استفاده از لحظه‌هاى دنيا

16:40 - 1392/07/24
وقتى تو دنيا را لعن مى‌كنى دنيا نيز در جواب تو مى‌گويد: خدا لعنت كند هر كدام از ما كه بيشتر خدا را عصيان كرده است. يعنى اگر من معصيت كردم خدا مرا لعنت كند واگر تو كردى بر تو نفرين باد.

عَن اَبي مُوسَى الاَشعَرى قالَ قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم: لا تَسُبُّوا الدُّنيا فَنِعمَت مَطيَّةُ المؤمِنِ فَعَلَيها يَبلُغُ الخَيرَ وَ بِها يَنجُو مِنَ الشَرِّ اِنَّهُ اِذا قالَ العَبدُ: لَعَنَ اللّهُ الدُّنيا قالَتِ الدُّنيا لَعَنَ اللّهُ اَعصانا لِرَبِّهِ.
از ابوموسى اشعرى نقل شده است كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: به دنيا دشنام ندهيد، چرا كه مركب راهوار خوبى براى مؤمن است كه با آن به خوبى‌ها [1]
نور هدايت
در مدح وذمّ دنيا روايات گوناگونى وارد شده است. اين حديث از جمله رواياتى است كه دنيا را مدح مى‌كند. اگر دقّت كرده باشيد بسيارى از مردم به دنيا ناسزا مى‌گويند. مثلاً مى‌گويند اى زمانه ملعون، اى فلك كج رفتار، حال آنكه پيامبرصلی الله علیه و آله وسلم مى‌فرمايد: «به دنيا دشنام مدهيد، چون براى مؤمن مركب راهوارى است كه با آن مى‌تواند به همه چيز برسد».
ناصر خسرو چه زيبا سروده است :
نكوهش مكن چرخ نيلوفرى را برون كن ز سر باد خيره سرى را
برى دان زاَفعال چرخ برين را نشايد نكوهش زدانش برى را
چو تو خود كنى اختر خويش را بد مدار از فلك چشم نيك اخترى را
به چهره شدن چون پرى كى توانى؟ به افعال ماننده شو مر پرى را
اگر تو ز آموختن سر نتابى بجويد سر تو همى سرورى را
بسوزند چوب درختان بى‌بر سزا خود همين است مر بى‌برى را
درخت تو گر بار دانش بگيرد به زير آورى چرخ نيلوفرى را
وقتى تو دنيا را لعن مى‌كنى دنيا نيز در جواب تو مى‌گويد: خدا لعنت كند هر كدام از ما كه بيشتر خدا را عصيان كرده است. يعنى اگر من معصيت كردم خدا مرا لعنت كند واگر تو كردى بر تو نفرين باد.
بحث از دنيا بحث دامنه‌دارى است، ولى به‌طور خلاصه مى‌توان گفت: دنيا تجارتگاه وسجده‌گاه اولياى الهى است.[2]  وسيله آماده‌اى است كه مى‌توان از آن به‌طور صحيح بهره برد ونردبانى براى عروج به ملكوت باشد، امّا مهم اين است كه بدانى عمرت را در دنيا چگونه گذراندى، چون دنيا ساعت عمر است. اين امكانات ونيروهاى جسمانى وعقلانى خود را چگونه صرف كردى، جوانى را در چه راهى به كار بستى، زيرا در قيامت از چند چيز مى‌پرسند. در حديثى از ابن عبّاس نقل شده است كه پيغمبر اكرم9 فرمود: لا تَزولُ قَدَما العَبدِ حَتّى يُسألَ عَن اَربَعَةٍ: عَن عُمرِهِ فيما اَفناهُ وَ عَن مالِهِ مِن اَينَ جَمَعَهُ وَ فيما اَنفَقَهُ وَعَن عَمَلِهِ ماذا عَمِلَ بِهِ
وَعَن حُبِّنا اَهلِ البَيتِ : در قيامت هيچ بنده‌اى قدم از قدم برنمى‌دارد تا از چهار چيز سؤال شود: از عمرش كه در چه راهى آن را فانى كرده واز مالش كه از كجا گرد آورده ودر چه راهى صرف كرده است واز عملش كه چه كارى انجام داده واز محبّت ما اهل بيت».[3]
به اين نمونه‌ها توجّه كنيد :
ضربتى كه امام على علیه السلام در روز خندق يا احزاب بر پيكر عمرو بن عبدود زد از عبادت جنّ وانس برتر بود. حال مگر على علیه السلام از چيزى غير از همين دنيا استفاده كرد؟ در لحظه‌اى از عمرش به كمك شمشير وقوّت بازو، اسلام را كه به مويى بسته شده بود نجات داد، چرا كه ضربت او رمز تداوم اسلام در آن لحظات حسّاس بود. پس دنيايى كه انسان مى‌تواند در آن كارى بكند كه از عبادت جنّ وانس برتر باشد چيز بدى نيست.
در مقابل، عبدالرّحمان بن ملجم مرادى وشمر بن ذى‌الجوشن از همين دنيا واز شمشير ونيروى مادّيشان بهره بردند. آن يكى در مسجد كوفه وديگرى در كربلا. آنان به سبب اعمالشان ذليل‌ترين مردم شدند.
حال اين تفاوت در كجاست، در چگونگى استفاده از ابزار دنيوى است؟
شهداى كربلا در چند ساعت به بالاترين شرافت‌هاى دنيوى واخروى دست يافتند ومى‌بينيد كه كارشان چه بركتى داشت ومنشأ تمام انقلاب‌ها وبرنامه‌هاى اسلامى شد. بنابراين آنچه در اختيار داريم سرمايه بسيار بزرگى است كه بايد قدر آن را بدانيم. افسوس كه ما به ارزش اين نعمت بزرگ پى نبرده‌ايم. اگر در اين ساعات عمر وجوانى، قدر استعداد وهوش خدادادى را بدانيم به همه‌جا مى‌توانيم برسيم، چرا كه دنيا مجموعه اين امكانات است.
در ذيل همين روايت جمله‌اى دارد كه مرحوم سيّد شريف رضى؛ همين مضمون را گرفته وبه شعر درآورده است :
يَقولونَ الزَّمانُ بِهِ فَسادٌ فَهُم فَسَدوا وَما فَسَدَالزَّمانُ «مردم مى‌گويند روزگار تباه وفاسد شده است، در حالى كه خودشان فاسد شده‌اند وروزگار تباه وفاسد نشده است».
به عبارت ديگر، مردم مى‌گويند دنيا خراب شده در حالى كه خراب نشده، بلكه ما از آن بد استفاده مى‌كنيم. آفتاب وماه مى‌تابند، باران مى‌بارد، زمين مى‌رويانَد، قلب آدمى كار مى‌كند، اينها كه بد نيست، آدمى از آنها بد استفاده مى‌كند. بايد به اين نكته توجّه داشته باشيم كه خداوند سرمايه‌هاى فراوانى به ما داده كه از آن جمله سرمايه انقلاب ونظام جمهورى اسلامى است كه اگر قدر آن را ندانيم دنيا بر ما لعنت مى‌فرستد.
آرى دنيايى مذمّت شده كه هدف باشد وبه صورت ناصحيح از آن استفاده شود. شمشير بد است اگر در دست ابن ملجم باشد وخوب است اگر در دست على علیه السلام باشد. خلاصه اينكه مهم اهداف ونتايج وسرمايه‌هاست. به قول مولوى :
تيغ دادن در كف زنگى مست به كه آيد علم، نادان را به دست
علم ومال ومنصب وجاه وقران فتنه آرد در كف بدگوهران

 

--------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 178
[2] . در نهج‌البلاغه مى‌خوانيم كه على (ع) در مقابل شخص پرادّعايى كه پشت سر هم مذمّت دنيا مى‌كرد، فرمود :«اشتباه كردى، دنيا براى آنها كه بيدار وآگاهند سرمايه بزرگى است» وسپس شرحى در اين زمينه بيانفرمود، از جمله اينكه دنيا «متجر اولياءاللّه وتجارتخانه دوستان خداست» (نهج‌البلاغه، حكمت 131).در حديثى دنيا به مزرعه آخرت تشبيه شده است «الدُّنيا مَزرَعَةُ الآخِرَةِ» (عوالى اللئالى، ج 1، ص 267، ح 66)ودر اينجا به تجارتخانه تشبيه گرديده است كه انسان سرمايه‌هايى را كه از خدا گرفته به گران‌ترين قيمت بهخود او مى‌فروشد ودر برابر متاع ناچيزى، بزرگ‌ترين نعمت را از او دريافت مى‌دارد.اصولا تعبير به تجارت آن‌هم تجارتى پرسود، براى تحريك مهم‌ترين انگيزه‌هاى انسان است، انگيزه جلبمنفعت ودفع ضرر، زيرا اين تجارت الهى تنها سودآور نيست بلكه «عذاب اليم» را دفع مى‌كند (تفسير نمونه،ج 24، ص 92).
[3] . مجمع البيان، ج 10، ص 363 .
 

انوار هدایت