ترك نماز

12:43 - 1392/07/29
يكى از علل سهل‌انگارى كردن افراد در نماز شايد ندانستن آثار نماز در انسان است.

يا عَلىُّ، تارِکُ الصَّلاةِ يَسألُ الرَّجعَةَ اِلَى الدُّنيا وَ ذلِکَ قَولُ اللّهِ تَعالى : (حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ).[1]
اى على، كسى كه نماز را ترك كرده طلب مى‌كند برگشت به اين دنيا را واين سخن خداوند است كه مى‌فرمايد: (آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى‌دهند) تا زمانى كه مرگ يكى از آنان فرا رسد مى‌گويد: پروردگارا، مرا بازگردانيد.[2]
 نور هدايت
يكى از علل سهل‌انگارى كردن افراد در نماز شايد ندانستن آثار نماز در انسان است، لذا در اينجا به ده اثر نماز اشاره مى‌كنيم :
تأثير نماز در تربيت فرد وجامعه
نماز چيزى نيست كه فلسفه‌اش بر كسى مخفى باشد، ولى دقّت در متن آيات وروايات اسلامى ما را به ريزه‌كارى‌هاى بيشترى در اين زمينه رهنمون مى‌شود :
1. روح واساس وهدف ومقدّمه ونتيجه وفلسفه نماز همان ياد خداست، همان «ذكر اللّه» كه در آيه 45 سوره عنكبوت مى‌فرمايد: «نماز را برپا دار كه نماز (انسان را) از زشتى‌ها بازمى‌دارد وخداوند مى‌داند شما چه كارهايى مى‌كنيد».
2. نماز وسيله شست‌وشو از گناهان ومغفرت وآمرزش الهى است، زيرا نماز انسان را دعوت به توبه واصلاح گذشته مى‌كند. در حديثى آمده كه پيامبر صلی الله علیه و آله وسلم از يارانش پرسيد: «اگر بر درِ خانه يكى از شما نهرى از آب صاف وپاكيزه باشد وهر روز پنج بار خود را در آن بشويَد، آيا چيزى از آلودگى در بدن او مى‌مانَد؟ گفتند: نه. فرمود: نماز مانند اين آب جارى است، هرگاه انسان نماز مى‌خوانَد، گناهانى كه در ميان دو نماز مرتكب شده از بين مى‌رود».
به اين ترتيب جراحاتى كه بر روح وجان انسان از گناه مى‌نشيند، با مَرهَم نماز التيام مى‌يابد وزنگارهايى كه بر قلب مى‌نشيند زدوده مى‌شود.
3. نماز سدّى در برابر گناهان آينده است، چرا كه روح ايمان را در انسان تقويت مى‌كند ونهال تقوا را در دل پرورش مى‌دهد.
ومى‌دانيم كه «ايمان» و«تقوا» نيرومندترين سد در برابر گناه هستند واين همان چيزى است كه در قرآن به عنوان نهى از فحشا ومنكرات بيان شده وهمان است كه در احاديث متعدّدى مى‌خوانيم: افراد گناهكارى بودند كه شرح حال آنها را براى پيشوايان اسلام بيان كردند وآنها فرمودند: غم مخوريد، نماز آنها را اصلاح مى‌كند وكرد.
4. نماز غفلت زداست. بزرگ‌ترين مصيبت براى رهروان راه حق آن است كه هدف آفرينش خود را فراموش كنند وغرق در زندگى مادّى ولذايذ زودگذر شوند، امّا نماز به حكم اينكه در فواصل مختلف وهر شبانه‌روز پنج‌بار برپا مى‌شود، مرتّب به انسان اخطار مى‌كند، هشدار مى‌دهد وهدف آفرينش او را خاطرنشان مى‌سازد. وضعيّت او را در جهان به او گوشزد مى‌كند واين نعمت بزرگى است كه انسان وسيله‌اى در اختيار داشته باشد كه در هر شبانه‌روز چند بار به او بيدارباش گويد.
5. نماز، خودبينى وكبر را درهم مى‌شكند، چرا كه انسان در هر شبانه‌روز هفده ركعت و در هر ركعت دو بار در برابر خدا پيشانى بر خاك مى‌سايد، خود را ذرّه كوچكى در برابر عظمت او مى‌بيند، بلكه صفرى در برابر بى‌نهايت، پرده‌هاى غرور وخودخواهى را كنار مى‌زند، تكبّر وبرترى‌جويى را در هم مى‌كوبد.
به همين دليل امام على علیه السلام در آن حديث معروف كه فلسفه‌هاى عبادات اسلامى در آن منعكس شده، بعد از ايمان، نخستين عبادت را كه نماز است با همين هدف تبيين مى‌كند ومى‌فرمايد: «خداوند ايمان را براى پاك‌سازى انسان‌ها از شرك واجب كرده است ونماز را براى پاك‌سازى از كبر».
6. نماز وسيله پرورش فضايل اخلاق وتكامل معنوى انسان است، چرا كه انسان را از جهان محدود مادّه وچارديوار عالم طبيعت بيرون مى‌برد، به ملكوت آسمان‌ها دعوت مى‌كند وبا فرشتگان همصدا وهمراز مى‌سازد، خود را بدون نياز به هيچ واسطه در برابر خدا مى‌بيند وبا او به گفت‌وگو برمى‌خيزد.
تكرار اين عمل در شبانه‌روز آن‌هم با تكيه بر روى صفات خدا، رحمانيّت ورحيميّت وعظمت او به‌خصوص با كمك گرفتن از سوره‌هاى قرآنى بعد از حمد كه بهترين دعوت‌كننده به‌سوى نيكى‌ها وپاكى‌هاست، اثر قابل ملاحظه‌اى در پرورش فضايل اخلاقى در وجود انسان دارد.
در حديثى از اميرمؤمنان على علیه السلام مى‌خوانيم كه درباره فلسفه نماز فرمود : «نماز وسيله تقرّب هر پرهيزگارى به خداست».
7. نماز به ساير اعمال انسان ارزش وروح مى‌دهد وروح اخلاق را زنده مى‌كند، زيرا نماز مجموعه‌اى است از نيّت خالص وگفتار پاك واعمال خالصانه وتكرار آن در شبانه‌روز بذر ساير اعمال نيك را در جان انسان مى‌پاشد وروح اخلاص را تقويت مى‌كند.
در حديث معروفى مى‌خوانيم كه امير مؤمنان على علیه السلام در وصاياى خود بعد از آنكه فرق مباركش با شمشير ابن ملجم جنايتكار شكافته شد فرمود: «اللّهَ اللّهَ فِى الصَّلاةِ فَإِنَّهاعَمودُدِينِكُم؛خدارا،خدارادرباره نماز،چراكه ستون دين شماست».[3]
مى‌دانيم هنگامى كه عمود خيمه در هم بشكند يا سقوط كند، هرقدر طناب‌ها وميخ‌هاى اطراف محكم باشد اثرى ندارد، همچنين وقتى ارتباط بندگان با خدا از طريق نماز از بين برود اعمال ديگر را از دست خواهد داد.
در حديثى امام صادق علیه السلام فرمود: «إنَّ أوَّلَ ما يُحاسبُ بِهِ العَبدُ الصَّلاةُ فإن قُبِلَت قُبِلَ سائِرُ عَمَلِهِ وَإن رُدَّت رُدَّ عَلَيهِ سائِرُ عَمَلِهِ؛ نخستين چيزى كه در قيامت بنده به آن حسابرسى مى‌شود نماز است، اگر پذيرفته شد، ساير اعمالش قبول مى‌شود، واگر رد شود ساير اعمالش نيز رد خواهد شد».[4]
شايد به اين دليل كه نماز رمز ارتباط خلق وخالق است واگر به‌طور صحيح به‌جا آورده شود، قصد قربت واخلاص كه شرط قبولى ساير اعمال است در او زنده مى‌شود وگرنه بقيّه اعمالش آلوده واز درجه اعتبار ساقط مى‌شود.
8. نماز قطع نظر از محتواى خودش با توجّه به شرايط صحّت، دعوت به پاك‌سازى زندگى مى‌كند، زيرا مى‌دانيم مكان نمازگزار، لباس نمازگزار، فرشى كه بر آن نماز مى‌خواند، آبى كه با آن وضو مى‌گيرد وغسل مى‌كند، محلّى كه در آن غسل ووضو انجام مى‌شود بايد از هرگونه غصب وتجاوز به حقوق ديگران پاك باشد. كسى كه آلوده به تجاوز وظلم، ربا، غصب، كم‌فروشى، رشوه‌خوارى وكسب اموال حرام باشد چگونه مى‌تواند مقدّمات نماز را فراهم كند؟ بنابراين تكرار نماز در پنج نوبت در شبانه‌روز خود دعوتى است به رعايت حقوق ديگران.
9. نماز علاوه بر شرايط صحّت، شرايط قبول و به تعبير ديگر، شرايط كمال دارد كه رعايت آنها نيز يك عامل مؤثّر براى ترك بسيارى از گناهان است.
در كتاب‌هاى فقهى ومنابع حديث امور زيادى به‌عنوان موانع قبول نماز ذكر شده است، از جمله شرب خمر است كه در روايات آمده: «نماز شرابخوار تا چهل روز قبول نخواهد شد مگر اينكه توبه كند».
ودر روايات تصريح شده است كه نماز كسى كه زكات نمى‌پردازد قبول نخواهد شد وهمچنين روايات ديگرى كه مى‌گويد: خوردن غذاى حرام، يا عُجب وخودبينى از موانع قبول نماز است، پيداست كه فراهم كردن اين شرايط قبولى تا چه حد سازنده است.
10. نماز روح انضباط را در انسان تقويت مى‌كند، زيرا دقيقاً بايد در اوقات معيّنى انجام گيرد كه تأخير وتقديم آن هر دو موجب بطلان نماز است وهمچنين آداب واحكام ديگر در مورد نيّت وقيام وقعود وركوع وسجود وجز آن كه رعايت آنها پذيرش انضباط را در برنامه‌هاى زندگى كاملاً آسان مى‌سازد.
همه اينها فوايدى است كه در نماز قطع نظر از مسأله جماعت وجود دارد واگر ويژگى جماعت را بر آن بيفزاييم ـ كه روح نماز همان جماعت است ـ ارزش واهمّيّتى صدچندان پيدا مى‌كند.[5]

 

---------------------------------------------
[1] . سوره مؤمنون، آيه 99.
[2] . بحارالانوار، ج 77، ص 58
[3] . بحارالانوار، ج 42، ص 256.
[4] . كتاب من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 208.
[5] . رجوع شود به: تفسير نمونه، ذيل آيه 45 سوره عنكبوت.

انوار هدایت