آیات 47 تا 48

13:59 - 1397/06/17

سوره فصلت (41): آیات 47 تا 48

اشاره

إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ اَلسّٰاعَهِ وَ مٰا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَرٰاتٍ مِنْ أَکْمٰامِهٰا وَ مٰا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثیٰ وَ لاٰ تَضَعُ إِلاّٰ بِعِلْمِهِ وَ یَوْمَ یُنٰادِیهِمْ أَیْنَ شُرَکٰائِی قٰالُوا آذَنّٰاکَ مٰا مِنّٰا مِنْ شَهِیدٍ (47) وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ وَ ظَنُّوا مٰا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ (48)

ترجمه:

47-اسرار قیامت(و لحظه وقوع آن)را تنها خدا می داند،هیچ میوه ای از غلاف خود خارج نمی شود و هیچ مؤنثی باردار نمی گردد و وضع حمل نمی کند مگر به علم و آگاهی او،و آن روز که آنها را ندا می دهد کجا هستند شریکانی که برای من می پنداشتید؟آنها می گویند:(پروردگارا!)ما عرضه داشتیم که هیچ گواهی بر گفته خود نداریم! 48-و همه معبودانی را که قبلا می خواندند محو و گم می شود،و می دانند هیچ پناهگاهی ندارند.

تفسیر:

اشاره
اسرار همه چیز نزد او است

در آخرین آیه بحث گذشته سخن از بازگشت اعمال نیک و بد به صاحبان آنها بود که اشاره ضمنی به مساله ثواب و جزای روز قیامت داشت.

در اینجا این سؤال برای مشرکان مطرح می شد که این قیامت که می گویی کی خواهد آمد؟! قرآن در آیات مورد بحث نخست در پاسخ این سؤال می گوید:آگاهی بر زمان قیامت مخصوص خدا است"و علم آن تنها به خدا باز می گردد"( إِلَیْهِ یُرَدُّ عِلْمُ السّٰاعَهِ ).

هیچ پیامبر مرسل و فرشته مقربی نیز از آن آگاه نیست،و باید هم آگاه نباشند،تا هر لحظه همگان وقوع آن را احتمال دهند و اثر تربیتی خاص این انتظار در همه مکلفین محفوظ باشد.

سپس می افزاید:نه تنها آگاهی بر زمان قیام قیامت مخصوص خدا است،علم به اسرار این عالم و موجودات پنهان و آشکارش نیز از آن او است"هیچ میوه ای از غلاف خود خارج نمی شود،و هیچ زن یا حیوان ماده ای باردار نمی گردد، و حمل خود را بر زمین نمی نهد مگر به علم و آگاهی پروردگار"( وَ مٰا تَخْرُجُ مِنْ ثَمَرٰاتٍ مِنْ أَکْمٰامِهٰا وَ مٰا تَحْمِلُ مِنْ أُنْثیٰ وَ لاٰ تَضَعُ إِلاّٰ بِعِلْمِهِ )  1.

نه در عالم گیاهان و نه در عالم حیوان و انسان نطفه ای منعقد نمی شود و بارور نمی گردد و تولد نمی یابد مگر به فرمان خداوند بزرگ و به مقتضای علم و حکمت او.

"اکمام"جمع"کم"(بر وزن جن)به معنی غلافی است که روی .


 1) "من"در"من ثمرات"و"من انثی"و همچنین در"من شهید"که در ذیل آیه می آید زائده است که برای تاکید آمده

میوه را می پوشاند،و"کم"(بر وزن قم)به معنی آستینی است که دست را می پوشاند و"کمه"(بر وزن قبه)به معنی عرقچین است که بر سر می گذارند  1.

طبرسی در مجمع البیان می گوید"تکمم الرجل فی ثوبه"هنگامی گفته می شود که شخصی خود را در لباس بپوشاند.

فخر رازی در تفسیر خود"اکمام"را به پوسته ای تفسیر می کند که میوه در آن قرار دارد.

بعضی از مفسران نیز آن را به عنوان وعاء الثمره(ظرف میوه)تفسیر کرده اند  2.

ظاهر این است که همه این تفسیرها به یک معنی باز می گردد،از آنجا که یکی از ظریفترین و دقیقترین مسائل در جهان موجودات زنده مساله بارور شدن در رحم و تولد آنها است قرآن مخصوصا روی آن تکیه کرده است،چه در عالم جانداران و چه در گیاهان.

آری او است که می داند کدامین نطفه در کدامین رحم و در چه زمانی منعقد می شود،و کی متولد می گردد،کدام میوه بارور می گردد و کی غلاف و پوسته خود را می شکافد و سر بیرون می زند.

سپس می افزاید:این گروه که قیامت را انکار می کنند،یا به باد استهزا می گیرند،"در آن روز که قیامت برپا می شود آنها را ندا می دهد:کجا هستند شرکائی که برای من می پنداشتید؟آنها می گویند:پروردگارا!ما به تو عرض کردیم که هیچ گواهی بر گفته های خود نداریم"( وَ یَوْمَ یُنٰادِیهِمْ أَیْنَ شُرَکٰائِی قٰالُوا آذَنّٰاکَ مٰا مِنّٰا مِنْ شَهِیدٍ 4 /3. . . . .


 1) راغب در مفردات
 2) "تفسیر المیزان"و"تفسیر مراغی"
 3) "آذناک"از ماده"ایذان"به معنی اعلام است،و جمله" وَ یَوْمَ یُنٰادِیهِمْ " متعلق محذوفی دارد،و در تقدیر اذکر یوم ینادیهم...می باشد
 4) در تفسیر این جمله احتمال دیگری نیز داده اند و آن اینکه در میان ما هیچکس امروز گواهی بر وجود شریک برای تو نمی دهد،و همه این مطلب را انکار می کنند

آنچه می گفتیم سخنان بی اساس و بی پایه بود،سخنانی که از جهل و بیخبری یا تقلید کورکورانه سرچشمه می گرفت،امروز بهتر از هر زمان می فهمیم که چه اندازه این ادعاها باطل و بی اساس بوده است.

*** و در اینحال می بینند اثری از معبودانی که قبلا می خواندند پیدا نیست"و همه محو و نابود شدند"( وَ ضَلَّ عَنْهُمْ مٰا کٰانُوا یَدْعُونَ مِنْ قَبْلُ ).

اصلا صحنه قیامت آن چنان برای آنها وحشتناک است که خاطره بتها نیز از نظرشان محو و نابود می شود،همان معبودانی که یک روز سر بر آستانشان می نهادند برای آنها قربانی می کردند،حتی گاه در راه آنها جان می دادند،و پناهگاه روز بیچارگی و حلال مشکلات خود می پنداشتند همه همچون سرابهایی محو می شوند.

آری"در آن روز می دانند که هیچ پناهگاهی و راه فراری برای آنها وجود ندارد"( وَ ظَنُّوا مٰا لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ ).

"محیص"از ماده"حیص"(بر وزن حیف)به معنی بازگشت و عدول و کناره گیری کردن از چیزی است،و از آنجا که محیص اسم مکان است این کلمه به معنی فرارگاه یا پناهگاه می آید  1.

"ظنوا"از ماده"ظن"در لغت معنی وسیعی دارد:گاه به معنی یقین، و گاه به معنی گمان می آید،و در آیه مورد بحث به معنی یقین است،چه اینکه آنها در آن روز یقین پیدا می کنند که راه فرار و نجاتی از عذاب الهی ندارند.

"راغب"در"مفردات"می گوید:"ظن"به معنی اعتقادی است که از دلیل و قرینه حاصل می شود،این اعتقاد گاه قوی می شود و به مرحله یقین می رسد و گاه ضعیف است و از حد گمان تجاوز نمی کند. .


 1) در جلد دهم تفسیر نمونه صفحه 325 این کلمه از ماده"محص"ذکر شده که باید اصلاح شود

برچسب‌ها: