5. ملی شدن برخورد با تهاجم
تهاجم نظامی، مسئله اول كشور و مسئلهای ملی بود و تمام مسائل دیگر، بعد از مسئله جنگ بود. اما در تهاجم فرهنگی، همه مسائل كشور در اولویت قرار دارد جز توسعه فرهنگی و مبارزه با تهاجم فرهنگی كه در حاشیه قرار گرفته است.
6. به میدان آمدن مسئولین فرهنگی
در تهاجم نظامی، فرماندهان جنگ، جلوتر از نیروها در خط مقدم بودند؛ ولی در تهاجم فرهنگی، فقط فرمان صادر میشود و آمدن در صحنه و میدان مبارزه را برای خود، پایین آمدن شخصیت خود میدانند.
7. برخورد با مروّجان فرهنگ غرب
در تهاجم نظامی، اگر جاسوس دشمن دستگیر میشد، به عنوان جاسوس جنگی اعدام میشد؛ ولی كسانی كه مروّج فرهنگ غرب هستند متأسفانه در كشور ما به دست بعضی از مسئولین مدال هم میگیرند.
8. حساسیت رسانه ها
در تهاجم نظامی، رسانه ملی، مارش روحیه، آژیر خطر و... پخش میكرد؛ حتی بین برنامههای حساس. ولی متأسفانه الان بین برنامههای حساس، تبلیغ پفك نمكی و كوكاكولا و... پخش میشود. در مساجد، بحث حرمت موسیقی، غنا، بی حجابی و... مطرح میشود، ولی در تلویزیون اجرای این نوع برنامهها مسئلهای عادی شده است.
9. ترویج فرهنگ اسلامی
با وجود اینكه ایران مهد تمدن و فرهنگ اسلامی است و اسلام از فرهنگی غنی برخوردار است، ولی متأسفانه نحوه تبلیغ و ترویج آن را یا نمیدانیم یا اشتباه تبلیغ میكنیم و اگر به طور صحیح تبلیغ شود، دیگر نیازی به فرهنگ مبتذل غرب نخواهد بود.
10. حاكمیت عشق
در تهاجم نظامی، نه صحبت از حق و حقوق بود، نه صحبت از اضافه كار، آنچه جنگ را پیروز كرد عشق بود، ولی در تهاجم فرهنگی تا اضافه كار و حقوق كلان نباشد، كمتر كسی وارد میدان میشود. انشاء اللّه با به كار بستن نكتههای مذكور در مبارزه با تهاجم فرهنگی هم سربلند بیرون بیاییم.
تهاجم
11:33 - 1394/05/15