عُجب و خودپسندى

00:06 - 1392/07/29
غرور وغفلت وخودبرتربينى وتفكّرات جاهلى نيز انگيزه‌هاى ديگرى براى اين كار زشت است.

 يا عَلىُّ، إنَّهُ لا فَقرَ اَشَدُّ مِن الجَهلِ وَلا مالَ أعوَدُ مِن العَقلِ وَ لا وَحدَةَ أوحَشُ مِن العُجبِ وَ لا عَمَلَ كَالتَّدبيرِ وَ لا وَرعَ كالكَفِّ وَ لا حَسَبَ كَحُسنِ الخُلقِ اِنَّ الكِذبَ آفَةُ الحَديثِ وَآفَةُ العِلمِ النِّسيانُ وَآفَةُ السَّماحَةِ المَنِّ يا عليُّ، إذا رأيتَ الهِلالَ فَكَبِّرهُ ثَلاثاً وَقُل الحَمدُ لِلّهِ الّذي خَلَقَني وَخَلَقَکَ وَقَدَّرَکَ مَنازِلَ وَجَعَلَکَ آيَةً لِلعالَمينِ.
اى على، فقر از نادانى بدتر، مال از عقل سودمندتر وتنهايى وغُربَت از خودپسندى وحشتناك‌تر نيست. هيچ عملى چون عاقبت‌انديشى وهيچ پرهيزگارى‌اى چون خوددارى (از گناه) وهيچ حسب ونسبى چون خوشخويى نيست. آفت گفتار، دروغ وآفت علم، فراموشى وآفت سخاوت، منّت است.[1]

نور هدايت
يكى از بخش‌هاى اين روايت درباره عجب وخودپسندى است. درباره بقيّه فقرات حديث در جاى خودش بحث خواهد شد، امّا درباره «عُجب» مى‌فرمايد : هيچ تنهايى وغربتى از خودپسندى وحشتناك‌تر نيست. اگر در اين مطلب بينديشيم متوجّه مى‌شويم كه سرچشمه اصلى اين عمل ناپسند عدم شناخت خويشتن است، زيرا اگر انسان خود را به‌خوبى بشناسد كوچكى خود را در برابر عظمت پروردگار وناچيز بودن اعمالش را در برابر مسؤوليّت‌هاى سنگينى كه برعهده دارد ونعمت‌هاى عظيمى را كه خداوند به او بخشيده بداند هرگز گام در جادّه خودستايى نخواهد نهاد.
غرور وغفلت وخودبرتربينى وتفكّرات جاهلى نيز انگيزه‌هاى ديگرى براى اين كار زشت است؛ به همين دليل، اولياى خدا هميشه به تقصير خود در برابر وظايف الهى اعتراف داشتند ومردم را از خودستايى وبزرگ شمردن اعمال نهى مى‌كردند.
در حديثى امام باقر علیه السلام فرمود: «هيچ‌كس از شما نبايد به فزونى نماز وروزه وزكات وحج وعمره افتخار كند، زيرا خداوند، پرهيزگارانتان را از همه بهتر مى‌شناسد».
البتّه گاه ضرورت ايجاب مى‌كند كه انسان خود را با امتيازاتى كه دارد معرّفى كند، زيرا بدون آن هدف‌هاى مقدّسى پايمال مى‌شود. اين‌گونه سخنان با خودستايى وتزكيه نفس بسيار تفاوت دارد.
نمونه اين سخن خطبه امام سجّاد علیه السلام در مسجد شام است كه در آن خود وخاندانش را به مردم شام معرّفى كرد، تا توطئه بنى‌اميّه در زمينه خارجى بودن شهيدان كربلا عقيم ونقش‌هاى شيطانى آنها نقش بر آب شود.

 

-----------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 59
 

انوار هدایت