2. تحقیر فرهنگ شیعیان (8)
در یك برآورد كلی، میتوان صحنههای سریال را به سه دسته تقسیم كرد:
الف) صحنههایی كه در كلیسا و حواشی آن اتفاق میافتد و زندگی مسیحیان ایران به تصویر كشیده میشود.
ب) صحنههای خارج از كشور (آلمان).
ج) صحنههایی كه مسلمانان و شیعیان در آنها نقش ایفا میكنند.
در صحنههای مربوط به خارج از كشور و همچنین مسیحیان ایران و حواشی كلیسای مركزی؛ آرامش، طمانینه، پاكیزگی، استفاده از كلمات احترام آمیز، الهام بخش و معنوی (مخصوصا در نطقهای پردامنه كشیش كه حجم نسبی وسیعی از سریال را اشغال كرده) و... جریان دارد.
متاسفانه در نقطه مقابل این امر و در مواجهه فرهنگی شیعه با فرهنگ كلیسا و خارج از كشور؛ - عمدتا - دار و دسته خلافكارها، لاابالیها، آدمكشها و... كه گذشته و كودكی دانیل را به تباهی كشانده اند، به تصویر كشیده میشود. حتی جلسات مذهبی شیعه نیز در فیلم شلوغ و خارج از شان واقعی این محیطها به تصویر كشیده میشوند، به گونهای كه نه تنها هیچ رهنمود مذهبی و شعوری با شعار سینه زنیهای تكراری و بدون تنوع همراه نیست بلكه قسمت عمدهای از صحنههای مربوط به سینه زنی، و عزاداری در منزل حاج رضا نیز، به صحبتهای «خاله زنكی و حاشیهای» [خواستگاری برای سیداكبر و جریان پیله كردن فتاح (فرش فروشی كه قبلا شاگرد حاج رضا بوده و همواره در عشق دختر او میسوخته) برای تصاحب دختر بیوه حاج رضا و ازدواج با او] میگذرد.
از سوی دیگر نیز، پرورش یافتگان دو فرهنگ شیعه و مسیحیت (خارج از كشور) در كنار هم به معرض نمایش گذاشته میشوند؛ اولی «سیا» كه او هم به نوعی از پدر و مادرش دور افتاده و سرنوشتی مشابه دانیل داشته، ولی در محیط ایران و جامعه شیعه بزرگ شده و الآن سردسته یك «باند خلافكار قسی القلب» است و دومی «دانیل» كه اقبالش بلند بوده و در كودكی به یك زن و شوهر مسیحی (آلمانی) فروخته میشود و الآن یك آدم «متشخص، با ادب، با نزاكت و بسیار پایبند به اصول اخلاقی و ملكات نفسانی» است! آیا بر اینگونه موارد، جز «تحقیر فرهنگ بومی شیعه» نام دیگری میتوان نهاد؟!!
تحقیر فرهنگ
20:52 - 1394/02/15