يا عَلِىُّ، لا تَحلِف بِاللّهِ كاذِباً وَ لا صادِقاً مِن غَيرِ ضَرورَةٍ وَ لا تَجعَل اللّهُ عُرضَةً لِيَمينِکَ فَاِنَّ اللّهَ لا يَرحَمُ وَ لا يَرعى مَن حَلَفَ بِإسمِهِ كاذِباً.
اى على، بدون ضرورت سوگند به خدا ياد نكن، راست يا دروغ، خدا را ابزار قسم قرار مده، خداوند بر آن كه به نام او قسم دروغ بخورد رحم نمىكند وجانب او را رعايت نمىفرمايد.[1]
نور هدايت
موضوع اصلى حديث اين است كه چه سوگندهايى در شرع مقدّس اسلام معتبر است؟
در پاسخ بايد گفت: اصولاً از نظر اسلام سوگند ياد كردن كار خوبى نيست، ولى كار حرامى هم نيست، بلكه در پارهاى از موارد بهخاطر هدفهاى مهمّى كه بر آن مترتّب مىشود، مستحب يا واجب مىگردد.
البتّه يك سلسله سوگندها از نظر اسلام بهكلّى بىاعتبار است، مانند سوگند به غير نام خدا، چنانچه نام خدا در آن نباشد هيچ اثرى ندارد و عمل كردن به آن واجب نيست.
سوگندهايى كه براى انجام دادن كار حرام يا مكروه ياد مىشود نيز بىاثر است. مثل اينكه كسى سوگند ياد كند طلب كسى را نپردازد، يا با برادر خود قطع رابطه كند وبا او سخن نگويد، يا از جهاد فرار كند ومانند اينها؛ بنابراين، اگر كسى چنين سوگندى ياد كرد بايد به آن اعتنا نكند ووظيفه خود را انجام دهد وهيچ كفّارهاى هم ندارد.
امّا قسمهايى كه به نام خدا باشد وموضوع آن كار خوب يا لااقل مباحى است، وفاى به آن واجب است واگر كسى با آن مخالفت كند كفّاره دارد.
ودر تقسيم ديگرى، طبق آيات قرآن مجيد، سوگند بر دو نوع است : سوگندهاى لغو وسوگندهاى صحيح.
سوگندهاى لغو، طبق آيه (لاَ يُؤاخِذُكُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِى أَيْمَانِكُمْ)[2] مجازات ندارد.
البتّه منظور، سوگندهايى است كه داراى هدف مشخّص نيست واز روى اراده وتصميم سر نمىزند، بلكه بدون توجّه، بهعنوان تكيه سخن (وَاللّهِ وبِاللّهِ) يا (لاوَاللّهِ وبَلى وَاللّهِ) مىگويند، يا در حال شدّت هيجان يا غضب، بدون اراده وتصميم گفته مىشود.
بعضى گفتهاند: اگر انسان به چيزى يقين داشته باشد وبر اساس آن سوگند ياد كند، سپس معلوم شود كه اشتباه كرده، آن نيز جزءِ قسم لغو است. مثل اينكه كسى بر اثر سعايت افراد سخنچين يقين به انحراف همسر خود پيدا كند وسوگند بر طلاق او ياد كند بعد معلوم شود دروغ بوده است، اين سوگند اعتبار ندارد.
اين را نيز مىدانيم كه علاوه بر لزوم قصد واراده وتصميم در سوگندهاى جدّى، لازم است كه محتواى قَسَم كار نامشروع يا مكروهى نباشد، بنابراين اگر انسان در حال اختيار و از روى اراده وتصميم سوگند ياد كند كه عمل حرام يا مكروهى را انجام دهد، آن قسم نيز بىارزش است.
امّا نوع دوم، سوگندهايى است كه از روى اراده وتصميم وبهطور جدّى ياد مىشود. درباره اين نوع سوگندها قرآن مىفرمايد: «(وَلَـكِنْ يُؤَاخِذُكُمْ بِمَا عَقَّدْتُّمُ الاَْيْمَانَ)؛ ولى در برابر سوگندهايى كه (از روى اراده) محكم كردهايد، مؤاخذه مىكند».[3]
كلمه «عقد» در اصل بهمعناى جمع كردن اطراف يك چيز محكم است وبه همين جهت گره زدن دو سر طناب را عقد مىگويند. گاهى به همين مناسبت در امور معنوى نيز به كار مىرود وهرگونه پيمان محكمى را عقد مىگويند. در اين آيه منظور از عقد ايمان (بستن سوگندها)، تصميم جدّى بر كارى است كه به آن سوگند ياد مىشود.
البته جدّى بودن سوگند بهتنهايى براى صحّت آن كافى نيست، بلكه بايد محتواى سوگند لااقل يك امر مباح بوده باشد وبايد دانست كه سوگند جز به نام خداوند معتبر نيست.
بنابراين اگر كسى به نام خدا سوگند ياد كند كه كار نيك يا لااقل كار مباحى را انجام دهد، واجب است به سوگند خود عمل كند واگر آن را شكست كفّاره دارد وكفّارهاش يكى از سه چيز است: نخست طعام دادن به ده مسكين، دوم پوشاندن لباس به ده نيازمند، سوم آزاد كردن برده.
----------------------------------------------------------------------
[1] . بحارالانوار، ج 77، ص 67
[2] . سوره مائده، آيه 89.
[3] . سوره مائده، آيه 89.