كسب روزى

16:34 - 1392/07/25
دين عبارت است از مجموعه عقايد وقوانين واخلاقيات. حديث اين ديدگاه را به ما مى‌دهد كه به‌عنوان يك مجتهد استنباط كنيم نه اينكه تشريع كنيم وكار ما استخراج است نه تشريع.

عَن ابنِ عُمَرَ قالَ: قالَ رَسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله وسلم: لَيسَ شَىءٌ يُباعِدُكُم مِن النّارِ اِلّا وَقَد ذَكَرتُهُ لَكُم وَ لا شَىءٌ يُقَرِّبُكُم مِن الجَنَّةِ اِلّا وَ قَد دَلَلتُكُم عَلَيهِ اِنَّ رُوحَ القُدُسِ نَفَثَ في رَوعي اَنَّهُ لَن يَموتَ عَبدٌ مِنكُم حَتّى يَستَكمِلَ رِزقَهُ فَاَجمِلوا فِى الطَّلَبِ فَلا يَحمِلَنَّكُمُ استِبطاءُ الرِّزقِ عَلى اَن تَطلُبوا شَيئاً مِن فَضلِ اللّهِ بِمَعصِيَتِهِ فَإنَّهُ لَن يُنالَ ما عِندَ اللّهِ اِلّا بِطاعَتِهِ اَلا وَ اِنَّ لِكُلِّ امْرِىءٍ رِزقاً هُوَ يَأتيهِ لا مَحالَةَ فَمَن رَضِىَ بِهِ بُورِکَ لَهُ فيهِ وَ وَسِعَهُ وَمَن لَم يَرضَ بِهِ لَم يُبارَک لَهُ فيهِ ولَم يَسَعْهُ اِنَّ الرِّزقَ لَيَطلُبُ الرَّجُلَ كَما يَطلُبُهُ اَجَلُهُ.
از ابن عمر روايت شده است كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم فرمود: آنچه شما را از آتش جهنّم دور مى‌سازد براى شما بيان كردم وآنچه شما را به بهشت نزديك مى‌كند به‌خوبى برايتان شرح دادم وچيزى را فروگذار نكردم. به من وحى شد كه كسى نمى‌ميرد مگر اينكه روزى او كامل شود پس در طلب روزى اعتدال را مراعات كنيد. مبادا كندى (وكمى وعقب افتادن) روزى، شما را وادارد براى طلب آن مرتكب گناه شويد، زيرا كسى به نعمت‌هايى كه نزد خداست نمى‌رسد مگر به سبب فرمانبرى او. بدانيد هر كسى بهره‌اى از روزى دارد كه ناچار به سراغ او مى‌آيد. پس كسى كه به روزى خود قانع باشد رزق او مبارك مى‌شود ووسعت مى‌يابد وكسى كه بدان قانع وراضى نباشد بركت ووسعت نمى‌بيند. رزق به‌سراغ آدمى مى‌آيد همان‌گونه كه مرگ به سراغ آدم مى‌آيد.[1]
نور هدايت
رسول اكرم صلی الله علیه و آله وسلم مى‌فرمايد: شما را از هرچه كه از بهشت دور مى‌كند برحذر مى‌دارم. وهر چه شما را به بهشت نزديك واز جهنّم دور مى‌گردانَد فرمان مى‌دهم. فايده اين حديث اين است كه ما همواره بكوشيم احكام اسلام را اجرا كنيم. واين حساب ما را از اهل سنّت كه معتقدند هرجا نص نيست حكم نيست، جدا مى‌كند؛ به همين دليل، اهل تسنّن به فقهايشان حق مى‌دهند كه قانون جعل كنند، قياس بشود واستحسان ومصالح مرسله را اجرا كنند. چنين مذهبى كه نيمى از آن در اختيار خدا ومعصوم است ونيم ديگر در اختيار مردم، با مذهبى كه همه‌اش از سوى خدا ومعصومين : است بسيار متفاوت خواهد بود. البتّه ظاهر آيه «(اَلْيَومَ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)؛ امروز دين شما را برايتان كامل كردم»[2]  همين
است، زيرا دين عبارت است از مجموعه عقايد وقوانين واخلاقيات. حديث اين ديدگاه را به ما مى‌دهد كه به‌عنوان يك مجتهد استنباط كنيم نه اينكه تشريع كنيم وكار ما استخراج است نه تشريع.
در اينجا ذكر چند نكته لازم است.
1. اين‌همه اصرار كه در اعتدال طلب روزى مى‌شود به اين معنا نيست كه اسلام جلوى تلاش را مى‌گيرد.[3]
