محیط زیست سالم، نعمت بزرگ خداوندى‏

21:42 - 1394/11/08

مقدمه
به‏ طور قطع یكى از امورى كه زمینه‏ ساز سعادت و كمال انسان در دنیا و آخرت مى‏باشد، داشتن محیطى سالم و أمن است كه انسان بتواند در آن به تربیت جسم و جان خویش بپردازد. اصولاً یكى از وظایف مهم بشر كه حفظ جان است، جز با زیستن در محیط سالم امكان‏پذیر نیست. شرط اوّلیه داشتن روحى سالم، جسم سالم است و جسم سالم نیز فقط زمانى حاصل مى‏ شود كه انسان از محیط زیست طبیعى و سالم بهره‏ مند باشد. 
افسردگى و افزایش بیماری هاى روحى و روانى انسان امروز، بدون ارتباط با محیط زیست نیست. هیچ كس نمى ‏تواند منكر شود كه تخریب محیط زیست تأثیر منفى بر شیوه رفتار آدمیان دارد، و اثرات ویرانگرى بر اخلاق فردى و جمعى جامعه بشرى بر جاى مى‏ گذارد. 
در این نوشتار برآنیم تا سه عنصر از عناصر موجود در محیط زیست؛ یعنى آب، هوا و گیاهان و درختان را از نگاه آیات و روایات مورد بررسى قرار دهیم و ارزش و اهمیت آنها را در زندگى خویش بازشناسیم. 
آب‏
آب در قرآن كریم با واژه «ماء» 63 بار به كار رفته و توجّه ویژه‏اى به آن شده است. همچنین در منابع روایى از پیشوایان معصوم ‏علیهم ‏السلام درباره این نعمت بزرگ خدادادى، روایات ارزنده ‏اى نقل شده است كه حجم زیاد آیات و روایات، بیانگر اهمیت آن در گستره حیات است. 
قرآن كریم در آیات زیادى ریشه زندگى را هم در منشأ و پیدایش و هم در صحنه هستى و تداوم حیات از آب مى‏داند. همچنین آغاز آفرینش انسان را از آب دانسته است. «وَ هُوَ الَّذِى خَلَقَ مِنَ الْمَآءِ بَشَرًا‌»؛ (1) «و او است كه از آب بشرى آفرید.‌» و در آیه‏اى دیگر نه تنها انسان، كه مبدأ آفرینش هر جنبنده ‏اى را آب معرفى كرده است: «وَاللَّهُ كُلَّ خَلَقَ دابَّةٍ مِنْ ماءٍ»؛ (2) «و خدا است كه هر جنبده‏اى را [نخست] از آب آفرید.‌» 
و در آیه‏اى دیگر، به صورت كلى ‏تر، مبدأ آفرینش هر موجود زنده ‏اى را آب مى‏ داند: «وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَى‏ءٍ حَىٍّ»؛ (3) «و هر چیز زنده‏اى را از آب پدید آوردیم.‌» 
پیامبر اكرم‏صلى‏الله‏علیه‏وآله فرمود: «كُلَّ شَىْ‏ءٍ خَلَقَ مِنَ الْماءِ؛ (4)  [خداوند] همه چیز را از آب خلق كرد.‌» 
در حدیث نبوى، طعم آب، طعم زندگى قلمداد گشته است. پیامبر گرامى اسلام در این‏باره مى‏ فرمایند: «اَلْماءُ سَیدُ الشَّرابِ فىِ الدُّنیا وَالْآخِرَةِ وَطَعْمُهُ طَعْمُ الْحَیاةِ؛ (5) آب سرور همه نوشیدنی ها در دنیا و آخرت است و طعم آب، طعم زندگى است.‌» 
یافته ‏هاى امروز نیز منشأ حیات بودن آب را اثبات مى‏ كند. براساس این یافته‏ها «اصل حیات، ریشه در آب دارد و نخستین موجود یا موجودات زنده به صورت حیوان بسیط تك سلولى از آب دریا پدید آمده ‏اند.‌» (6) 
علامه طباطبایى این ادعا را «معجزه جاوید قرآن» مى ‏داند و مى ‏فرماید: «مسئله ارتباط حیات با آب كه امروزه در دیگر بررسیهاى علمى جدید روشن شده، معجزه ماندنى قرآن كریم است.‌» (7) 
