اخلاق، پاك دامنی و حفظ ارزشهای اخلاقی و انسانی، از اصول اساسی نظام اسلامی است، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «بُعِثْتُ بِمَكارِمِ الأخلاقِ وَ مَحاسِنِها؛ (12) من برای [احیای] مكارم اخلاق و خوبیهای آن مبعوث شدهام.»
از نظر اسلام یكی از راههای رسیدن به كمال مطلوب، رعایت اصول اخلاقی اسلام است، بنابراین اسلام با هر گونه فساد و فحشاء و بی بند و باری و لاابالی گری مخالف است. و این گونه رفتار را عین اسارت و بردگی میداند نه آزادی. در این نظام، آزادی فقط در محدوده قانون خدا مورد نظر است.
آزادی مطلق مورد نظر دموكراسی غربی، نه تنها از نظر اسلام مورد پذیرش نیست، بلكه از نظر بیشتر اندیشمندان غربی نیز مورد پذیرش نیست.
افلاطون كه از نخستین اندیشمندان علوم نظری، عقلی و سیاسی جهان غرب است، در كتاب جمهوری خود با بر شمردن برخی از خصائص دموكراسی و انتقاد از آزادی مفرط در این نظام میگوید: «افراط در آزادی سبب میشود كه دموكراسی دگرگون گردد و به فرمانروایی مستبد احتیاج پیدا كند. این افراط در آزادی در خانهها نیز راه مییابد، زیاده روی در آزادی نتیجه موحشی ببار میآورد، افراد جامعه به اندازهای حساس میشوند كه هیچ حد و قیدی را نمیتوانند تحمّل كنند، و اگر كسی بخواهد كوچكترین دستوری به آنان دهد خشمگین میگردند و سرانجام چنانكه میدانی، قوانین را نیز زیر پا میگذارند تا هیچ مقامی باقی نماند كه بر آنان حكم براند. پس زیاده روی در آزادی نیز به اسارت منجر میشود؛ چه افراد و چه در حكومتها. در نتیجه استبداد تنها از دموكراسی میزاید، بدین معنی كه چون آزادی از حد بگذرد، بدترین اسارتها به دنبال آن میآید.» (13)
خلاصه سخن اینكه: هدف اسلام رساندن انسان به كمال و سعادت دنیوی و اخروی است، هم به زندگی دنیوی اهمیت میدهد و هم به حیات اخروی ارزش فروانی قائل است. بدین ترتیب اسلام هم به بعد مادی و هم به بعد معنوی انسان نظر دارد و نظام اسلامی برای كمال و سعادت این دو بعد تلاش میكند. برخلاف دموكراسی غربی كه فقط به بعد مادی انسان اهمیت میدهد و بعد معنوی ـ كه اصل هم همین است ـ در این نظام اهمیت ندارد.
اخلاق
11:15 - 1394/05/16