 بعضى مى‌گويند اينها عامل تخدير است ومعنايش اين است كه جامعه اسلامى فعّاليّت اقتصادى را سست بگيرد، چون رزق مقسوم است وخواه ناخواه مى‌آيد، در حالى كه چنين نيست ونكته‌اش در خود روايت آمده كه مى‌فرمايد : مبادا به سراغ گناهان برويد.
در واقع مردم به دنبال دنيا هستند وگاهى به آن عشق مى‌ورزند وهمين عشق باعث مى‌شود كه روزى را از راه معصيت بخواهند. اين روايات ترمزى است در مقابل دنياپرستان گناهكار وبه اين معنا نيست كه اگر كسانى بخواهند براى پيشرفت جامعه اسلامى از راه حلال فعّاليّت اقتصادى داشته باشند اشكالى داشته باشد. بنابراين روايات جنبه تخديرى ندارد ودعوت به بيگانگى از مسائل اقتصادى نمى‌كند وعامل عقب‌ماندگى از نظر زندگى مادّى نيست.
پيشوايان اسلام براى اينكه سرمشقى به ديگران بدهند در بسيارى از موارد كار مى‌كردند. كارهايى سخت وتوانفرسا. پيامبران پيشين نيز از اين قانون مستثنا نبودند. از چوپانى گرفته، تا خيّاطى وزره‌بافى وكشاورزى اِبا نداشتند. اگر مفهوم تضمين روزى از طرف خدا، نشستن در خانه وانتظار رسيدن روزى باشد، نبايد پيامبران وامامان كه از همه آشناتر به مفاهيم دينى هستند اين‌همه براى روزى تلاش كنند.
ما هم مى‌گوييم روزى هركس مقدّر وثابت است، ولى در عين حال مشروط به تلاش وهرگاه اين شرط حاصل نشود مشروط نيز از ميان خواهد رفت. اين درست به آن مى‌ماند كه مى‌گوييم: «هركس اجلى دارد ومقدار معيّنى از عمر» مسلّماً مفهوم اين سخن آن نيست كه اگر انسان حتّى دست به انتحار يا تغذيه از موادّ زيانبخش بزند تا اجل معيّنى زنده مى‌ماند. مفهومش اين است كه اين بدن استعداد بقا تا مدّت قابل‌ملاحظه‌اى دارد امّا مشروط به اينكه اصول بهداشت را رعايت كند واز موارد خطر بپرهيزد وآنچه را سبب مرگ زودرس مى‌شود از خود دور كند.
نكته مهم اين است كه آيات وروايات مربوط به معيّن بودن روزى در واقع ترمزى است روى افكار مردم حريص ودنياپرست كه براى تأمين زندگى به هر در مى‌زنند وهر ظلم وجنايتى را مرتكب مى‌شوند، به گمان اينكه اگر چنين نكنند زندگى‌شان تأمين نمى‌شود.
آيات قرآن واحاديث اسلامى به چنين افراد هشدار مى‌دهد كه بيهوده دست‌وپا نكنند واز طريق نامعقول ونامشروع براى تهيّه روزى تلاش نكنند، همين اندازه كه در طريق مشروع گام نهند وبكوشند مطمئن باشند خداوند از اين راه همه نيازمندى‌هايشان را تأمين مى‌كند.
خدايى كه آنها را در ظلمتكده رَحم فراموش نكرد، خدايى كه هنگام طفوليّت كه توانايى بر تغذيه از موادّ غذايى اين جهان نداشتند روزى‌شان را قبل از تولّد به پستان مادر مهربان حواله كرد، خدايى كه هنگام پايان دوران شيرخوارگى در آن حال كه ناتوان بودند روزى‌شان را به دست پدرى پر مهر داد كه صبح تا شام جان بكَند وخوشحال باشد كه براى تهيّه غذاى فرزندانم زحمت مى‌كشم. اين خدا چگونه ممكن است هنگامى كه انسان بزرگ مى‌شود وتوانايى وقدرت هرگونه كار وفعّاليّت پيدا مى‌كند او را فراموش كند؟ آيا عقل وايمان اجازه مى‌دهد كه انسان در چنين حالى به گمان اينكه ممكن است روزيش فراهم نشود در وادى گناه وستم وتجاوز به حقوق ديگران گام بگذارد وحريصانه به غصب حقّ مستضعفان بپردازد؟
البتّه نمى‌توان انكار كرد كه برخى روزى‌ها چه انسان به دنبال آن برود يا نرود به سراغ او مى‌آيد.
آيا مى‌توان انكار كرد كه نور آفتاب بدون تلاش ما به خانه ما مى‌تابد؟ آيا مى‌توان انكار كرد كه عقل وهوش واستعدادى كه از روز نخست در وجود ما ذخيره شده به تلاش ما نبوده است؟
ولى چنين مواهب به‌اصطلاح بادآورده يا به تعبير صحيح‌تر مواهبى كه بدون تلاش به لطف خدا به ما رسيده، اگر با تلاش خود از آن به‌طور صحيح نگهدارى نكنيم آنها نيز از دست ما خواهد رفت يا بى‌اثر مى‌مانَد.
سخن معروف حضرت على علیه السلام در نامه 31 نهج‌البلاغه نيز اشاره به همين حقيقت است كه به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: وَاعلَم يا بُنَىَّ، اِنَّ الرِّزقَ رِزقانِ : رِزقٌ تَطلُبَهُ وَ رِزقٌ يَطلُبُکَ: «بدان فرزندم، روزى دو گونه است: يك‌نوع همان روزى‌هايى است كه تو بايد به جست‌وجويش برخيزى وگونه ديگرش روزى‌هايى است كه آن در جست‌وجوى تو است وبه سراغ تو مى‌آيد».
اين را نيز نمى‌توان انكار كرد كه در پاره‌اى از موارد انسان به دنبال چيزى نمى‌رود، ولى بر اثر يك سلسله تصادف‌ها موهبتى نصيب او مى‌شود. اين حوادث گرچه در نظر ما تصادف است در واقع واز نظر سازمان آفرينش حسابى در آن است. بى‌شك حساب اين‌گونه روزى‌ها از روزى‌هايى كه در پرتو تلاش به دست مى‌آيند جداست وحديث بالا هم ممكن است اشاره به اينها باشد.
ولى به هرحال نكته اساسى اين است كه تمام تعليمات اسلامى به ما مى‌گويد براى تأمين زندگى بهتر ـ چه مادّى وچه معنوى ـ بايد تلاش بيشتر كرد وفرار از كار به گمان مقسوم بودن روزى غلط است.
در روايت آمده است كه مبادا براى روزى، سراغ معاصى برويد. از گران‌فروشى، تقلّب، كم‌فروشى، رباخوارى، دزدى، احتكار نهى شده است.
2. درسى به همه طالبان علم مى‌دهد كه ايمان داشته باشيد كه خداوند روزى اهل علم را مى‌رساند، چرا كه اگر اهل علم به فكر جمع مال باشند دو خطر بزرگ در بردارد :
الف) اينها سرمشق مردمند بايد الگو باشند. اگر خودشان به دنبال دنيا بروند سرمشق ديگران نمى‌توانند باشند.
ب) مالى كه ديگران (غير اهل علم) جمع مى‌كنند ضربه به مذهب نمى‌زند، ولى اگر اهل علم با حق وناحق كردن واز راه‌هاى مختلف به جمع مال بپردازند به دين ضربه مى‌زند. اين واقعاً مايه حسرت است.

 

-------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 185
[2] . سوره مائده، آيه 3.
[3] . برخى افراد سست وبى‌حال با اتّكا به تعبيراتى همانند آيه 6 سوره هود كه مى‌فرمايد : وَ مَا مِنْ دَابَّةِفِى‌الاَْرْضِ اِلاَّ عَلَى‌اللَّهِ رِزْقُهَا: «هيچ جنبنده‌اى در زمين نيست مگر اينكه روزى او بر خداست». يا رواياتى كهروزى را مقدّر ومعيّن مى‌داند، چنين مى‌انديشند كه لزومى ندارد انسان براى تهيّه معاش، زياد تلاش كند،زيرا روزى مقدّر است وبه هرحال به انسان مى‌رسد.در حالى كه مختصر آشنايى با قرآن واحاديث براى پى بردن به اين حقيقت كافى است كه اسلام پايه هرگونهبهره‌گيرى مادّى ومعنوى انسان را كوشش مى‌شمرد تا آنجا كه در جمله شعارگونه قرآنى: لَيْسَ لِلاِْنْسَانِ اِلاَّ مَاسَعَى (سوره فجر، آيه 39) بهره انسان را منحصراً در كوشش وكار قرار مى‌دهد.

انوار هدایت