آب نه تنها مایه آفرینش همه موجودات مادّى است، بلكه عامل اساسى براى استمرار حیات آنها نیز هست؛ به طورى كه امام صادق‏ علیه ‏السلام فرمود: «زمین را قوامى نیست، مگر به آب.‌» (8) یعنى، قوام و بقاى موجودات، مرهون آب است؛ زیرا این اكسیر حیات، مهم‏ترین عنصر تشكیل‏ دهنده هر موجود زنده است و در همه فعل و انفعالات درون آن نقش بسزایى دارد. براى نمونه، بدن انسان به اسفنجى مى ‏ماند كه آب، آن را فراگرفته است كه میزان این آب در یك انسان بالغ، 58 تا 68 درصد بدن او است كه اگر به میزان 10 درصد از آن كاسته شود، پیامدهاى ناگوارى براى او به بار خواهد آورد و اگر به 20 درصد برسد، ممكن است موجب مرگ وى شود.‌» (9) 
از دیگر فواید ارزشمند آب، پاكى و پاك كنندگى است. بر این اساس، در آموزه ‏هاى اسلامى علاوه بر ذكر نقش حیاتى آب بر موجودات زنده، از آن به عنوان «طَهُور» یاد شده است: قرآن كریم مى ‏فرماید: «وَینَزِّلُ عَلَیكُم مِّنَ السَّمَآءِ مَآءً لِّیطَهِّرَكُم بِهِ‌»؛ (10) «و از آسمان بارانى بر شما فرو مى‏ فرستد تا شما را با آن پاك گرداند.‌» 
و در آیه‏اى دیگر مى‏ فرماید: «وَاَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً طَهُوراً»؛ (11) «ما آب پاك و پاك كننده را از آسمان فرو فرستادیم.‌» 
به هر حال، آب مظهر پاكیزگى و پاك كننده زشتیها و آلودگیها و نویدبخش سلامت و بهزیستى انسان و محیط زیست او مى ‏باشد. 
در روایات نیز از آن به «طَهُور» تعبیر شده است: «فَالْماءُ طَهُورٌ لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ.‌» (12) 
نگاه مسلمانان به آب، نگاهى سرشار از قداست، پاكیزگى و عظمت است. آب وسیله ‏اى است كه زمینه ارتباط آنان با معبودشان را فراهم مى‏ سازد. در شریعت اسلامى هیچ كس نمى‏تواند در آستان قدس الهى به نماز ایستد، مگر اینكه خود را با آب شستشو دهد (13) و این شستشو با آب داراى خصوصیات و ویژگی هایى است كه اگر درست انجام شود، نام وضو و غسل به خود مى‏ گیرد. 
هیچ مسلمانى نمى‏ تواند به طواف خانه خدا بپردازد، جز آنكه زمینه آن را با آب فراهم آورده باشد و نیز تماس با خطوط قرآن كریم جایز نیست، مگر اینكه قبلاً با زلال آب تماس گرفته باشد؛ بنابراین، آب نه تنها جسم ظاهرى را شستشو مى‏ دهد، بلكه پاك كننده روح نیز هست. چه بسیار از آلودگی هاى روحى كه با انجام غسل و وضو و پاكیزگى لباس از انسان دور مى‏ شود. 
امام صادق‏ علیه ‏السلام در باره شستشوى لباس و نقش آن در زدودن اندوه و شرط راه یافتن به حریم مقدسات دینى مانند نماز مى‏فرماید: «غَسْلُ الثِّیابِ یذْهِبُ الْهَمَّ وَالْحَزَنَ وَهُوَ طَهُورٌ لِلصَّلاةِ؛ (14) شستشوى لباسها، غم و اندوه را برطرف مى‏سازد و موجب دستیابى به طهارت براى نماز است.‌» 
بدین سان آب با وصف پاك‏ كنندگى، چهره‏اى مقدس به خود مى‏ گیرد كه رفتن به حضور خالق یكتا بدون آن میسّر نمى ‏شود. 
تماشاى آب، شكر و سپاس الهى را مى‏ طلبد. در روایات نگاه به آب جارى توصیه شده و آن را سبب جلاى چشم و افزودن روشنایى آن دانسته ‏اند؛ امام كاظم‏ علیه ‏السلام فرمود: «ثَلاثُ یجْلِینَ الْبَصَرَ النَّظَرُ اِلَى الْخُضْرَةِ وَالنَّظَرُ اِلَى الْماءِ الْجارِى وَالنَّظَرُ اِلَى الْوَجْهِ الْحَسَنِ؛ (15) سه چیز چشم را جلا و روشنایى مى‏ دهد: نگاه به سبزه [و چمن‏]، نگاه به آب جارى و نگاه به چهره نیكو [و زیبا].‌» 
افزون بر آنچه گذشت، امروزه آب نقشى اساسى در بخش هاى گوناگون اقتصاد، كشاورزى و تجارت و حمل و نقل ایفا مى‏ كند. 
