معجزه و امضای الهی

18:47 - 1393/11/26

7 - معجزه و امضای الهی
حارث فهری به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبرصلی الله علیه وآله آمده و گفت: «ای محمد! سه سؤال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زكات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده‌ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا درباره علی بن ابی طالب كه گفتی «من كنت مولاه فعلی مولاه....» از جانب پروردگارت گفتی یا از پیش خود گفتی؟
حضرت در جواب هر سه سؤال فرمودند: «خداوند به من وحی كرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان كننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری اعلان نمی‌كنم.»
حارث گفت: «خدایا، اگر آنچه محمد می‌گوید حق و از جانب توست، سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناكی بر ما بفرست.»
و در روایت دیگر چنین است: «خدایا، اگر محمد در آنچه می‌گوید صادق و راستگو است، شعله‌ای از آتش بر ما بفرست.»
همین كه سخن حارث تمام شد و به راه افتاد، خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد كه از مغزش وارد شد و از دبرش خارج گردید و همانجا او را هلاك كرد.
بعد از این جریان آیه «سال سائل بعذاب واقع، للكافرین لیس له دافع» (14) نازل شد. پیامبر به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری. (15)
و با این معجزه، بر همگان مسلم شد كه «غدیر» از منبع وحی سرچشمه گرفته و یك فرمان الهی است.
8 - شرایط بیان حدیث
هرگاه مقصود از بیان حدیث غدیر، مراتب دوستی علی علیه السلام بود، دیگر لازم نبود كه پیامبر اكرم در هوای گرم كاروان صدهزار نفری را از رفتن باز بدارد و مردم را در آن هوای گرم روی ریگ‌ها و سنگ‌های بیابان بنشاند و خطابه مفصل بخواند.
مگر قرآن با آیه شریفه «انما المؤمنون اخوة» (16) افراد جامعه با ایمان را برادر یكدیگر نخوانده بود؟
قرآن، در آیات زیادی افراد با ایمان را دوست یكدیگر معرفی كرده است. علی علیه السلام نیز عضو همان جامعه با ایمان بود و دیگر نیازی نبود كه پیامبر اكرم مستقلا درباره دوستی و مودت علی علیه السلام داد سخن بدهد.
اینكه هدف از حدیث غدیر بیان مراتب دوستی و نصرت علی علیه السلام بوده و مولی به معنی محب و ناصر است، یك نوع اشكالتراشی كودكانه است و از تعصب‌های كور مایه می‌گیرد، بلكه به حكم قرائن پیشین و شواهد دیگری كه با دقت در سراسر خطبه به دست می‌آید، كلمه مولی در حدیث غدیر یك معنی بیش ندارد، و آن اولی به تصرف است.