پيوند دين و دنيا

14:59 - 1392/07/25
از خدا آمرزش بطلبيد وبكوشيد با اطاعت خدا به او نزديك شويد وهمّت خود را صرف اين كنيد كه بنده او باشيد.

عَن اَبى سَعيدٍ الخُدرىِّ قالَ: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه وآله وسلم يَقولُ عِندَ مُنصَرَفِهِ مِن اُحُدٍ وَالنّاسُ يُحدِقونَ بِهِ وَ قَد اَسنَدَ ظَهرَهُ اِلى طَلحَةَ: اَيُّها النّاسُ اَقبِلوا عَلى ما كُلِّفتُموهُ مِن اِصلاحِ آخِرَتِكُم وَ اَعرِضوا عَمّا ضُمِنَ لَكُم مِن دُنياكُم وَ لا تَستَعمِلوا جَوارِحاً[1]  غُذِّيَت بِنِعمَتِهِ فِى التَّعَرُّضِ لِسَخَطِهِ بِنِقمَتِهِ وَاجعَلُوا شُغلَكُم فِى التِماسِ مَغفِرَتِهِ.
ابوسعيد خُدرى روايت مى‌كند كه شنيدم رسول خدا  صلی الله علیه وآله وسلم هنگام بازگشت از اُحد، در حالى كه به طلحه تكيه داده بود ومردم دورش حلقه زده بودند فرمود: اى مردم، به وظيفه اصلى خود يعنى اصلاح آخرت رو آوريد واز دنيايى كه براى شما تضمين شده است روى گردانيد واعضايى را كه از نعمت پروردگار رشد كرده‌اند براى جلب ناخشنودى وغضب الهى به كار نبريد. هدف ووظيفه اصلى‌تان را آمرزش‌خواهى از خدا قرار دهيد.[2]
نور هدايت
هر روايتى در موقعيّت خاصّى صادر مى‌شود وعمق معانى احاديث نيز با توجّه به موقعيّت‌ها متفاوت است. اوضاع بعد از جنگ احد اوضاع خاصّى بود. مسلمانان عزيزان زيادى چون حمزه سيّدالشّهدا را از دست داده بودند،
پيامبر  صلی الله علیه وآله وسلم زخم برداشت ودندان‌هاى مباركش شكست. طبق روايتى، حضرت على علیه السلام نود زخم بر تن داشت. خلاصه موقعيّت بحرانى وحسّاسى بود. لذا حضرت بايد به مردم هم اميد بدهد وهم آنان را آرامش بخشد. علاوه بر همه اينها، بنيه معنوى آنان را تقويت كند وبراى جبران شكست آماده سازد. در اين وضعيّت حسّاس چهار دستور مى‌دهد كه هم مايه آرامش دل وجان است وهم راه جبران شكست‌ها را روشن مى‌سازد وهم با آن، وسيله پيروزى‌ها فراهم مى‌شود. جان كلام اينكه دين ودنيا در اين چهار دستور نهفته است.«اَقبِلُوا عَلى ما كُلِّفتُموهُ مِن اِصلاحِ آخِرَتِكُم؛ روى بياوريد بر چيزى كه وظيفه اصلى شماست». زيرا مردم يك وظيفه اصلى دارند ويك وظيفه فرعى. وظيفه اصلى آنان اصلاح آخرت است وبرنامه فرعى آنان كه كار دنياست از طرف خدا تضمين شده. خداوند مى‌فرمايد: «(وَمَا مِنْ دَابَّةٍ فِى‌الاَْرْضِ اِلاَّ عَلَى‌اللَّهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِى كِتَابٍ مُبِينٍ)؛ هيچ جنبده‌اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست. او قرارگاه ومحلّ نقل وانتقالش را مى‌داند. همه اينها در كتاب (لوح محفوظ) ثبت است».[3]  ما درباره آخرت آيه‌اى نداريم كه چنين تضمينى كرده باشد تا همه مردم را داخل بهشت بكند.
اسلام از يك‌سو مى‌گويد: به دنيا كمتر بپردازيد واز سوى ديگر، فرمان مى‌دهد بيشتر به فكر آخرت باشيد، زيرا در وجود انسان ذاتاً چيزى است كه او را به طرف دنيا مى‌كشاند، امّا جنبه‌هاى معنوى كه او را به آخرت بكشاند در انسان ضعيف است، چون مردم نسبت به دنيا مانند ماشينى‌اند كه در سراشيبى قرار مى‌گيردونسبت به آخرت،مانندماشينى كه در سربالايى تند وتيزى واقع مى‌شود.
عدم توجّه به دنيا دليل بر آن نيست كه اسلام مردم را به بطالت وفقر وعدم شكوفايى اقتصادى دعوت مى‌كند، نه چنين نيست. سرشت مردم اين‌گونه است كه به‌سوى دنيا مى‌روند ومربّى بزرگ انسانيّت، حضرت پيامبراكرم  صلی الله علیه وآله وسلم دستور تعديل مى‌دهد.
آن‌گاه حضرت دستورى عاطفى مى‌دهد ومى‌فرمايد: آيا خجالت نمى‌كشيد كه از نعمت خدا بهره مى‌بريد ومعصيت او را مى‌كنيد؟ به عبارت ديگر، نمك مى‌خوريد ونمكدان مى‌شكنيد؟ آيا اين پستى نيست كه از سفره كسى بخوريد وسرانجام بلند شويد به او توهين كنيد؟ واقعاً اگر انسان وقتى نزديك معصيت مى‌شود به ياد اين جمله بيفتد كه تمام نيروهاى من از آنِ خداست، از گناه بازمى‌ايستد.
سپس مى‌فرمايد: از خدا آمرزش بطلبيد وبكوشيد با اطاعت خدا به او نزديك شويد وهمّت خود را صرف اين كنيد كه بنده او باشيد.[4]

 

------------------------------------------------------
[1] . در اصل بايد «جوارح» باشد چون غيرمنصرف است، امّا در بحارالانوار با تنوين (جوارحاً) آمده است.
[2] . بحارالانوار، ج 77، ص 182
[3] . سوره هود، آيه 6.
[4] . در واقع اين حديث به مسأله بسيار مهمّ پيوند دين ودنيا اشاره مى‌كند :هنوز كم نيستند كسانى كه گمان مى‌كنند ديندارى فقط براى آباد ساختن آخرت وراحتى پس از مرگواعمال نيك توشه‌اى براى سراى ديگر است وبه نقش مذهب پاك واصيل در زندگى اين جهان به‌كلّی بى‌اعتنا هستند يا اهمّيّت كمى براى آن قائلند، در حالى كه مذهب پيش از آنكه سراى آخرت را آباد كند،آبادكننده سراى دنياست واصولاً تا مذهب در اين زندگى اثر نگذارد تأثيرى براى آن زندگى نخواهد داشت.قرآن مجيد باصراحت اين موضوع را عنوان كرده وحتّى گاه دست روى جزئيّات مسائل گذاشته است چنانكهدر سوره نوح آيات 10 ـ 12 از زبان اين پيامبر بزرگ خطاب به قومش مى‌خوانيم: فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُكَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا * وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَ يَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا«وگفتم از پروردگار خويش آمرزش خواهيد كه او بسيار آمرزنده است، تا باران‌هاى پربركت آسمان راپى‌درپى بر شما فرستد وشما را با اموال وفرزندان فراوان كمك كند وباغ‌هاى سرسبز ونهرهايى جارى دراختيارتان نهد».برخى پيوند اين مواهب مادّى دنيا را با استغفار وشست‌وشوى از گناه، منحصراً پيوندى معنوى وناشناخته مى‌دانند، در حالى كه دليل ندارد براى همه اينها تفسير ناشناخته كنيم. چه كسى نمى‌داند كه دروغ وتقلّب ودزدى وفساد، شيرازه زندگى اجتماعى را به هم مى‌ريزد؟ چه كسى نمى‌داند كه ظلم وتبعيض واحجاف،آسمان زندگى انسان‌ها را تيره‌وتار مى‌كند؟ وچه كسى در اين حقيقت شك دارد كه با قبول اصل توحيدوساختن جامعه‌اى توحيدى بر اساس قبول رهبرى پيامبران وپاك‌سازى محيط از گناه وآراستگى بهارزش‌هاى انسانى، جامعه به‌سوى هدف تكاملى خود پيش مى‌رود ومحيطى امن وامان، آكنده از صلح وصفاوآباد وآزاد به وجود مى‌آيد. (رجوع شود به: تفسير نمونه، ذيل آيه 3 سوره هود).

انوار هدایت