هوا
كره زمین به وسیله قشرى از هوا كه جوّ نامیده مى‏ شود، احاطه گردیده است. وجود این قشر از هوا براى انسان، حیوان و گیاه شرط لازم زندگى است. هوا، مخلوطى است بى‏رنگ و بى‏بو كه از عناصر مختلفى همچون 21 درصد اكسیژن، 78 درصد ازت، 1 درصد سایر گازها و موادّى مثل دى اكسید كربن، آب و گازهاى كمیابى همچون: كریبتون، نئون، گزفون، آرگون و غیره تشكیل شده است؛ بنابراین، مقصود از هوا، جوّ زمین یا قشر ضخیمى از تركیبات انواع گازها است كه كره زمین را احاطه كرده است. اگر به نقش حیاتى این قشر ضخیم هوا كه زمین را از هر سو احاطه كرده است، بیندیشیم، نقش آن را در فراهم‏سازى فضایى سالم براى زندگى و تنفس انسانها و سایر موجودات كره زمین به راحتى در خواهیم یافت. 
این قشر ضخیم كه همچون سقفى بلورین اطراف ما را احاطه كرده، در عین اینكه مانع تابش نور خورشید نیست، به قدرى محكم و مقاوم است كه از یك سدّ پولادین ضخیم نیز محكم‏تر است. مفهوم برخى از آیات قرآن كریم نیز مؤید همین مطلب است، مانند: «وَجَعَلْنَا السَّماء سَقْفاً مَحْفُوظاً»؛ (16) «آسمان را سقف محفوظى قرار دادیم.‌» مراد از واژه «سماء» در این آیه شریفه همان جوّ زمین است؛ یعنى قشر هواى متراكمى كه دور تا دور كره زمین را فرا گرفته است و ضخامت آن صدها كیلومتر مى ‏باشد. (17) 
جوّ زمین آن‏قدر ضخامت و غلظت دارد كه همچون زرهى، زمین را از شرّ مجموعه مرگبار بیست م یلیون سنگ آسمانى كه در روز با سرعتى حدود 50 كیلومتر در ثانیه به آن برخورد مى‏كنند، محفوظ مى‏دارد. اگر هواى محیط زمین اندكى از آنچه هست رقیق‏تر شود، اجرام آسمانى كه هر روز به مقدار چند میلیون عدد به آن اصابت مى‏كند و در همان فضاى خارج منفجر و نابود مى ‏شود، به سطح زمین مى‏ رسند و هر گوشه آن را مورد اصابت قرار مى‏ دهند. (18) 
هوا یا اكسیژن، لازمه حیات است و نیاز به آن بیش از آب و غذا مى ‏باشد. در اهمیت هوا همین بس كه آدمى مى‏ تواند بدون غذا چند روز یا حتّى چند ماه زنده بماند، ولى بدون هوا چند دقیقه بیش‏تر نمى‏تواند زنده بماند. این عامل حیاتى اطراف زمین را فرا گرفته است و ما اكسیژن مورد نیاز خود را به وسیله تنفس از هوا مى ‏گیریم. 
در بیانات حضرات معصومان علیهم ‏السلام از تأثیر شگرف هوا بر جسم و جان سخن به میان آمده و آثار مخصوص هواى هر فصل بیان شده است. در منابع روایى اسلام به منافع فراوان گرما و سرما در طول سال اشاره شده و نیز در قرآن و روایات «بادها» با اهمیت تلقى شده ‏اند. پیدا است كه باد چیزى جز هوا نیست و اگر هوا حالت وزش به خود گیرد، باد نامیده مى‏ شود. (19) 
امام على‏ علیه ‏السلام درباره اثر هواى هر فصل بر انسان فرموده است: «تَوَقُّوا الْبَرْدَ فِى اَوَّلِهِ وَتَلَقَّوْهُ فِى آخِرِهِ فَاِنَّهُ یفْعَلُ فِى الْاَبْدانِ كَفِعْلِهِ فِى الْاَشْجارِ اَوَّلُهُ یحْرِقُ وَآخِرُهُ یورِقُ؛ (20) از سرما در آغاز آن (فصل خزان) پرهیز كنید و در پایان آن (فصل بهار) به استقبال آن بشتابید (در پاییز خود را بپوشانید و در آغاز بهار از لباسهاى خود كم كنید)؛ زیرا تأثیر سرما بر بدنها و درختان یكسان است. اوّل سرما [درختان را] مى‏ سوزاند [و باعث ریزش برگها و خشكاندن درختان مى‏ شود] و پایان آن مى‏ رویاند [و درختان را به برگ و بار مى‏آورد].‌» 
گر چه به ظاهر سرماى ابتداى پاییز و سرماى ابتداى بهار از جهت درجه برودت یكسان مى‏ نماید و هر دو فصل را فصل اعتدال هوا به شمار مى ‏آورند، ولى تأثیر این دو كاملاً متضاد بوده و اثرى مخالف یكدیگر دارند. 
ابن میثم بحرانى در شرح این مطلب مى ‏نویسد: «پرهیز از اوّل سرما كه ابتداى پاییز است به این دلیل است كه تابستان و پاییز هر دو از جهت خشكى [یبوست] مشترك هستند و بدنها با حرارت تابستان خو گرفته‏ اند؛ از اینرو، هنگامى كه با سرما مواجه شوند، به سرعت از آن متأثر شده و دو نیروى برودت و یبوست كه طبیعت ضعف و فنا است، در بدن قوى مى‏شود و به همین دلیل درختان خشك شده و برگهاى آنها مى‏سوزد و بدنها ضعیف و لاغر مى‏شود؛... اما سرما در آخر زمستان و طلیعه بهار اثرى به عكس دارد؛ زیرا زمستان و بهار در طبیعت رطوبت اشتراك دارند؛ ولى زمستان سرد است و بهار گرم و از اینرو، سرماى آخر زمستان با حرارت بهارى ممزوج شده و از شدّت سرما كاسته مى‏شود و این اعتدال حرارت همراه با رطوبت، زمینه مناسبى براى ایجاد طبیعت حیات و زندگى است و سبب رشد گیاهان و به برگ و بار آمدن درختان و تقویت بدن انسانها مى ‏شود.‌» (21) 
امام صادق ‏علیه ‏السلام در گفتگو با «مفضّل بن عمر» به سودمندى سرما و گرما در طول سال اشاره فرموده و آن را سبب عبرت بشر و دلیل محكمى بر تدبیر حكیمانه الهى دانسته‏اند: «اعْتَبِرْ بِهذِهِ الْحَرِّ وَالْبَرْدِ كَیفَ یتَعاوَرانِ الْعالَمَ وَیتَصَرَّفانِ هذا التَّصَرُّفَ مِنَ الزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ وَالْاِعْتِدالِ لِاِقامَةِ هذِهِ الْاَزْمِنَةِ الْاَرْبَعَةِ مِنَ السَّنَةِ وَما فِیهِما مِنَ الْمَصالِحِ ثُمَّ هُما بَعْدَ دِباغِ الْاَبْدانِ الَّتِى عَلَیها بَقاؤُها وَفِیها صَلاحُها فَاِنَّهُ لَوْلا الْحَرُّ وَالْبَرْدُ وَتَداوُلُهُما الْاَبْدانِ لَفَسَدَتْ وَاَخْوَتْ وَانْتَكَثَتْ فَكِّرْ فِى دُخُولِ اَحَدِهِما عَلَى الْآخَرِ بِهذا التَّدْرِیجِ وَالتَّرَسُّلِ فَاِنَّكَ تَرَى اَحَدَهُما ینْقُصُ شَیئاً بَعْدَ شَىْ‏ءٍ وَالْآخَرُ یزِیدُ مِثْلَ ذلِكَ حَتّى‏ ینْتَهِىَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُما مُنْتَهاهُ فِى الزِّیادَةِ وَالنُّقْصانِ وَلَوْ كانَ اِحْدَاهُما عَلَى الْاُخْرى‏ مُفاجاةً لَاَضَرَّ ذلِكَ بِالْاَبْدانِ وَاَسْقَمَها؛ (22)  [اى مفضّل!] به گرما و سرما با دیده عبرت بنگر كه پیاپى بر این عالم وارد مى‏ شوند. این دو دما، با فزونى و كاستى و تعادل باعث شده ‏اند كه فصول چهارگانه و تنوع هوا در سال پدید آید و مصالح فراوان را در پى داشته باشند. این دو (گرما و سرما) بدنها را دباغى كرده و باعث پایدارى و استحكام آنها مى‏گردند. اگر سرما و گرما و تداول و تناوب آنها نسبت به بدنها نبود، هر آینه بدنها فاسد مى‏شدند و از بین مى‏رفتند. تأمّل كن كه چگونه یكى از آن دو به تدریج وارد دیگرى مى‏شود. تو مى‏بینى كه یكى از آن دو اندك‏اندك كم مى ‏شود و دیگرى آرام آرام افزوده مى‏ شود تا هر یك به منتهى درجه خود در فزونى و كاستى برسند؛ اگر یكى از آن دو، ناگهان وارد دیگرى مى‏ شد، باعث زیان و بیمارى بدنها مى‏ گردید.‌» 
در قرآن و روایات اسلامى از تأثیر مهم بادها در زندگى انسان و نقش عظیم آن در عدم تعفّن اشیاى روى زمین سخن به میان آمده است. خداوند متعال در سوره مباركه ذاریات، سوره را با سوگند به بادها آغاز مى‏كند: «وَالذارِیات ذَرواً»؛ كه همه مفسّران قرآن، مراد از آن را بادها دانسته‏اند (23) و دلیل آن را بیان پیامبر اكرم ‏صلى‏ الله ‏علیه‏ وآله (24) و حدیث امام على‏ علیه ‏السلام (25) در پاسخ سؤال «ابن كوا» بیان مى ‏دارند. 
شیخ طوسى‏ رحمه الله پس از بیان اینكه شاید مراد قسم به پروردگار بادها باشد، مى‏گوید: «اگر قسم به خود بادها باشد، دلیل آن عظمت مهمّى است كه در سكون و وزش بادها، براى پراكندن ابرها و گرده‏افشانى میوه‏ها و غذاها نهفته است.‌» (26) 
مرحوم طبرسى دلیل قسم به بادها را دو چیز دانسته است: «نخست، سودمندی هاى فراوان در بادها براى بندگان و دوم، اینكه بادها دلیلى بر وحدانیت خداوند و نوآورى آفرینش او است». (27) جالب این است كه خداوند پس از سوگند به بادها، به سه چیز دیگر سوگند خورده است: «فَالْحامِلاتِ وِقْراً فَالْجارِیاتِ یسْراً فَالْمُقَسِّمات اَمْراً»؛ (28) گر چه مراد از آنها را ابرهاى حامل باران و كشتیها و ملائكه دانسته‏اند، اما بعید نشمرده ‏اند كه مراد از این سه نیز بادها باشند و فخر رازى این احتمال را نزدیك‏تر به واقع دانسته است؛ زیرا بادها افزون بر پراكنده كردن ابرها و گرده‏افشانى غذاها، ابرها را حمل و جابجا كرده و در فضا به آسانى جریان داشته و ابرها را براى نقاط مختلف زمین تقسیم مى‏ كند. (29) 
در هر صورت، سوگند به بادها نشان از نقش عظیم آنها در زندگى بشر و تأثیر آن بر جسم و جان انسانها دارد. روایات اسلامى این نكته را به روشنى بیان كرده و متذكر شده ‏اند كه بادها باعث عدم تعفّن اشیاى روى زمین هستند و اگر بادها وجود نداشتند، تعفّن اشیا و آلودگى محیط زیست بشر، مشكلات بسیارى را براى انسان به وجود مى ‏آورد. 
امام صادق ‏علیه ‏السلام در این باره فرمود: «الرِّیحُ لَوْ حُبِسَتْ اَیاماً، لَفَسَدَتِ الْاَشْیاءُ جَمِیعاً وَتَغَیرَتْ؛ (30) اگر چند روز بادها حبس شده و نوزند، همه چیز تغییر پیدا كرده و فاسد مى‏ شوند.‌» 
علامه مجلسى در شرح این حدیث مى‏نویسد: «بادها باعث دفع فساد از اشیاى روى زمین مى‏شوند و به منزله روح و بدن هستند كه هر گاه روح از بدن خارج شود، بدن متعفّن مى‏ شود؛ چنان كه اگر باد نوزد، فساد و تعفّن روى زمین را فرا خواهد گرفت.‌» (31) 
امام صادق ‏علیه ‏السلام مى‏ فرماید: «اَلَسْتَ تَرَى رُكُودَها اِذا رَكَدَتْ كَیفَ یحْدِثُ الْكَرْبَ الَّذِى یكادُ اَنْ یأْتِى عَلَى النُّفُوسِ وَیحَرِّضُ الْاَصِحَّاءَ وَینْهَكُ الْمَرْضَى، وَیفْسِدُ الثَّمارَ وَیعْفِنُ الْبُقُولَ وَیعَقِّبُ الْوَباءَ فِى الْاَبْدانِ وَالْاَفَةَ فِى الْغَلَّاتِ؛ (32) [اى مفضّل!] نمى‏ نگرى هنگامى كه باد مى ‏ایستد و ركود مى ‏یابد چگونه مصیبت برپا مى‏ كند كه جانها را در معرض هلاكت مى‏ افكند، سالمان را بیمار و بیماران را ناكار و میوه‏ها را فاسد و سبزیها را متعفّن مى‏گرداند. و وبا را در بدن انسانها به دنبال دارد و غلاّت را آفت‏زده مى‏ كند.‌» 
ابن عباس باد را لشكر بزرگ خداوند دانسته است. از وى نقل شده است كه آب و باد دو لشكر از لشكرهاى الهى‏اند و باد لشكر بزرگ خدا است. (33) 
گیاهان‏
گیاهان و درختان، سهمى بسزا و نقشى بسیار مهم در زندگى بشر دارند. تلطیف هوا، تعادل دماى محیط، حفاظت از خاك و تأمین بخشى از مواد غذایى مورد نیاز انسان و سایر موجودات، بخشى از سودمندیهاى فراوان آنها است. افزون بر اینها، گیاهان و به‏ طور كلى فضاى سبز كه شامل مراتع و جنگلها و پاركها مى‏شود، تأثیر بسیار مثبتى بر روح و روان آدمى دارند. 
تماشاى گلبرگ هاى لطیف وخوش‏رنگ، غنچه‏هاى زیبا و بانشاط، شكوفه‏ هاى دلربا و جذّاب، گلهاى رنگارنگ و با طراوت، تركیب موزون برگها، چشم‏انداز بهجت‏آور بوستانها و جنگلها، انسان را غرق در لذّت و شادى مى‏ كند. افسردگیها و غمها را مى‏زداید و در وى تازگى سرورآمیز مى‏آفریند. 
تماشاى گیاهان خرّم و سرسبز و نگاه به مناظر جذّاب آنها، از مواردى است كه شریعت اسلام بدان دعوت نموده است. تعبیرهاى پیشوایان معصوم ‏علیهم ‏السلام نیز در بیان فواید فراوان این نعمتهاى خدادادى (گیاهان)، بسیار حیرت‏انگیز است. 
قرآن كریم در چندین آیه، گیاهان را «شادى‏آفرین» دانسته و آنها را به «بهجت‏انگیزى» توصیف مى‏كند كه به جهت اختصار به یك آیه شریفه اشاره مى ‏كنیم:
قرآن كریم مى‏ فرماید: « وَ تَرَى الْأَرْضَ هَامِدَةً فَإِذَآ أَنزَلْنَا عَلَیهَا الْمَآءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِن كُلِ‏ّ زَوْجِ بَهِیجٍ‌»؛ (34) «زمین را مرده و فسرده مى‏بینى و چون آب باران بر آن فرستیم، بجنبد و بر دمد و انواع گیاهان زیبا و شادى‏آفرین برویاند.‌» 
این طراوت، نشاط و بهجت ‏انگیزى گیاهان و درختان در انسان انگیزه ایجاد مى‏ كند و او را به سمت عمران و آبادانى زمین و امیدوارى به زندگى سوق مى‏ دهد؛ چنان‏كه علامه شعرانى ‏رحمه الله در این باره مى ‏نویسد: «خرّمى گیاه سبز و درخت و گل و شكوفه كه در این آیات ذكر شده است، در انسان رغبت و نشاطى به وجود مى ‏آورد كه زمین را آباد كند و كشت و زرع بسیار شود و روزى مردم فراخ گردد.‌» (35) 
در سخنان زیباى معصومان‏ علیهم ‏السلام نیز در رابطه با تأثیر بسیار مثبت گیاهان و درختان در جسم و روح آدمى، تعبیره اى گوناگونى آمده است. در برخى از روایات، از تأثیر مناظر سرسبز بر تقویت دیده و بصیرت انسان و زدودن افسردگی ها و از بین رفتن بیماریهاى روحى و روانى، سخن به میان آمده است كه به جهت اختصار به برخى از آنها اشاره مى‏ كنیم: 
در روایتى از امام رضاعلیه ‏السلام نقل شده كه فرمود: «الطِّیبُ نُشْرَةٌ وَالْعَسَلُ نُشْرَةٌ وَالرُّكُوبُ نُشْرَةٌ والنَّظَرُ اِلَى الْخُضْرَةِ نُشْرَةٌ؛ (36) بوى خوش، عسل، سواركارى و نگاه به مناظر سرسبز و خرم، باعث نشاط و شادى مى‏ شود.‌» 
بر طبق این نقل، نگاه به مناظر جذّاب و سرسبز گیاهان، برخى از بیماریهاى روحى و روانى را از بین مى‏ برد و افسردگیها و غمها را مى ‏زداید؛ چنانكه تشریح معناى واژه «نشره» مؤید آن است: «نشره، چیزى است كه موجب آرامش و راحتى اعصاب مى‏ شود، پس از آنكه دچار بیمارى و افسردگى شده است.‌» 
از این روایت و روایات مشابه درمى‏یابیم كه تماشاى سرسبزى و خرّمى گیاهان و درختان لذت‏بخش و شادى آفرین است؛ به‏ گونه ‏اى كه گاه شگفتى و حیرت انسان را برمى‏ انگیزد و با دیگر لذتها و خوشیها رقابتى پیروزمندانه مى‏ كند. 
