آیات 26 تا 28

19:58 - 1397/04/21

سوره القصص (28): آیات 26 تا 28

اشاره

قٰالَتْ إِحْدٰاهُمٰا یٰا أَبَتِ اِسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اِسْتَأْجَرْتَ اَلْقَوِیُّ اَلْأَمِینُ (26) قٰالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی اِبْنَتَیَّ هٰاتَیْنِ عَلیٰ أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمٰانِیَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ وَ مٰا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اَللّٰهُ مِنَ اَلصّٰالِحِینَ (27) قٰالَ ذٰلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ أَیَّمَا اَلْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلاٰ عُدْوٰانَ عَلَیَّ وَ اَللّٰهُ عَلیٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ (28)

ترجمه:

26-یکی از آن دو(دختر)گفت:پدرم!او را استخدام کن،چرا که بهترین کسی را که استخدام می توانی کنی آن کس است که قوی و امین باشد.

27-(شعیب)گفت:من می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی،و اگر آن را تا ده سال افزایش دهی محبتی از ناحیه تو است،من نمی خواهم کار سنگینی بر دوش تو بگذارم و ان شاء اللّٰه مرا از صالحان خواهی یافت.

28-(موسی)گفت(مانعی ندارد)این قراردادی میان من و تو باشد،البته هر کدام از این دو مدت را انجام دهم ستمی بر من نخواهد بود(و من در انتخاب آن آزادم) و خدا بر آنچه ما می گوئیم گواه است.

تفسیر:

موسی در خانه شعیب

این ششمین صحنه از زندگی موسی در این ماجرای بزرگ است.

موسی به خانه شعیب آمد،خانه ای ساده و روستایی،خانه ای پاک و مملو از معنویت،بعد از آنکه سرگذشت خود را برای شعیب بازگو کرد،یکی از دخترانش زبان به سخن گشود و با این عبارت کوتاه و پر معنی به پدر پیشنهاد استخدام موسی برای نگهداری گوسفندان کرد"گفت:ای پدر!این جوان را استخدام کن،چرا که بهترین کسی که می توانی استخدام کنی آن فرد است که قوی امین باشد"او هم امتحان نیرومندی خود را داده هم پاکی و درستکاری را( قٰالَتْ إِحْدٰاهُمٰا یٰا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَیْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِیُّ الْأَمِینُ ).

دختری که در دامان یک پیامبر بزرگ پرورش یافته باید این چنین مؤدبانه و حساب شده سخن بگوید،و در عبارتی کوتاه و با کمترین الفاظ حق سخن را ادا کند.

این دختر از کجا می دانست که این جوان هم نیرومند است و هم درستکار، با اینکه نخستین بار که او را دیده بر سر چاه بوده و سوابق زندگیش برای او روشن نیست.

پاسخ این سؤال معلوم است:قوت او را به هنگام کنار زدن چوپانها از سر چاه برای گرفتن حق این مظلومان و کشیدن دلو سنگین یک تنه از چاه فهمیده بود،و امانت و درستکاریش آن زمان روشن شد که در مسیر خانه شعیب راضی نشد دختر جوانی پیش روی او راه برود،چرا که باد ممکن بود لباس او را جابجا کند (1).


1) همین مضمون در روایتی که در تفسیر علی بن ابراهیم نقل شده آمده است که وقتی شعیب از دخترش سؤال کرد قوت این جوان معلوم است که دلو بزرگ را از چاه کشید امانتش از کجا؟گفت برای اینکه او حاضر نبود پشت سر زنان نگاه کند(تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 123).

بعلاوه از خلال سرگذشت صادقانه ای که برای شعیب نقل کرد نیز قدرت او در مبارزه با قبطیان روشن می شد و هم امانت و درستی او که هرگز با جباران سازش نکرد،و روی خوش نشان نداد.

*** در اینجا شعیب از پیشنهاد دخترش استقبال کرد،رو به موسی نموده چنین "گفت:من می خواهم یکی از این دو دخترم را به همسری تو در آورم به این شرط که هشت سال برای من کار کنی"!( قٰالَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَی ابْنَتَیَّ هٰاتَیْنِ عَلیٰ أَنْ تَأْجُرَنِی ثَمٰانِیَ حِجَجٍ ) (1).

سپس افزود"و اگر هشت سال را به ده سال تکمیل کنی محبتی کرده ای، اما بر تو واجب نیست"!( فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِکَ ).

و به هر حال"من نمی خواهم کار را بر تو مشکل بگیرم،و انشاء اللّٰه به زودی خواهی دید که من از صالحانم"( وَ مٰا أُرِیدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَیْکَ سَتَجِدُنِی إِنْ شٰاءَ اللّٰهُ مِنَ الصّٰالِحِینَ ).

من به عهد و پیمانم وفادارم و هرگز سختگیری نخواهم کرد و با خیر و نیکی با تو رفتار خواهم نمود.

در اطراف این پیشنهاد ازدواج و مهریه و سایر خصوصیات آن سؤالات بسیاری مطرح است که در بحث نکاح ان شاء اللّٰه خواهد آمد.

***


1) "حجج"جمع"حجه"است و"حجه"به معنی یک سال است نظر به اینکه معمول عرب این بود که در هر سال یک حج بجا می آوردند و از زمان ابراهیم به یادگار مانده بود.

موسی به عنوان موافقت و قبول این عقد "گفت:این قراردادی میان من و تو باشد"( قٰالَ ذٰلِکَ بَیْنِی وَ بَیْنَکَ ).

البته"هر کدام از این دو مدت(هشت سال یا ده سال)را انجام دهم ظلمی بر من نخواهد بود و در انتخاب آن آزادم"( أَیَّمَا الْأَجَلَیْنِ قَضَیْتُ فَلاٰ عُدْوٰانَ عَلَیَّ ).

و برای محکم کاری و استمداد از نام پروردگار افزود:"و خدا بر آنچه ما می گوئیم شاهد و گواه است"( وَ اللّٰهُ عَلیٰ مٰا نَقُولُ وَکِیلٌ ).

و به همین سادگی موسی داماد شعیب شد! ***

نکته ها:

اشاره
1-دو شرط اساسی برای مدیریت صحیح

در جمله کوتاهی که در آیات فوق از زبان دختر شعیب در مورد استخدام موسی آمده بود مهمترین و اصولی ترین شرایط مدیریت به صورت کلی و فشرده خلاصه شده بود:قدرت و امانت.

بدیهی است منظور از قدرت تنها قدرت جسمانی نیست،بلکه مراد قدرت و قوت بر انجام مسئولیت است.

یک پزشک قوی و امین پزشکی است که از کار خود آگاهی کافی و بر آن تسلط کامل داشته باشد.

یک مدیر قوی کسی است که حوزه ماموریت خود را به خوبی بشناسد،از "انگیزه ها"با خبر باشد،در"برنامه ریزی"مسلط و از ابتکار سهم کافی و در"تنظیم کارها"مهارت لازم داشته باشد،"هدفها را روشن کند"و نیروها را برای رسیدن به هدف"بسیج"نماید.

در عین حال دلسوز و خیرخواه و امین و درستکار باشد.

آنها که در سپردن مسئولیتها و کارها تنها به امانت و پاکی قناعت می کنند به همان اندازه در اشتباهند که برای پذیرش مسئولیت داشتن تخصص را کافی بدانند.

"متخصصان خائن و آگاهان نادرست"همان ضربه را می زنند که"درستکاران ناآگاه و بی اطلاع"! اگر بخواهیم کشوری را تخریب کنیم باید کارها را به دست یکی از این دو گروه بسپاریم:مدیران خائن،و پاکان غیر مدیر و نتیجه هر دو یکی است! منطق اسلام این است که هر کار باید به دست افرادی نیرومند و توانا و امین باشد،تا نظام جامعه به سامان رسد،و اگر در علل زوال حکومتها در طول تاریخ بیندیشیم می بینیم عامل اصلی سپردن کار به دست یکی از دو گروه فوق بوده است.

جالب اینکه در برنامه های اسلامی در همه جا"علم"و"تقوا"در کنار هم قرار دارد،مرجع تقلید باید"مجتهد"و"عادل"باشد،قاضی و رهبر باید"مجتهد" و"عادل"باشد(البته در کنار این دو شرط شرائط دیگری نیز هست اما اساس و پایه،این دو است"علم و آگاهی"،توام با"عدالت و تقوی").

***

2-پاسخ به چند سؤال در مورد ازدواج دختر شعیب با موسی

گفتیم آیات فوق سؤالات فراوانی را برانگیخته است که باید جواب همه را به طور فشرده بیاوریم:

الف:آیا از نظر فقهی صحیح است دختری که می خواهد به ازدواج کسی در آید دقیقا معلوم نباشد بلکه به هنگام اجرای صیغه عقد گفته شود یکی از این دو دختر را به ازدواج تو درمی آورم.

"پاسخ":معلوم نیست که عبارت فوق به هنگام اجرای صیغه گفته شده باشد بلکه ظاهر این است که گفتگوی مقدماتی و به اصطلاح"مقاوله"است تا بعد از موافقت موسی،طرفین یکدیگر را انتخاب کنند و صیغه عقد جاری شود.

ب:آیا می توان"مهر"را به صورت مجهول و مردد میان کم و زیاد قرار داد؟

"پاسخ":از لحن آیه به خوبی برمی آید که مهریه واقعی هشت سال خدمت کردن بوده است و دو سال دیگر مطلبی بوده است موکول به اراده و میل موسی.

ج:اصولا آیا می توان"کار و خدمات"را مهریه قرار داد؟و چگونه می توان با چنین همسری هم بستر گردید در حالی که هنوز زمان پرداخت تمام مهریه او فرا نرسیده است و حتی قدرت بر پرداخت همه آن یک جا ندارد؟ "پاسخ":هیچ دلیلی بر عدم جواز چنین مهری وجود ندارد،بلکه اطلاقات ادله مهر در شریعت ما نیز هر چیزی را که ارزش داشته باشد شامل می شود، این هم لزومی ندارد که تمام مهر را یک جا بپردازند،همین اندازه که تمام آن در ذمه شوهر قرار گیرد و زن مالک آن شود کافی است،اصل سلامت و استصحاب نیز حکم می کند که این شوهر زنده می ماند و توانایی بر اداء این خدمت را دارد.

د:اصولا چگونه ممکن است خدمت کردن به پدر،مهر دختر قرار داده شود؟مگر دختر کالایی است که او را به آن خدمت بفروشند؟ (1).

"پاسخ":بدون شک شعیب از سوی دخترش در این مساله احراز رضایت نموده و وکالت داشت که چنین عقدی را اجرا کند،و به تعبیر دیگر مالک اصلی در ذمه موسی،همان دختر شعیب بود،اما از آنجا که زندگی همه آنها به صورت مشترک و در نهایت صفا و پاکی می گذشت و جدایی در میان آنها وجود نداشت (همانگونه که هم اکنون در بسیاری از خانواده های قدیمی یا روستایی دیده می شود که زندگی یک خانواده کاملا به هم آمیخته است)این مساله مطرح نبود،که ادای این دین چگونه باید باشد،خلاصه اینکه مالک مهر تنها دختر است نه پدر و خدمات موسی نیز در همین طریق بود.


 1) مرحوم"محقق حلی"در"شرایع"می گوید:یصح العقد علی منفعه الحر کتعلیم الصنعه و السوره من القرآن و کل عمل محلل و علی اجاره الزوج نفسه مده معینه-و مرحوم فقیه بزرگوار صاحب جواهر بعد از ذکر این عبارت می گوید: وفاقا للمشهور(جواهر الکلام جلد 31 ص 4).

ه:مهریه دختر شعیب مهریه نسبتا سنگینی بوده،زیرا اگر به حساب امروز کار یک کارگر معمولی را در یک ماه و یک سال محاسبه کنیم و سپس آن را در عدد 8 ضرب نمائیم مبلغ قابل ملاحظه ای می شود.

"پاسخ":اولا این ازدواج یک ازدواج ساده نبود بلکه مقدمه ای بود برای ماندن موسی در مکتب شعیب،مقدمه ای بود برای اینکه موسی یک دانشگاه بزرگ را در این مدت طولانی طی کند،و خدا می داند که در این مدت موسی چه ها از "پیر مدین"فرا گرفت.

از این گذشته اگر موسی این مدت را برای شعیب کار می کرد،در عوض شعیب نیز تمام زندگی او و همسرش را از همین طریق تامین می نمود،بنا بر این اگر هزینه موسی و همسرش را از مزد این کار کم کنیم مبلغ زیادی باقی نخواهد ماند و تصدیق خواهیم کرد مهر ساده و سبکی بوده است!.

***3-ضمنا از این داستان استفاده می شود آنچه امروز در میان ما رائج شده که پیشنهاد پدر و کسان دختر را در مورد ازدواج با پسر عیب می دانند درست نیست،هیچ مانعی ندارد کسان دختر شخصی را که لایق همسری فرزندشان می دانند پیدا کنند و به او پیشنهاد دهند همانگونه که شعیب چنین کرد،و در حالات بعضی از بزرگان اسلام نظیر آن دیده شده است.

***4-نام دختران شعیب را"صفوره"(یا صفورا)و"لیا"نوشته اند که اولی با موسی ازدواج کرد (1).

***


 1) مجمع البیان جلد 7 صفحه 249.
برچسب‌ها: