عَن نافِعِ عَن ابنِ عُمَرَ قالَ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه وآله وسلم: رَحِمَ اللّهُ عَبداً تَكَلَّمَ فَغَنِمَ اَو سَكَتَ فَسَلِمَ اِنَّ اللّسانَ اَملَکُ شَيءٍ لِلإنسانِ اَلا وَ اِنَّ كَلامَ العَبدِ كُلَّهُ عَلَيهِ اِلّا ذِكرُ اللّهِ تَعالى اَو اَمرٌ بِمَعروفٍ اَو نَهىٌ عَن مُنكَرٍ اَو اِصلاحٌ بَينَ المؤمِنينَ. فَقال لَهُ مُعاذُ بنُ جَبَلٍ يا رَسولَ اللّهِ، أنُواخَذُ بِما نَتَكَلَّمُ؟ فَقالَ: وَ هَل يَكُبُّ النّاسَ عَلى مَناخِرِهِم في النّارِ اِلّا حَصائِدُ اَلسِنَتِهِم، فَمَن اَرادَ السَّلامَةَ، فَليَحفَظ ما جَرى بِهِ لِسانُهُ.
نافع از ابن عمر روايت مىكند كه پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: خدا بيامرزد بندهاى را كه از گفتارش سود ببرد ويا سكوت كند تا سالم بماند. زبان بيش از هر چيز ديگرى بر انسان حاكميّت دارد. آگاه باشيد تمام سخنانى كه از انسان صادر مىشود به ضررش است، مگر ياد وذكر خدا، امر به معروف، نهى از منكر واصلاح بين مؤمنان.
(يكى از اصحاب به نام) معاذ بن جبل گفت: اى رسول خدا، سخن گفتن هم چيزى است كه انسان براى آن مجازات شود؟
فرمود: آيا چيزى جز درويده (محصول)هاى زبان، انسان را با صورت به جهنّم مىافكنَد؟ پس هر كه مىخواهد سالم بماند (ودر امان باشد)، بايد مراقب زبان وگفتههايش باشد. [1]
نور هدايت
در اينجا پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم به زبان اشاره مىكند كه مهمترين وسيله ارتباط انسانها با يكديگر ونقل ومبادله اطّلاعات ومعلومات از قومى به قوم ديگر واز نسلى به نسل ديگر است. اگر اين وسيله ارتباطى نبود هرگز انسان نمىتوانست تا اين حد در دانش وتمدّن مادّى ومسائل معنوى ترقّى كند. مىفرمايد: «خدا رحمت كند كسى را كه از گفتارش بهره ببرد يا سكوت كند تا سالم بماند». در اين حديث دو مطلب مهم وجود دارد :
1. زبان انسان بيش از هر چيز ديگر بر او حاكميّت دارد. خصوصيّات منحصر بهفردى كه زبان دارد در هيچيك از اعضاى بدن وموجودات ديگر نيست.
الف) زبان هميشه در اختيار انسان است وگاه براى تشبيه مىگويند سخن گفتن براى او «مثل آب خوردن» است، باز آب خوردن نياز به مقدّماتى دارد امّا سخن راندن مقدّمات هم نمىخواهد.
ب) خطرهاى زبان قابل مقايسه با هيچيك از اعضاى ديگر نيست. گناهان كبيرهاى كه با زبان انجام مىشود به بيست يا سى گناه مىرسد.
فيض كاشانى در كتاب محجّةالبيضاء وغزالى در احياء العلوم بحث بسيار مشروحى ذيل عنوان «گناهان زبان» ذكر كردهاند، از جمله غزالى بيست انحراف وگناه براى زبان نقل كرده است، بدين ترتيب :
1. گفتوگو در امورى كه به انسان مربوط نيست.
2. سخنان زياده وبيهودهگويى.
3. گفتوگو در امور باطل، مانند وصف مجالس شراب وقِمار وزنان آلوده.
4. جدال ومِراء (خردهگيرى واعتراض بر ديگران به منظورهاى غلط، مانند تحقير ديگران يا اظهار فضل خود).
5. خصومت ونزاع ولجاج در كلام.
6. تصنّع در سخن وتكلّف در سجع ومانند آن.
7. بدزبانى ودشنام.
8. لعن كردن.
9. غنا واشعار غلط.
10. افراط در مزاح.
11. استهزا.
12. افشاى اسرار ديگران.
13. وعده دروغ.
14. دروغ در گفتار.
15. غيبت.
16. سخنچينى.
17. نفاق در سخن (زبان دوگانه داشتن).
18. مدح بيجا.
19. غفلت از دقايق ولوازم سخن وخطاهايى كه از اين رهگذر دامنگير انسان شود.
20. پرسشهاى عوام از مسائل پيچيده مربوط به عقايد كه درك آنها از عهده او خارج است.
ناگفته پيداست كه آفات وانحرافات زبان منحصر به آنچه غزالى برشمرده نيست وآنچه در كلام او ذكر شده تنها بخش مهمّى از آن است وشايد نظر او هم غير از اين نبوده. مثلا امور زير نيز از انحرافات زبان است كه در گفتار او نيامده :
1. تهمت زدن.
2. شهادت به باطل.
3. خودستايى.
4. اشاعه فحشا ونشر شايعات بىاساس واكاذيب، اگرچه به عنوان احتمال باشد.
5. خشونت در سخن.
6. اصرار بيجا (مانند كار بنىاسرائيل وامثال آن).
7. ايذاءِ ديگران با گفتار خود.
8. مذمّت كسى كه سزاوار نكوهش نيست.
9. كفران نعمت با زبان.
10. تبليغ باطل وتشويق به گناه.
البتّه گناهان زبان منحصر به اينها نيست واز اينجا اهمّيّت زبان روشن مىشود.
ج) قبح گناهان زبان نزد مردم كم است، وقتى چنين بود خطرها وآلودگى به آن نيز بيشتر مىشود. اگر ـ نعوذ باللّه ـ كسى مرتكب عمل شنيع زنا شود در نظر مردم كار زشتى كرده است، ولى غيبت كه در روايات داريم از زنا وشرب خمر بدتر وعقوبتش سختتر است، معمولا در نظر آنان قبح اندكى دارد يا اصلا قبحى ندارد.
سپس رسول خدا 9 مىفرمايد: تمام سخنانى كه از انسان صادر مىشود به ضرر اوست مگر چهار سخن: ذكر اللّه تعالى، امر بهمعروف، نهى از منكر، اصلاح بين مؤمنين.
بايد كارى كنيم كه همه سخنان زندگى ما منحصر به همين چهار موضوع باشد واگر از اين دايره بيرون رفت انسان ضرر مىكند.
در ذيل حديث تعبير جالب وتكاندهندهاى است وآن اينكه بعد از سخنان پيامبر 9 معاذ بن جبل سر بلند كرد وگفت: «اى رسول خدا، سخن گفتن هم چيزى است كه انسان براى آن مؤاخذه شود؟».
پيامبر 9 فرمود: «آيا چيزى جز ثمرات زبان، انسان را با صورت به جهنّم وارد مىكند؟».
معلوم مىشود گناهانى كه به سبب آنها انسان با صورت به جهنّم مىرود، سينه يا پا ويا دست نيست، بلكه دستاوردهاى زبان است. شايد چنين عقوبتى براى اين باشد كه وقتى كسى را به سبب گناهى به آتش جهنّم مىافكنند با آن عضوى كه گناه كرده مىاندازند ولذا چون با زبان گناه كرده با صورت او را به جهنّم مىافكنند تا اوّل زبانش با آتش بسوزد؛ همين زبان آتشها برافروخته، توهين واذيّتها كرده است. بايد هر روز صبح كه از خواب بيدار مىشويم از خدا بخواهيم ما را از شرّ زبان حفظ كند وشب هم وقتى به بستر مىرويم استغفار كنيم از گناهانى كه ممكن است با زبان انجام شده باشد، زيرا واقعاً انسان به سبب زبان در خطر عظيمى قرار دارد.
به قول مولوى :
اين زبان چون سنگ وفم آهن وش است آنچه بجهد از زبان، چون آتش است
سنگ وآهن را مزن بر هم گزاف گه ز روى نَقل وگه از روى لاف
زانكه تاريك است واز هرسو پنبهزار در ميان پنبه چون باشد شرار
ظالم آن قومى كه چشمان دوختند وز سخنها عالمى را سوختند
عالمى را يك سخن ويران كند روبهان مرده را شيران كند
------------------------------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 178