امام صادق‏ علیه ‏السلام، در ابتدا، منافع فراوان گیاهان و درختان و استفاده بیش‏تر از آنها را متذكر مى‏ شود و آن‏گاه به «مفضّل بن عمر» مى‏ فرماید: «مَعَ ما فِى النَّباتِ مِن التَّلَذُّذِ بِحُسْنِ مَنْظَرِهِ وَنَظارَتِهِ الَّتِى لا یعَدُّ لَها شَىْ‏ءٌ مِنْ مَناظِرِ الْعالَمِ وَمَلاهِیه؛ (37) با آنچه از لذت كه در نگاه كردن به گیاهان وجود دارد كه هیچ یك از مناظر عالم و لذتهاى آن با این لذت برابرى نمى ‏كند.‌» 
در منابع روایى اسلام بر این نكته تأكید شده كه سفره ‏هاى خویش را با سبزى آراسته كنید و نهادن سبزى در سفره، در كنار «بسم اللّه» ذكر شده است: «خَضِّرُوا مَوَائِدَكُمْ بِالْبَقْلِ فَاِنَّهُ مَطْرَدَةٌ لِلشَّیطانِ مَعَ التَّسْمِیةِ؛ (38) سفره ‏هاى خود را با سبزى، سرسبز كنید؛ زیرا وجود سبزى در سفره همراه با بسم اللّه، دور كننده شیطان است.‌» 
در روایت دیگرى، «حنّان» گزارش مى‏ كند كه: «من همراه امام صادق‏ علیه ‏السلام بر سر سفره بودیم. حضرت سبزى میل فرمود؛ ولى من به دلیلى سبزى مصرف نمى‏كردم. امام به من فرمود: مگر نمى‏دانى كه هیچ‏گاه براى امیر المؤمنین، على‏علیه‏السلام غذا نمى‏آوردند، مگر اینكه در كنار آن سبزى وجود داشت؟ گفتم چرا؟ حضرت فرمود: «لِاَنَّ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِینَ خَضِرَةٌ فَهِىَ تَحِنُّ اِلَى شَكْلِها؛ (39) دلهاى مؤمنان سبز است و به سبزى اشتیاق دارد.‌» 
براساس روایت دیگرى امام كاظم ‏علیه‏ السلام فرمود: «اَما عَلِمْتَ اَنَّى لا آكُلُ عَلَى مَائِدَةٍ لَیسَ فِیها خُضْرَةٌ؛ (40) آیا نمى ‏دانى كه من از سفره‏اى غذا نمى‏ خورم كه در آن سبزى نباشد.‌» 
برخى از روایات گلها و درختان ویژه‏اى را برشمرده‏اند كه استشمام آنها تأثیر مثبت و شگرفى بر روان آدمى دارد؛ چنانكه امر به استشمام گل سرخ، نرگس و... شده است و بوى عطرآگین ملائكه به بوى خوش گل تشبیه شده است. امام كاظم‏ علیه ‏السلام به نقل از پدران بزرگوارش‏ علیهم ‏السلام از پیامبر اكرم‏ صلى‏ الله ‏علیه ‏وآله نقل مى‏ كند كه حضرت فرمود: «وَرائِحَةُ الْمَلائِكَةِ رائِحَةُ الْوَرْدِ؛ (41) بوى خوش فرشتگان الهى، بوى [دل‏انگیز] گل است.‌» 
پیامبر اكرم ‏صلى‏ الله ‏علیه ‏وآله در اهمیت استشمام گل سرخ فرمود: «مَنْ اَرَادَ اَنْ یشَمَّ رَائِحَتِى فَلْیشَمَّ الْوَرْدَ الْاَحْمَرَ؛ (42) هر كس مى‏ خواهد بوى عطرآگین مرا ببوید، گل سرخ را استشمام كند.‌» 
