آیات 20 تا 23

14:05 - 1397/04/24

سوره العنکبوت (29): آیات 20 تا 23

اشاره

قُلْ سِیرُوا فِی اَلْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ اَلْخَلْقَ ثُمَّ اَللّٰهُ یُنْشِئُ اَلنَّشْأَهَ اَلْآخِرَهَ إِنَّ اَللّٰهَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ (20) یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشٰاءُ وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ (21) وَ مٰا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی اَلْأَرْضِ وَ لاٰ فِی اَلسَّمٰاءِ وَ مٰا لَکُمْ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ نَصِیرٍ (22) وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا بِآیٰاتِ اَللّٰهِ وَ لِقٰائِهِ أُولٰئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی وَ أُولٰئِکَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ (23)

ترجمه:

20-بگو،در زمین سیر کنید و بنگرید خداوند چگونه آفرینش را آغاز کرده؟سپس خداوند (به همین گونه)جهان آخرت را ایجاد می کند،خداوند بر هر چیز قادر است.

21-هر کس را بخواهد(و مستحق بداند)مجازات می کند،و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرار می دهد،و به سوی او بازمی گردید.

22-شما هرگز نمی توانید بر اراده خدا چیره شوید و از حوزه قدرت او در زمین و آسمان فرار کنید،و برای شما جز خدا ولی و یاوری نیست.

23-کسانی که به آیات خدا و لقای او کافر شدند از رحمت من مایوسند،و برای آنها عذاب دردناکی است.

تفسیر:

مایوسان از رحمت خدا

این آیات هم چنان بحث معاد را تعقیب می کند و به صورت جمله های معترضه ای است در وسط داستان ابراهیم ع.

این نخستین بار نیست که با چنین طرز بحثی روبرو می شویم،روش قرآن این است که وقتی بیان داستانی به مرحله حساس می رسد برای نتیجه گیری بیشتر موقتا دنباله آن را رها کرده و به نتیجه گیریهای لازم می پردازد.

به هر حال در نخستین آیه مورد بحث مردم را به "سیر آفاقی"در مساله معاد دعوت می کند در حالی که آیه قبل،بیشتر جنبه"سیر انفسی"داشت.

می فرماید:"بگو بروید و در روی زمین سیر کنید،انواع موجودات زنده را ببینید اقوام و جمعیتهای گوناگون را با ویژگیهایشان ملاحظه کنید و بنگرید خداوند آفرینش نخستین آنها را چگونه ایجاد کرده است"؟( قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ).

"سپس همان خداوندی که قدرت بر ایجاد این همه موجودات رنگارنگ و اقوام مختلف دارد،نشاه آخرت را ایجاد می کند"( ثُمَّ اللّٰهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ ).

چرا که او با خلقت نخستین،قدرتش را بر همگان ثابت کرده است،آری "خداوند بر هر چیزی قادر و توانا است"( إِنَّ اللّٰهَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ) هم این آیه و هم آیه قبل از آن،امکان معاد را از طریق وسعت قدرت خداوند اثبات می کند،با این تفاوت که اولی پیرامون خلقت نخستین در باره خود انسان و آنچه اطراف او است سخن می گوید و آیه دوم دستور به مطالعه حالات اقوام و موجودات دیگر می دهد تا حیات نخستین را در چهره های مختلف و در شرائط کاملا متفاوت ببینند و به عمومیت قدرت خدا آشنا شوند و به توانایی او بر اعاده این حیات پی ببرند.

در حقیقت همانگونه که اثبات توحید گاه از مشاهده"آیات انفسی" است و گاه"آیات آفاقی"اثبات معاد نیز از هر دو طریق انجام می گیرد.

امروز این آیه برای دانشمندان معنی دقیقتر و عمیقتری می تواند ارائه دهد و آن اینکه بروند و آثار موجودات زنده نخستین را که به صورت فسیلها و غیر آن در اعماق دریاها،در دل کوه ها،و در لابلای طبقات زمین است ببینند، و به گوشه ای از اسرار آغاز حیات در کره زمین و عظمت و قدرت خدا پی برند و بدانند که او بر اعاده حیات قادر است (1).

ضمنا واژه"نشاه"در اصل به معنی ایجاد و تربیت چیزی است و گاه از دنیا به"نشاه اولی"و از قیامت به"نشاه آخرت"تعبیر می شود.

این نکته نیز قابل توجه است که در ذیل آیه گذشته" إِنَّ ذٰلِکَ عَلَی اللّٰهِ یَسِیرٌ "آمده بود و در اینجا" إِنَّ اللّٰهَ عَلیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ "،این تفاوت ممکن است به خاطر آن باشد که اولی یک مطالعه محدود را بیان می کند و دومی یک مطالعه وسیع و گسترده را.

*** سپس به ذکر یکی از مسائل مربوط به معاد می پردازد،و آن مساله رحمت و عذاب است می گوید:"او در قیامت هر کس را بخواهد و مستحق بداند مجازات می کند،و هر کس را بخواهد و لایق ببیند مورد رحمت قرار می دهد،و به سوی او بازگشت می کنید"( یُعَذِّبُ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَرْحَمُ مَنْ یَشٰاءُ وَ إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ ).


 1) در گذشته بحث مشروحی در باره"سیر ارض و جهانگردی"و اثرات آن داشته ایم اما آن بحث بیشتر جنبه درس عبرت در زمینه سرگذشت اقوام طغیانگر گذشته داشت(به جلد سوم تفسیر نمونه صفحه 102 ذیل آیه 137 سوره آل عمران مراجعه فرمائید).

با اینکه رحمت الهی بر غضبش پیشی گرفته اما در اینجا نخست سخن از عذاب می گوید بعد رحمت،چرا که در مقام تهدید است،و مناسب مقام تهدید، همین است.

در اینجا این سؤال پیش می آید که چگونه اول سخن از عذاب و رحمت می گوید و بعد سخن از بازگشت مردم به سوی او،در حالی که قضیه بر عکس است،نخست مردم در پیشگاه او حاضر می شوند و بعد مشمول رحمت یا عذاب می گردند،و شاید همین امر سبب شود که بعضی این عذاب و رحمت را عذاب و رحمت دنیا بدانند.

در پاسخ می گوئیم:عذاب و رحمت به قرینه آیات قبل و بعد ظاهرا همان عذاب و رحمت قیامت است،و جمله" إِلَیْهِ تُقْلَبُونَ "می تواند اشاره به دلیل آن باشد،یعنی چون بازگشت همه شما به سوی او است و حساب و کتابتان نزد او،پس عذاب و رحمت نیز در اختیار او و با اراده او است.

این معنی نیز بعید نیست که عذاب و رحمت در این آیه مفهوم وسیعی داشته باشد که عذاب و رحمت دنیا و آخرت را شامل شود.

این نکته نیز روشن است که مراد از جمله" مَنْ یَشٰاءُ "(هر که را بخواهد)همان مشیت توأم با حکمت است یعنی هر که را شایسته و مستحق بداند که مشیت خدا بی حساب نیست و هماهنگ با شایستگیها و استحقاقها است.

جمله"تقلبون"از ماده"قلب"در اصل به معنی دگرگون ساختن چیزی از صورتی به صورت دیگر است،و از آنجا که در قیامت انسان از صورت خاک بیجان به صورت موجود زنده کاملی در می آید،این تعبیر در مورد آفرینش مجدد او آمده است.

این تعبیر ممکن است اشاره به این نکته نیز بوده باشد که در سرای آخرت انسان آن چنان دگرگون و زیر و رو می شود که باطنش ظاهر می گردد و اسرار درونش آشکار،و به این ترتیب معنی آیه 9 سوره طارق یَوْمَ تُبْلَی السَّرٰائِرُ (روزی که اسرار درون آشکار می گردد)را تداعی می کند.

*** در تکمیل این بحث که عذاب و رحمت به دست خدا است،و بازگشت همه به سوی او است،می افزاید:اگر تصور کنید می توانید از قلمرو حکومت خداوند بیرون روید و چنگال مجازات گریبان شما را نگیرد،سخت در اشتباهید چرا که"شما نمی توانید بر اراده خداوند چیره شوید و از دست قدرت او در زمین یا آسمان فرار کنید"( وَ مٰا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ لاٰ فِی السَّمٰاءِ ) (1).

و اگر تصور کنید سرپرست و یاوری از شما دفاع می کند،آنهم اشتباه محض است زیرا"برای شما جز خدا،ولی و یاوری نیست"( وَ مٰا لَکُمْ مِنْ دُونِ اللّٰهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لاٰ نَصِیرٍ ).

در حقیقت رهایی از چنگال عذاب پروردگار یا به این است که از قلمرو حکومت او بیرون روید،یا بمانید و با تکیه کردن بر قدرت دیگران از خویشتن دفاع کنید،نه بیرون رفتن امکان پذیر است که همه جا کشور او است و تمام عالم هستی ملک پهناور او، و نه کسی وجود دارد که بتواند در برابر قدرتش قد علم کند و به دفاع از شما برخیزد.

در اینجا دو سؤال باقی میماند:نخست اینکه:با توجه به این واقعیت که نظر در این آیه به مشرکان و کفار


 1) "معجزین"از ماده"عجز"در اصل به معنی عقب افتادن از چیزی است، و لذا به هنگام ناتوانی که باعث عقب افتادگی است این تعبیر به کار می رود،و"معجز"به معنی کسی است که دیگری را عاجز می کند،و از آنجا که افرادی که فرار می کنند و از قلمرو قدرت کسی بیرون می روند،او را از تعقیب خود عاجز و ناتوان می کنند واژه"معجز" در این گونه موارد نیز به کار می رود.

است و آنها از ساکنان زمینند،تعبیر به" وَ لاٰ فِی السَّمٰاءِ "چه مفهومی می تواند داشته باشد؟ در پاسخ باید گفت:این تعبیر یک نوع تاکید و مبالغه است یعنی شما نه می توانید در محدوده زمین از قلمرو قدرت خدا بیرون روید و نه در آسمانها که اگر فرضا قدرت می داشتید و به آسمان هم می رفتید باز هم تحت قدرت او بودید.

یا اینکه نه بوسیله زمینیان می توانید خداوند را در مشیتش عاجز کنید نه معبودانی که برای خود در آسمان می پنداشتید،همچون فرشتگان و جنیان (البته تفسیر اول مناسبتر است).

دیگر اینکه فرق میان"ولی"و"نصیر"چیست؟ مرحوم طبرسی در مجمع البیان می گوید:"ولی کسی است که بدون درخواست به انسان کمک کند،اما نصیر اعم از آنست،گاه با درخواست و گاه بدون درخواست کمک می نماید"بلکه می توان گفت با توجه به مقابله این دو کلمه،ولی اشاره به سرپرستی است که بدون تقاضا کمک می کند و نصیر فریادرس و یاوری است که بعد از تقاضای کمک به یاری انسان می شتابد.

و به این ترتیب قرآن تمام درهای فرار از چنگال مجازات الهی را به روی این مجرمان می بندد.

*** لذا در آیه بعد بطور قاطع می فرماید:"کسانی که به آیات خدا و لقای او کافر شدند از رحمت من مایوسند"( وَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیٰاتِ اللّٰهِ وَ لِقٰائِهِ أُولٰئِکَ یَئِسُوا مِنْ رَحْمَتِی ).

سپس برای تاکید می افزاید:"برای آنها عذاب دردناکی است" ( وَ أُولٰئِکَ لَهُمْ عَذٰابٌ أَلِیمٌ ).

این"عذاب الیم"لازمه مایوس شدن از رحمت خدا است.

منظور از"آیات اللّٰه"،یا"آیات تکوینی"یعنی آثار عظمت الهی در نظام آفرینش است و در این صورت اشاره به مساله توحید می باشد،در حالی که"لقائه"اشاره به مساله معاد است یعنی آنها هم منکر مبدأ هستند و هم منکر معاد.

و یا اشاره به"آیات تشریعی"یعنی آیاتی که خداوند بر پیامبرانش نازل کرده که هم از مبدء سخن می گوید و هم از نبوت و هم از معاد،و در این صورت تعبیر به"لقائه"از قبیل ذکر عام بعد از خاص است.

این احتمال نیز وجود دارد که منظور همه آیات خدا در عالم آفرینش و تشریع است.

ذکر این نکته نیز لازم است که"یئسوا"(مایوس شدند)"فعل ماضی" است،هر چند هدف اصلی آن آینده یعنی قیامت می باشد،زیرا معمول عرب این است که حوادث آینده هنگامی که صد در صد قطعی باشد گاهی با فعل ماضی از آن تعبیر می کند.

برچسب‌ها: