عَن عَلقَمَةِ بنِ الحَصينِ قالَ: سَمِعتُ قَيس بن عاصِمِ المِنقَري يَقولُ: قَدِمتُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم في وَفدٍمِن جَماعَةٍ مِن بَني تَميمٍ، فَقالَ لي: اِغتَسِل بِماءٍ وسِدرٍ. فَفَعَلتُ، ثُمَّ عُدتُ إلَيهِ وَ قُلتُ: يا رَسولَ اللّهِ، عِظنا عِظَةً نَنتَفِعُ بِها. فَقالَ:ياقَيسُ،إنَّ مَعَالعِزِّذُلاًّوَاِنَّ مَعَالحَياةِ مَوتاًوَاِنَّ مَعَالدُّنياآخِرَةً وَاِنَّ لِكُلِّ شَيءٍ حَسيباً، وَ عَلى كُلِّ شَيءٍ رَقيباً وَ اِنَّ لِكُلِّ حَسَنَةٍ ثَواباً وَلِكُلِّ سَيِّئَةٍ عِقاباً.
از علقمة بن حصين روايت شده است كه قيس بن عاصم ـ يكى از اصحاب پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله وسلم ـ مىگفت: روزى با جمعى از قبيله بنىتميم خدمت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم رسيدم ايشان به من دستور داد برو با آب وسدر غسل كن. من دستور حضرت را انجام دادم وبهسوى او بازگشتم وسپس عرض كردم: اى رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم، به ما اندرزى بده تا از آن بهرهمند شويم. حضرت در پاسخ فرمود: اى قيس، بدان كه همراه عزّت، ذلّت وبه دنبال حيات، مرگ وهمراه دنيا، آخرت است وبراى هر چيزى حسابگر وبر فراز هر چيزى مراقبى وبراى هر كار نيكى پاداش ودر برابر هر كردار ناپسندى مجازاتى است.[1]
نور هدايت
در اين كلام نورانى دو نكته مهم است كه از نظر اخلاقى براى دگرگونى وتحوّل انسان مؤثّر است.
پيش از بيان مطلب ذكر مقدّمهاى لازم است :
از خصوصيّات دنيا دگرگونى آن است. يعنى دنيا وخود انسان ـ كه جزئى از دنياست ـ بر يك حال باقى نمىمانند وتوجّه به همين مطلب، غرور انسان را مىشكند چرا كه بيشتر گرفتارى ومصيبت آدمى از غفلت است واگر آدمى غافل نبود بهآسانى تن به ذلّت نمىداد وگناه نمىكرد. مختصر اينكه غفلت ريشه همه بدبختىهاى انسان است واسلام براى رفع ودفع آن راهها ووسايلى را بيان كرده است.
عوامل شكست غرور وغفلت
الف) توجّه به دگرگونىهاى دنيا مىتواند انسان را بيدار كند وفروتن سازد. اگر به اين نكته توجّه داشته باشد كه پس از هر عزّتى ذلّتى وبعد از هر سلامتى بيمارى وپس از هر امنيّتى ناامنى وهراس وبعد از هر جوانى پيرىاى است، متواضع مىشود وگرد غفلت را از جان خود مىزدايد.
انسان بايد بداند مقام، مال، قدرت وساير مواهب دنيوى جاودانه نيست وخواه ناخواه روزى از او گرفته مىشود. شخص محترمى ـ كه مقام نسبتاً مهمّى داشت ـ مىگفت: خيال نكنيد كه من فقط يك مقام دارم، بلكه سه مقام دارم وممكن است اينها بهسادگى از من گرفته شوند. وى چنين تعبير مىكرد كه تمام زندگى ومقامهاى من به شش ريال بستگى دارد. ديدم حرف صحيحى است، زيرا چه بسا تمام مقامهاى انسان با يك تماس تلفن بيايد يا برود. اين واقعيّت بسيار مهمّى است كه دنيا بر يك حال باقى نمىماند ودائم در حال دگرگونى است، لذا نمىتوان بر آن تكيه زد. آرى، بايد دنيا را معبر وگذرگاه وخانه كوچ كردن دانست وفهميد كه تنها ذات اقدس الهى باقى وسرمدى است.
ب) طاعات وعبادات نيز غرور وغفلت را مىزدايد. انسان با نماز به ياد خدا مىافتد وغفلت را از بين مىبرد.
برخى مىپرسند تا كى بايد نماز خواند؟ بايد گفت: تا هر وقت كه در دنيا باشيم بايد نماز بخوانيم. اصلاً ما به نماز محتاجايم. بايد با نماز دست نياز به درگاه بىنياز ببريم واز او دواى دردهاى خود را بخواهيم. نماز، غفلتزدا وبيدارگر است.
ج) مصائب ومشكلات نيز غفلت انسان را از بين مىبَرد. دشوارىها در نگاه ابتدايى بلاست، امّا اگر خوب به آن بنگريم نعمت است. به عبارت ديگر، بلا بودن تنها يك روى سكّه وروى ديگر آن، سراسر خوشى وسرور است. يكى از منبرىها تشبيه خوبى مىكرد ومىگفت: در جادّههايى كه انسان مىرود اگر تمام آنها مستقيم وهموار باشد خواب بر راننده مستولى مىشود، امّا اگر در برخى جاهاى آن دستانداز باشد آدمى را از خواب بيدار مىكند. وگاه ناهموارىهاى مصنوعى مىسازند كه رانندگان خوابشان نبرد. مصيبت نيز ظاهرش ناراحتى است ودرونش رحمت ونعمت.
نكته دوم اينكه انسان بايد بداند هر كار بزرگ وكوچك، حتّى نفس كشيدنهاى او تحت مراقبت وحساب است وكسانى آن را مىنويسند.[2]
پيش از هر چيز خداى تعالى مراقب است وبعد دو ملك او. زمينى كه انسان بر آن زندگى مىكند و نيز اعضا وجوارح او روز قيامت عليه او شهادت مىدهند. حتّى در حديث داريم كه «يَوم» (زمان) در روز قيامت بر اعمال ورفتار ما گواهى مىدهد. خلاصه بايد بدانيم كه تحت مراقبت شديد هستيم.
-------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 175
[2] . نه تنها دو فرشته رقيب وعتيد شاهدند، بلكه خداوند شاهد اعمال ماست. ازاينرو امام على (ع) در دعای كميل به خداوند عرض مىكند: وَكُنتَ اَنتَ الرَّقيبَ عَلَىَّ مِن وَرائِهِم وَالشّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنهُم : «وخود از پشت سر ايشان مراقب من بودهاى وبر آنچه از نظر آنها پنهان ماند شاهد بودهاى».