حدود و مرزهاى فدک!

23:52 - 1392/07/20
فدک ـ همان گونه که گفتیم ـ ظاهراً روستایى بود در نزدیکى خیبر، خرّم و سرسبز و حدود آن چیزى نبود که بر کسى مخفى و پوشیده باشد.

فدک ـ همان گونه که گفتیم ـ ظاهراً روستایى بود در نزدیکى خیبر، خرّم و سرسبز و حدود آن چیزى نبود که بر کسى مخفى و پوشیده باشد اما عجب این که هنگامى که هارون الرشید به امام موسى بن جعفر(علیه السلام) عرض مى کند:

«حُدَّ فَدَکاً حَتّى اَرُدَّها اِلَیْکَ; حدود فدک را معلوم کن تا آن را به تو بازگردانم!».

امام(علیه السلام) از گفتن پاسخ ابا مى کند، هارون پیوسته اصرار مىورزد.

امام(علیه السلام) مى فرماید: من آن را جز با حدود واقعى اش نخواهم گفت.

هارون گفت: حدود واقعى آن کدام است؟

امام(علیه السلام) فرمود: اگر من حدود آن را بازگویم مسلّماً تو موافقت نخواهى کرد!

هارون گفت: بحق جدّت (پیامبر(صلى الله علیه وآله)) سوگند که حدودش را بیان کن، (خواهم داد).

امام(علیه السلام) فرمود: اما حدّ اوّل آن سرزمین عدن است!

هنگامى که هارون این سخن را شنید چهره اش دگرگون شد و گفت: عجب، عجب!...

امام(علیه السلام) فرمود: و حدّ دوّم آن سمرقند است!

آثار ناراحتى در صورت هارون بیشتر نمایان گشت.

امام(علیه السلام) فرمود: و حدّ سوّم آفریقاست!

در این جا صورت هارون از شدت ناراحتى سیاه شد و گفت: عجب!...

امام(علیه السلام) فرمود: و حدّ چهارم آن سواحل دریاى خزر و ارمنستان است!

هارون گفت: پس چیزى براى ما باقى نمانده، برخیز جاى ما بنشین و بر مردم حکومت کن! (اشاره به این که آنچه گفتى مرزهاى تمام کشور اسلام است).

امام(علیه السلام) فرمود: من به تو گفتم اگر حدود آن را تعیین کنم هرگز آن را نخواهى داد.

این جا بود که هارون تصمیم گرفت موسى بن جعفر(علیه السلام) را به قتل برساند.[1]

این حدیث پرمعنا دلیل روشنى بر پیوستگى مسأله «فدک» با مسأله «خلافت» است، و نشان مى دهد آنچه در این زمینه مطرح بوده، غصب مقام خلافت رسول الله(صلى الله علیه وآله) بوده، و اگر هارون مى خواست فدک را تحویل بدهد باید دست از خلافت بکشد، و همین امر او را متوجّه ساخت که امام موسى بن جعفر(علیه السلام) ممکن است هر زمان قدرت پیدا کند و او را از تخت خلافت فرو کشد، و لذا تصمیم به قتل آن حضرت گرفت.

داستان غم انگیز فدک و طوفان هایى که این روستاى ظاهراً کوچک را در طول تاریخ اسلام در برگرفته، به خوبى نشان مى دهد که توطئه بزرگى براى کنار زدن اهل بیت پیامبر(صلى الله علیه وآله) از متن حکومت و خلافت اسلامى و نادیده گرفتن مقام ولایت و امامت در جریان بود، توطئه اى حساب شده و در تمام ابعاد.

بازیگران سیاسى از آغاز و مخصوصاً در عصر بنى امیّه و بنى عباس سعى داشتند اهل بیت(علیهم السلام) را از هر نظر منزوى کنند، و هر امتیازى را که ممکن است به پیروزى آنها منتهى گردد از دستشان بگیرند، حتى آن جا که شرایط ایجاب مى کرد از نام و عنوان آنها استفاده مى نمودند ولى بازگرداندن حقشان به آنها مضایقه داشتند!

مى دانیم عصر بنى عباس و بنى امیّه وسعت کشور اسلامى و حجم ثروت و ذخایر بیت المال به قدرى زیاد بود که در تاریخ جهان بى سابقه یا کم سابقه بود، و با این حال روستاى فدک در برابر آن اصلا به حساب نمى آمد، اما باز ملاحظات شیطنت آمیز به آنها اجازه نمى داد که این حق را به صاحبانش بازگردانند و به بازیگرى با فدک پایان دهند.

داستان فدک در حقیقت ورقى است از تاریخ اسلام که مقام و منزلت خاندان پیامبر(صلى الله علیه وآله) را از یک سو، و مظلومیت آنها را از سوى دیگر، و توطئه هایى را که از سوى دشمنان بر ضد آنها طرح شده بود از سوى سوّم نشان مى دهد.

اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیانا مَحْیا مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ مَماتَنا مَماتَ مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد (عَلَیْهِ وَ عَلَیْهِمُ الصَّلوةُ وَ السَّلامُ) وَ احْشُرْنا فِی زُمْرَتِهِمْ وَ الْعَنْ اَعْدائَهُمْ اَجْمَعِینَ.

 

----------------------------------------------------------------------------------------

[1] مجلسى، بحارالانوار، جلد 7، صفحه 106 .

زهرا(علیها السلام) برترین بانوى جهان