آیات 65 تا 70

14:28 - 1397/04/23

سوره القصص (28): آیات 65 تا 70

اشاره

وَ یَوْمَ یُنٰادِیهِمْ فَیَقُولُ مٰا ذٰا أَجَبْتُمُ اَلْمُرْسَلِینَ (65) فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ اَلْأَنْبٰاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لاٰ یَتَسٰاءَلُونَ (66) فَأَمّٰا مَنْ تٰابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَعَسیٰ أَنْ یَکُونَ مِنَ اَلْمُفْلِحِینَ (67) وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُ وَ یَخْتٰارُ مٰا کٰانَ لَهُمُ اَلْخِیَرَهُ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ تَعٰالیٰ عَمّٰا یُشْرِکُونَ (68) وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ مٰا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ مٰا یُعْلِنُونَ (69) وَ هُوَ اَللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ لَهُ اَلْحَمْدُ فِی اَلْأُولیٰ وَ اَلْآخِرَهِ وَ لَهُ اَلْحُکْمُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (70)

ترجمه:

65-به خاطر بیاورید روزی را که خداوند آنها را ندا می دهد و می گوید:به پیامبران چه پاسخی گفتید؟ 66-در این هنگام همه اخبار بر آنها پوشیده می ماند(حتی نمی توانند)از یکدیگر سؤالی کنند! 67-اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد.

68-و پروردگار تو هر چه را بخواهد می آفریند،و هر چه را بخواهد برمی گزیند.آنها (در برابر او)اختیاری ندارند،منزه است خداوند و برتر است از شریک هایی که برای او قائل می شوند.

69-پروردگار تو می داند آنچه را که سینه هاشان پنهان می دارد و آنچه را که آشکار می کند.

70-او خدایی است که معبودی جز او نیست،ستایش برای اوست.در این جهان و در جهان دیگر،حاکمیت(نیز)از آن اوست،و همه شما به سوی او باز می گردید.

تفسیر:

آیات مورد بحث،تعقیبی است بر بحثی که در آیات گذشته،پیرامون مشرکان و سؤالاتی که از آنها در قیامت می شود آمده بود.

به دنبال سؤال از معبودهای آنها،سؤال دیگری از عکس العمل آنان در برابر پیامبران می شود،می فرماید:"روزی را به خاطر بیاورید که خداوند آنها را ندا می دهد و می گوید:در برابر پیامبران چه پاسخی گفتید"؟!( وَ یَوْمَ یُنٰادِیهِمْ فَیَقُولُ مٰا ذٰا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِینَ ).

مسلما آنها برای این سؤال-همچون سؤال اول-پاسخی ندارند، آیا بگویند دعوت آنها را اجابت کردیم که این دروغ است و دروغ در آن صحنه خریدار ندارد؟یا بگویند تکذیبشان کردیم،به آنها تهمت زدیم،ساحرشان نامیدیم مجنونشان خواندیم،بر ضد آنها دست به پیکار مسلحانه زدیم،و آنها و پیروانشان را به قتل رساندیم؟!چه بگویند؟هر چه بگویند مایه بدبختی و رسوایی است! جایی که پیامبران بزرگ الهی در روز قیامت در برابر این سؤال که مردم چه پاسخی به دعوت شما گفتند،می گویند:ما در برابر علم تو علمی از خود نداریم،تو علام الغیوبی(مائده-109)این کوردلان مشرک چه می توانند در پاسخ این سؤال بگویند.

***

لذا در آیه بعد می فرماید:"در این هنگام همه اخبار بر آنها پوشیده و پنهان می ماند"و هیچ پاسخی برای گفتن در اختیار ندارند( فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنْبٰاءُ یَوْمَئِذٍ ).

"حتی نمی توانند از یکدیگر سؤالی کنند"و پاسخی از هم بشنوند( فَهُمْ لاٰ یَتَسٰاءَلُونَ ).

قابل توجه اینکه نسبت عمی و نابینایی در آیه فوق به خبرها داده شده نه به خود آنها،نمی گوید آنها نابینا می شوند،بلکه می گوید:"خبرها از پیدا کردن آنها نابینا هستند"!زیرا بسیار می شود که انسان خود از چیزی با خبر نیست اما گویی خبر دهن به دهن می گردد و به سراغ او می آید،همانگونه که بسیاری از اخبار اجتماعی از همین طریق پخش می شود،اما در آنجا نه افراد،آگاهی دارند و نه خبرها،قابلیت نشر! و به این ترتیب همه خبرها بر آنها پوشیده می شود،هیچ پاسخی در برابر این سؤال که جواب پیامبران را چه دادید پیدا نمی کنند و سکوتی مطلق سر تا پای آنها را فرا می گیرد.

*** و از آنجا که روش قرآن این است که همیشه درها را به روی کافران و گنهکاران باز می گذارد تا در هر مرحله ای از فساد و آلودگی باشند بتوانند به راه حق برگردند،در آیه بعد می افزاید:"اما کسی که توبه کند و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد امید است از رستگاران باشد"( فَأَمّٰا مَنْ تٰابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صٰالِحاً فَعَسیٰ أَنْ یَکُونَ مِنَ الْمُفْلِحِینَ ).

بنا بر این راه نجات شما در سه جمله خلاصه می شود:بازگشت به سوی خدا ایمان و عمل صالح،که به دنبال آن مسلما نجات و فلاح و رستگاری است.

تعبیر به"عسی"(امید است)با اینکه کسی که دارای ایمان و عمل صالح باشد حتما اهل فلاح و رستگاری است،ممکن است به خاطر این باشد که این رستگاری مشروط به بقاء و دوام این حالت است و از آنجا که دوام و بقاء در مورد همه توبه کنندگان مسلم نیست تعبیر به"عسی"شده است.

بعضی از مفسران نیز گفته اند این تعبیر(عسی)هنگامی که از شخص کریم صادر شود مفهوم آن قطعی بودن مطلب است و خداوند اکرم الاکرمین است.

*** آیه بعد در حقیقت دلیلی است بر نفی شرک و بطلان عقیده مشرکان،می فرماید: "پروردگار تو هر چه را بخواهد خلق می کند،و هر چه را بخواهد بر می گزیند" ( وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ مٰا یَشٰاءُ وَ یَخْتٰارُ ).

آفرینش به دست او است و تدبیر و اختیار و گزینش نیز به اراده و فرمان او است.

"آنها در برابر او اختیاری ندارند"( مٰا کٰانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ ) (1).

اختیار آفرینش با او است،اختیار شفاعت به دست او،و اختیار ارسال پیامبران نیز به اراده او است،خلاصه اختیار همه چیز بستگی به مشیت ذات پاک او دارد.

بنا بر این نه از بتها کاری ساخته است،و نه حتی از فرشتگان و انبیاء مگر به اجازه او.

به هر حال اطلاق اختیار در اینجا دلیل بر تعمیم آنست،یعنی خداوند هم صاحب اختیار در امور تکوینی است و هم تشریعی و هر دو از مقام خالقیت او سر چشمه می گیرد.

با اینحال چگونه آنها راه شرک می پویند و چگونه به سوی غیر خدا می روند؟! لذا در پایان آیه می فرماید:"منزه است خداوند و برتر و بالاتر است از شریکهایی که برای او قائل می شوند"( سُبْحٰانَ اللّٰهِ وَ تَعٰالیٰ عَمّٰا یُشْرِکُونَ ).

در روایاتی که از طرق اهل بیت ع به ما رسیده آیه فوق به مساله اختیار


 1) "ما"در جمله" مٰا کٰانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ "نافیه است ولی بعضی احتمال داده اند که موصوله باشد و معطوف بر مفعول محذوف"یختار"ولی این احتمال بسیار بعید است.

و گزینش امام معصوم از سوی خدا تفسیر شده است،و جمله" مٰا کٰانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ " (آنها اختیاری در این زمینه ندارند)نیز بر همین معنی تطبیق شده و این در واقع از قبیل بیان مصداق روشن است، چرا که مساله حفظ دین و آئین،و انتخاب رهبر معصوم برای این هدف،جز از ناحیه خدا ممکن نیست (1).

*** آیه بعد که سخن از علم گسترده خداوند می گوید در حقیقت تاکیدی است و یا دلیلی است برای آنچه در آیه قبل از اختیار گسترده خداوند بیان شد،می فرماید:"پروردگار تو می داند آنچه را سینه هاشان پنهان می دارد،و آنچه را که آشکار می کنند"( وَ رَبُّکَ یَعْلَمُ مٰا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَ مٰا یُعْلِنُونَ ).

این احاطه او بر همه چیز دلیلی است بر اختیار او نسبت به همه چیز و ضمنا تهدیدی است برای مشرکان که گمان نکنند خدا از نیات و توطئه های آنها آگاه نیست.

*** آخرین آیه مورد بحث که در حقیقت،حکم نتیجه گیری و توضیح برای آیات گذشته در زمینه نفی شرک دارد،چهار وصف از اوصاف الهی را منعکس می کند که همه فرع بر خالقیت و مختار بودن او است.

نخست می گوید:"او خدایی است که معبودی جز او نیست"( وَ هُوَ اللّٰهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ ).

چگونه ممکن است معبودی جز او پیدا شود،در حالی که خالق منحصر به او است،و همه اختیارات متعلق به او می باشد،آنها که به بهانه شفاعت و مانند آن دست به دامن بتها می زنند،سخت در اشتباهند.


 1) "اصول کافی"و تفسیر"علی بن ابراهیم"(طبق نقل تفسیر نور الثقلین ج 4 ص 136).

دیگر اینکه تمام نعمتها چه در این جهان و چه در آن جهان همه از ناحیه او است،و این لازمه خالقیت مطلقه او می باشد،لذا می افزاید"هر حمد و ستایشی نیز به او تعلق می گیرد چه در این جهان و چه در آن جهان"( لَهُ الْحَمْدُ فِی الْأُولیٰ وَ الْآخِرَهِ ).

سوم اینکه"حاکم در هر دو عالم او است"( وَ لَهُ الْحُکْمُ ).

بدیهی است وقتی خالق و مختار او باشد،حاکمیت تکوین و تشریع نیز در اختیار او خواهد بود.

چهارم اینکه:"بازگشت همه شما(برای حساب و پاداش و کیفر)به سوی او خواهد بود"( وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ).

او است که شما را آفریده،و او است که از اعمال شما آگاه است و او است که حاکم یوم الجزاء می باشد،بنا بر این حساب و جزای شما نیز بدست او خواهد بود.

برچسب‌ها: