آیات 11 تا 16

10:27 - 1397/04/26

سوره الروم (30): آیات 11 تا 16

اشاره

اَللّٰهُ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (11) وَ یَوْمَ تَقُومُ اَلسّٰاعَهُ یُبْلِسُ اَلْمُجْرِمُونَ (12) وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکٰائِهِمْ شُفَعٰاءُ وَ کٰانُوا بِشُرَکٰائِهِمْ کٰافِرِینَ (13) وَ یَوْمَ تَقُومُ اَلسّٰاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ (14) فَأَمَّا اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَهٍ یُحْبَرُونَ (15) وَ أَمَّا اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ لِقٰاءِ اَلْآخِرَهِ فَأُولٰئِکَ فِی اَلْعَذٰابِ مُحْضَرُونَ (16)

ترجمه:

11-خداوند آفرینش را آغاز می کند سپس آن را تجدید می نماید،سپس به سوی او باز می گردید.

12-آن روز که قیامت بر پا می شود مجرمان در نومیدی و غم و اندوه فرو می روند.

13-و برای آنها شفیعانی از معبودانشان نخواهد بود و نسبت به معبودهایی که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر می شوند.

14-آن روز که قیامت بر پا می گردد(مردم)از هم جدا می شوند.

15-اما آنها که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند در باغی از بهشت شاد و مسرور خواهند بود.

16-و اما آنها که به آیات ما و لقای آخرت کافر شدند در عذاب الهی احضار می شوند.

تفسیر:

سرنوشت مجرمان در قیامت

در آیات گذشته سخن از تکذیب کنندگانی به میان آمد که آیات خدا را به باد مسخره می گرفتند،و در آیات مورد بحث با بیان گوشه ای از مباحث معاد و سرنوشت مجرمان در قیامت بحثهایی را که قبل از این در باره معاد در آیات قبل گفته شد تکمیل می کند.

نخست می فرماید:"خداوند آفرینش را آغاز نموده سپس اعاده می کند، و بعد به سوی او بازمی گردید"( اَللّٰهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ).

در آیه یک استدلال کوتاه و پر معنی برای مساله معاد بیان شده که در آیات دیگر قرآن نیز به عبارات دیگری تکرار گردیده است،و آن اینکه:"همان کسی که قدرت بر آفرینش نخستین داشت قدرت بر معاد هم دارد،و قانون عدالت و همچنین حکمت خداوند ایجاب می کند که این آفرینش مجدد تحقق یابد".

جمله ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ اشاره به این است که بعد از زندگی قیامت همگی به سوی دادگاه پروردگار و پاداش و ثواب او باز می گردید،و از این فراتر مؤمنانی که در خط تکامل الهی قرار گرفته اند هم چنان در تکامل خویش به سوی بی نهایت و به سوی ذات پاک پروردگار پیش می روند.

*** آیه بعد وضع مجرمان را چنین مجسم می کند:"آن روز که قیامت بر پا می شود مجرمان در نومیدی و غم و اندوه فرو می روند"( وَ یَوْمَ تَقُومُ السّٰاعَهُ یُبْلِسُ الْمُجْرِمُونَ ).

"یبلس"از ماده"ابلاس"در اصل به معنی غم و اندوهی است که از شدت یاس و نومیدی دست می دهد.

بدیهی است اگر چیزی که انسان از آن ناامید می شود امری ضروری نباشد نومیدیش مهم نیست،اما غم و اندوه نشان می دهد که در این موارد از یک امر ضروری نومید شده است،لذا بعضی از مفسران ضروری بودن را جزء ماده"ابلاس" می دانند.

"ابلیس"را نیز به همین مناسبت ابلیس گفته اند که از رحمت خدا مایوس و غمناک شد.

به هر حال مجرمان حق دارند که در آن روز مایوس و غمناک شوند،چرا که نه ایمان و عمل صالحی با خود به عرصه محشر آورده اند،نه یار و یاوری دارند و نه امکان بازگشت به دنیا و جبران گذشته وجود دارد.

*** لذا در آیه بعد می افزاید:"آنها شفیعانی از معبودانشان ندارند"( وَ لَمْ یَکُنْ لَهُمْ مِنْ شُرَکٰائِهِمْ شُفَعٰاءُ ).

همان بتها و معبودهای ساختگی که هر وقت از آنها سؤال می شد چرا اینها را می پرستید؟می گفتند: هٰؤُلاٰءِ شُفَعٰاؤُنٰا عِنْدَ اللّٰهِ :"اینها شفیعان ما در پیشگاه خدایند"(سوره یونس آیه 18).

در آنجا می فهمند که هیچ خاصیتی بر وجود این معبودهای تو خالی و بی ارزش مترتب نیست.

به همین جهت"نسبت به معبودهایی که آنها را شریک خدا قرار داده بودند کافر می شوند و از آنها تنفر و بیزاری می جویند"( وَ کٰانُوا بِشُرَکٰائِهِمْ کٰافِرِینَ ).

چرا کافر نشوند؟با اینکه می بینند این معبودها نه تنها گرهی از کارشان نمی گشایند بلکه به گفته قرآن به تکذیب آنها برمی خیزند و می گویند:پروردگارا! مٰا کٰانُوا إِیّٰانٰا یَعْبُدُونَ :"اینها ما را پرستش نمی کردند"(بلکه هوای نفس خویش را می پرستیدند)(آیه 63 سوره قصص).

و از این بالاتر اینکه،معبودان کمر دشمنی آنها را می بندند چنان که در آیه 6 سوره احقاف می خوانیم: وَ إِذٰا حُشِرَ النّٰاسُ کٰانُوا لَهُمْ أَعْدٰاءً وَ کٰانُوا بِعِبٰادَتِهِمْ کٰافِرِینَ :"هنگامی که مردم(مشرک)محشور می شوند معبودان دروغین دشمن آنان می شوند و عبادت آنها را انکار می کنند".

*** سپس به گروه های مختلف مردم در آن روز اشاره کرده،می گوید:"روزی که قیامت بر پا می شود مردم از هم جدا می گردند"( وَ یَوْمَ تَقُومُ السّٰاعَهُ یَوْمَئِذٍ یَتَفَرَّقُونَ ).

*** "گروهی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند آنها در باغی از بهشت متنعم و شاد و مسرور خواهند بود،آن چنان که آثار شادی در چهره هایشان هویدا می گردد"( فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ فَهُمْ فِی رَوْضَهٍ یُحْبَرُونَ ).

"یحبرون"از ماده"حبر"(بر وزن قشر)به معنی اثر جالب و خوب است،و به حالت شادی و سروری که آثار آن در چهره ظاهر گردد نیز گفته می شود و از آنجا که قلب بهشتیان چنان مالامال از شادی و سرور است که آثار آن در تمام وجودشان ظاهر می گردد این تعبیر در مورد آنها به کار رفته.

"روضه"به معنی محلی است که آب و درخت فراوان دارد،لذا به باغهای خرم و سرسبز"روضه"اطلاق می شود،و اگر می بینیم در اینجا این کلمه به- صورت نکره آمده است برای تعظیم و بزرگداشت آن است،یعنی در بهترین و برترین باغهای زیبا و سرورانگیز بهشت غرق نعمت خواهند بود.

*** "و اما آنها که کافر شدند و آیات ما و لقای آخرت را تکذیب کردند آنها برای عذاب الهی احضار می شوند"( وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ لِقٰاءِ الْآخِرَهِ فَأُولٰئِکَ فِی الْعَذٰابِ مُحْضَرُونَ ).

جالب اینکه در مورد بهشتیان تعبیر به"یحبرون"آمده که نشان رضایت همه جانبه آنها است،ولی در باره دوزخیان به"محضرون"تعبیر می کند که دلیل بر نهایت کراهت و ناخوشایندی آنها است، زیرا احضار کردن در مواردی اطلاق می شود که بر خلاف میل باطنی انسان صورت می گیرد.

نکته دیگر اینکه:در مورد بهشتیان"ایمان"و"عمل صالح"را هر دو قید می کند،در حالی که در مورد دوزخیان تنها به عدم ایمان(انکار مبدأ و معاد) قناعت نموده است،اشاره به اینکه برای ورود در بهشت تنها ایمان کافی نیست، عمل صالح نیز لازم است،اما برای دخول در دوزخ عدم ایمان کافی است هر چند گناهی از او سر نزده باشد،چرا که کفر خود بزرگترین گناه است!.

***

نکته:

چرا یکی از نامهای قیامت ساعه است

توجه به این نکته نیز لازم است که در بسیاری از آیات قرآن و از جمله در دو آیه از آیات مورد بحث از قیام قیامت تعبیر به"قیام ساعت"شده است،این به خاطر آن است که"ساعه"در اصل به معنی جزئی از زمان یا لحظاتی زودگذر است،و از آنجا که از یک سو وقوع رستاخیز به صورت ناگهانی و برق آسا است،و از سوی دیگر به مقتضای"سریع الحساب"بودن خداوند،حساب بندگان را درآن روز به سرعت می رسد،این تعبیر در مورد قیامت به کار رفته تا مردم موقعیت رستاخیز را همواره در نظر داشته باشند.

"ابن منظور"در"لسان العرب"می گوید:"ساعه"اسم برای زمانی است که صیحه پایان جهان زده می شود،و همگی ناگهان می میرند،و نیز نام برای وقتی است که مردم در قیامت برانگیخته می شوند،این نام از آن جهت برای پایان جهان و وقوع رستاخیز انتخاب شده که در صیحه نخستین که خداوند در آیه إِنْ کٰانَتْ إِلاّٰ صَیْحَهً وٰاحِدَهً فَإِذٰا هُمْ خٰامِدُونَ (1)اشاره کرده بطور ناگهانی همگی می میرند(و در نفخه دوم ناگهان همه بپا می خیزند و قیامت بر پا می شود).

"زبیدی"در"تاج العروس"از بعضی نقل می کند که"ساعه"سه گونه است:

"ساعت کبری"روز رستاخیز و زنده شدن مردم برای حساب.

و"ساعت وسطی"روز مرگ ناگهانی اهل یک زمان(به مجازاتهای الهی و عذابهای استیصال).

و"ساعت صغری"روز مرگ هر انسانی.

***


 1) یس-29.
برچسب‌ها: