به خاک افتادند و هفتاد نفر اسیر شدند.

این احتمال نیز وجود دارد که منظور مجازات دردناک عمومی باشد ولی سرانجام به خاطر وجود پیامبر که"رحمه للعالمین"بود از آنها دفع شد،و آیه 33 سوره انفال شاهد بر آنست( وَ مٰا کٰانَ اللّٰهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ ).

تعبیر به"عسی"(شاید)از زبان پیامبر است،و حتی در کلام الهی نیز این تعبیر-بر خلاف آنچه بعضی پنداشته اند-هیچ اشکالی ندارد،چرا که اشاره به وجود مقدمات و مقتضی چیزی است،هر چند ممکن است این مقدمات مقرون به مانع گردد و به نتیجه نهایی نرسد(دقت کنید).

*** سپس به بیان این واقعیت می پردازد که اگر خداوند در مجازات شما عجله نمی کند،به خاطر فضل و رحمتش بر شما است،تا برای اصلاح خویش و جبران گذشته به قدر کافی مهلت داشته باشید می گوید:"پروردگار تو نسبت به همه مردم فضل و رحمت دارد،ولی اکثر آنها شکرگزار نیستند"( وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النّٰاسِ وَ لَکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاٰ یَشْکُرُونَ ).

*** و اگر تصور می کنند تاخیر مجازات آنها به خاطر آنست که خداوند از نیات سوء و اندیشه های زشتی که در سر می پرورانند بیخبر است،اشتباه بزرگی است چرا که"پروردگار تو آنچه را در سینه هاشان پنهان می دارند و آنچه را آشکار می کنند به خوبی می داند"( وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مٰا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ مٰا یُعْلِنُونَ ) (1).

او به همان اندازه از خفایای درونشان آگاه است که از اعمال برون، و اصولا پنهان و آشکار و غیب و شهود برای او یکسان است،این علم محدود ما است


 1) "تکن"از ماده"کن"(بر وزن جن)به چیزی گفته می شود که اشیاء را در آن محفوظ و مستور می دارند و منظور در اینجا،رازها و اندیشه ها و توطئه هایی است که کفار در دل پنهان می داشتند.

که این مفاهیم را ساخته و پرداخته،و گرنه در مقابل یک وجود نامحدود،این مفاهیم،به سرعت رنگ خود را می بازند.

در اینجا علم خداوند به اسرار درون دلها،مقدم بر علم به افعال برون،ذکر شده،این به خاطر اهمیت نیت و اراده است،و نیز ممکن است به خاطر این باشد که افعال برون از نیات نهفته درون سرچشمه می گیرد و علم به علت مقدم بر علم به معلوم است.

*** سپس می افزاید:نه تنها خداوند،اسرار درون و برون آنها را می داند، بلکه علم او بقدری وسیع و گسترده است که"هیچ موجودی در آسمان و زمین،پنهان و مکتوم نیست مگر آنکه در کتاب آشکار(علم پروردگار)ثبت است"( وَ مٰا مِنْ غٰائِبَهٍ فِی السَّمٰاءِ وَ الْأَرْضِ إِلاّٰ فِی کِتٰابٍ مُبِینٍ ) (1).

روشن است که"غائبه"معنی وسیعی دارد که هر آنچه را از حس ما پنهان است در بر می گیرد،اعم از اعمال مخفی بندگان،و نیات باطنی آنها،و نیز اسراری که در پهنه آسمان و زمین نهفته است،و همچنین قیام رستاخیز و زمان نزول عذاب و مانند اینها،و دلیلی ندارد که مانند بعضی از مفسران،آن را به خصوص یکی از این امور تفسیر کنیم.

منظور از" کِتٰابٍ مُبِینٍ "،لوح محفوظ،همان صفحه علم بی پایان خدا است که در ذیل آیه 59 سوره انعام از آن بحث کرده ایم(به جلد پنجم تفسیر نمونه صفحه 271 مراجعه فرمائید).

***


 1) "غائبه"جنبه وصفی دارد و به عقیده گروهی،تاء در آن برای تانیث نیست بلکه برای مبالغه است،و اشاره به اشیایی است که فوق العاده مستور و پنهان می باشد،ولی این احتمال نیز وجود دارد که"تاء"آن برای تانیث باشد و موصوف آن،"اشیاء"یا"خصلت" و مانند آن است که محذوف گردیده است.

نکته:

بررسی آیات فوق نشان می دهد که منکران معاد برای اینکه از زیر بار ایمان به رستاخیز و مسئولیتهای ناشی از آن،شانه خالی کنند،از سه طریق وارد می شدند:

1-استبعاد بازگشت به زندگی بعد از خاک شدن،چرا که خاک به اعتقاد آنها نمی توانست،سرچشمه حیات گردد.

2-کهنه بودن این عقیده و عدم تازگی آن.

3-عدم نزول عذاب برای منکران معاد،زیرا:اگر براستی منکران می بایست به عذابی در این دنیا مبتلا شوند،چرا این عذاب دامان آنها را نمی گیرد؟ اما قرآن پاسخ اول و دوم را به وضوح آن واگذار کرده،چرا که همواره با چشم می بینیم خاک سرچشمه حیات می شود،و در آغاز خاک بودیم و سپس به صورت موجود زنده ای درآمدیم.

قدیمی بودن چیزی نیز هرگز از اهمیت آن نمی کاهد،چرا که قوانین اصلی این عالم از ازل تا ابد ثابت و برقرار است،در اصول فلسفی و مسائل ریاضی و علوم دیگر،اصول ثابت فراوان می باشد،آیا قدیمی بودن امتناع اجتماع نقیضین یا جدول ضرب فیثاغورث دلیل بر ضعف آن است؟و یا اگر می بینیم عدالت خوب است و ظلم بد و همیشه چنین بوده و چنین خواهد بود،دلیل بر بطلان آن است، اصولا بسیار می شود که قدمت دلیل بر اصالت چیزی است.

و در مورد ایراد سوم،پاسخ می دهد:که در فرا رسیدن عذاب عجله نکنید این لطف خدا است که به شما مهلت می دهد و به سرعت مجازاتتان نمی کند،ولی به هوش باشید"عذاب الهی گرچه دیر آید بیاید"! ***

برچسب‌ها: