عَن اَبى هُرَيرَةٍ قالَ قالَ رَسولُاللّهِ صلی الله علیه وآله وسلم: اِنَّما يُؤتى النّاسُ يَومَ القِيامَةِ عَن اِحدى مِن ثَلاثٍ: اِمّا مِن شُبهَةٍ فِى الدّينِ ارتَكَبوها اَو شَهوَةٍ لِلَذَّةٍ آثَرُوها اَو عَصَبيَّةِ لَحمَةٍ اَعمَلُوها. فَإذا لاحَت لَكُم شُبهَةٌ فِى الدّينِ فاجْلُوها بِاليَقينِ وَاِذا عُرِضَت لَكُم شَهوَةٌ فَاقمَعوها بِالزُّهدِ وَاِذا عَنَّت لَكُم غَضبَةٌ فَأدُّوها بِالعَفوِ إنَّهُ يُنادي مُنادٍ يَومَ القِيامَةِ مَن كانَ لَهُ عَلَى اللّهِ أجرٌ فَليَقُم فَلا يَقومُ اِلاَّ العافونَ ألَم تَسمَعوا قَولَهُ تَعالى: فَمَنْ عَفَا وَأَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَىاللَّهِ.
از ابوهريره روايت شده است كه پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود: روز قيامت كه فرا مىرسد مردم به يكى از سه كار مؤاخذه مىشوند (وبه جهنّم مىروند): يا به سبب شبهاتى كه در دين مرتكب شدهاند، يا شهوتى كه در آن فرو رفتهاند، يا تعصّباتى كه به آنها عمل كردهاند. بنابراين اگر در دين براى شما شبههاى پيش آمد آن را با يقين روشن كنيد. اگر شهوت سراغتان آمد با زهد آن را سركوب وريشهكن كنيد واگر خشمگين شديد درگذريد، زيرا روز قيامت منادى ندا مىدهد كه هر كس نزد خدا اجرى دارد برخيزد ودر اينجا فقط كسانى برمىخيزند كه بخشودهاند آيا نشنيدهايد كه خداوند فرمود: هر كس درگذرد واصلاح كند، مزدش بر خداست. [1]
نور هدايت
پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم در اين حديث راه رهايى از شهوات وشبهات را بيان مىفرمايد كه شبهات را با يقين روشن سازيد وشهوات را با زهد ريشهكن كنيد. امّا آتش تعصّبات را ـ هر نوع تعصّبى باشد ـ با نيروى عفو فرو بنشانيد، چرا كه مردم به سبب همين عوامل وارد جهنّم مىشوند. البتّه عدّهاى در مقابل برخى عوامل گناه مصونيّت دارند وبهسوى آنها كشيده نمىشوند. مثلاً بسيار بعيد است كه يك روحانى ـ پناه بر خدا ـ شراب بنوشد يا قِمار كند، ولى بر عكس جوانى كه در محيط آلودهاى قرار دارد خيلى زود به سوى آنها جلب مىشود. يا اينكه اهل علم زود به شبهات كشيده مىشوند، در حالى كه در مورد مردم عادى چنين نيست. گاهى كه مىخواهد چيزى را اثبات كند در آيات وروايات كاوش مىكند متشابهات را پيدا مىكند وبه آن تمسّك مىجويد. پيشداورى مىكند، استدلالهايى مىآورد كه از خانه عنكبوت سستتر است، در حالى كه اوّل بايد ببينيم خدا وپيامبر چه مىگويند وخود را شاگرد قرآن بدانيم، نه استاد قرآن. لذا حضرت9 فرمود: سرچشمه جهنّم سه چيز است: شبهات؛ تعصّبات؛ شهوات.
«تعصّب» و«عصبيّت» در اصل از مادّه «عَصَب» بهمعناى پىهايى است كه مفاصل را به هم ارتباط مىدهد، سپس هرگونه ارتباط وپيوستگى را تعصّب وعصبيّت ناميدهاند، امّا معمولا اين واژه در مفهوم افراطى ومذموم آن به كار مىرود.
در روايات اسلامى «تعصّب» بهعنوان يك اخلاق مذموم به شدّت نكوهش شده است. در حديثى از پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله وسلم مىخوانيم كه فرمود: مَن كانَ فى قَلبِهِ حَبَّةٌ مِن خَردَلٍ مِن عَصَبِيَّةٍ بَعَثَهُ اللّهُ يَومَ القِيامَةِ مَعَ اَعرابِ الجاهِلِيَّةِ: «كسى كه در قلبش بهاندازه دانه خردلى عصبيّت داشته باشد خداوند روز قيامت او را با اعراب جاهليّت محشور مىكند».[2]
در حديث ديگرى از امام صادق (ع) مىخوانيم كه فرمود : مَن تَعَصَّبَ اَو تُعُصِّبَ لَهُ فَقَد خَلَعَ رِبقَةَ الإيمانِ مِن عُنُقِهِ: «هر كه تعصّب به خرج دهد يا براى او تعصّب داشته باشند، پيوند ايمان را از گردن خويش برداشته است».[3]
از روايات اسلامى استفاده مىشود كه ابليس نخستين متعصّب بود.
امام على علیه السلام در خطبه قاصعه(192)نهج البلاغه درباره تعصّب بياناتى دارند، از جمله مىفرمايد: اَمّا اِبليسُ فَتَعَصَّبَ عَلى آدَمَ لاَِصلِهِ وَ طَعَنَ عَلَيهِ في خِلقَتِهِ فَقالَ اَنَا نارِىٌّ وَ اَنتَ طينِىٌّ: «ابليس در برابر آدم به خاطر اصل واساس خويش تعصّب ورزيد وآدم را مورد طعن قرار داد وگفت: من از آتشم وتو از خاك».
سپس حضرت مىافزايد: فَإن كانَ لابُدَّ مِن العَصَبِيَّةِ فَليَكُن تَعَصُّبُكُم لِمَكارِمِ الخِصالِ وَمَحامِدِ الأفعالِ وَمَحاسِنِ الاُمورِ: «اگر قرار است تعصّبى داشته باشيد اين تعصّب شما بايد بهسبب اخلاق پسنديده، افعال نيك وكارهاى خوب باشد».
ضمنآ از اين حديث بهخوبى روشن مىشود كه ايستادگى سرسختانه براى طرفدارى از واقعيّت نهتنها تعصّب مذموم نيست، بلكه مىتواند خلأ روحى انسان را در پيوندهاى نادرست جاهلى پر كند.
بعد پيامبر صلی الله علیه وآله وسلم در ذيل حديث فرمود: «روز قيامت منادى صدا مىزند هر كه اجرى بر خداوند دارد بلند شود، تنها كسانى بلند مىشوند كه هنگام غضب، گذشت مىكنند واز برادر دينى خود درمىگذرند». بعد حضرت گويى در جواب اين سؤال كه چرا اينها بر خدا حقّى دارند؟ فرمود: «آيا اين آيه را نشنيدهايد كه هر كه عفو واصلاح كند پس اجرش بر خداست».
ما هم بايد سعى كنيم كه در بين مسلمانان الفت برقرار كنيم. خدايا، تو به ما گفتى عفو كنيد، ولى تو بيشتر سزاوار عفو كردن هستى؛ ما بر خودمان ظلم كردهايم، بر ما ببخشاى.
---------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 180
[2] . كافى، ج 2، ص 308، ح 3.
[3] . كافى، ج 2، ص 307، ح 1.