اين تفسير نزديك به تفسير سيد مرتضي و علامه طباطبايي است. طبق اين تفسير مراد از ضلالت، نداشتن علم به چيزي و انصراف ذهن از آن است. چنان كه در آيه {أنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الاُخْرى}([914])؛ «(شاهد را دو نفر بگيريد) كه اگر يكى فراموش كرد ديگرى به يادش بيندازد.» ضلالت به اين معنا آمده، و مؤيدش آيه زير است كه مىفرمايد: {وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ}([915])؛ «تو قبل از اين از سرگذشت يوسف از بىخبران بودى».
بر اساس اين تفسير مقصود آيه مباركه اين است كه قبل از اين ـ داشتن نبوت و رسالت ـ خداوند تو را به آن هدايت نمود.([916])
پـاورقی هـا: -----------------------------------------------------------------------------------------------------------
[914]) بقره / 282.
[915]) يوسف / 3.
[916]) ر. ك: تفسير كشف الأسرار، ج5، ص 135؛ مجمع البيان، ج4، ص510؛ محمد بن حبيب الله سبزوارى نجفى، إرشاد الأذهان في تفسير القرآن، ص601، بيروت، دار التعارف للمطبوعات، چ 1، 1419 ق؛ فضل بن حسن، طبرسى، ترجمه تفسير جوامع الجامع، ج6، ص 658، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس، چ 2، 1377ش؛ تفسير ملا صدرا (صدر المتالهين)، ج3، ص 123؛ مجمع البحرين، ج 5، ص 409؛ بحارالانوار، ج 16، ص137.
ب ـ غفلت و نداشتن علم
19:26 - 1393/04/03