درباره گل نرگس نیز از پیامبر اسلام ‏صلى‏ الله‏ علیه ‏وآله نقل شده كه فرمود: «شَمُّوا النَّرجِسَ وَلَوْ فِى الْیوْمِ مَرَّةً وَلَوْ فِى الْاُسْبُوعِ مَرَّةً وَلَوْ فِى الشَّهْرِ مَرَّةً وَلَوْ فِى السَّنَةِ مَرَّةً وَلَوْ فِى الدَّهْرِ مَرَّةً فَاِنَّ فِى الْقَلْبِ حَبَّةً مِنَ الْجُنُونِ وَالْجُذامِ وَالْبَرَصِ وَ شَمُّهُ یقْلَعُها؛ (43) گل نرگس را حداقل در هر روز یا در هر هفته یا در هر ماه یا در هر سال و یا در طول عمر یك‏بار ببویید؛ زیرا در دل انسان مایه‏اى از جنون و جذام و برص وجود دارد كه استشمام گل نرگس آن را ریشه‏كن مى‏ كند.‌» 
در روایتى از امام رضاعلیه ‏السلام نیز نقل شده كه فرمود: «لا تُؤَخِّرْ شَمَّ النَّرْجِسِ فَاِنَّهُ یمْنَعُ الزُّكامَ فِى مُدَّةِ اَیامِ الشِّتاءِ؛ (44) استشمام گل نرگس را به تأخیر نینداز. همانا بوییدن آن مانع از ابتلا به زكام در زمستان است.‌» 
در حدیث دیگرى چنین آمده است: «شَمَّ النَّرْجِسِ یؤمِنُ مِنَ الزُّكامِ؛ (45) استشمام گل نرگس [بدن را] در مقابل زكام ایمن مى ‏سازد.‌» 
بدیهى است كه این‏گونه روایات بیانگر اهمیت استشمام گل، به‏ ویژه گل سرخ و گل نرگس و بیان كننده تأثیر مهم و شگرف آن بر جسم و جان آدمى است. 
از آنچه گذشت درمى‏ یابیم كه غنچه ‏ها، شكوفه‏ ها، درختان، جنگلها و مراتع از زیبایی هاى طبیعت ‏اند كه خداوند در زمین به ودیعت نهاده است. 
حال كه این چنین سلامت و طراوت جسم و جان ما در گرو محیط و طبیعتى است كه در آن زندگى مى‏ كنیم، سزاوار است با جدیت تمام در حفظ محیط زیست سالم، كوشا باشیم.

پی‌نوشــــــــــت‌ها

1) فرقان/54. 
2) نور/45. 
3) انبیاء/30. 
4) بحار الانوار، علامه مجلسى، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1403 ق، ج 54، ص 208. 
5) بحار الانوار، ج 59، ص 285. 
6) دایرة المعارف قرآن كریم، قم، بوستان كتاب، چاپ اوّل، 1382، ج 1، ص 40. 
7) تفسیر المیزان، علامه طباطبایى، قم، انتشارات اسلامى، چاپ سوم، 1383 ق، ج 14، ص 279. 
8) ر. ك: تحف العقول، ص 371. 
9) آب، میشل راپینا، برگردان صادق حداد كاوه، انتشارات آموزش انقلاب اسلامى، چاپ اوّل، 1372، ص 10 و 11. 
10) انفال/11. 
11) فرقان/48. 
12) كنز العمال، حسام الدین هندى، چاپ بیروت، مؤسسة الرسالة، ج 9، ص 372. 
13) داشتن وضو یا غسل شرط تكالیف واجب است و براى انجام دعاها و تكلیف هاى مستحبى، مستحب است و اصولاً وضو داشتن در تمام حالات در اسلام امرى نیكو است. (ر. ك: عروة الوثقى، ج 1، ص 141؛ وسائل الشیعه، ج 1، ص 258.) 
14) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، دار احیاء التراث العربى، بیروت، بیست جلدى، ج 5، ص 14. 
15) همان، ج 10، ص 246، و ج 59، ص 144. 
16) انبیاء/32. 
17) تفسیر نمونه، ج 1، ص 120. 
18) همان، ج 3، ص 400. 
19) در گفتگو بین امام صادق‏ علیه ‏السلام ‏و مفضل نیز به این نكته اشاره شده است: «وَمِنْهُ [الْهَواء] الرِّیحُ الْهابَّةِ؛ و بادهاى شدید از جنس هوا است.‌»، (بحار الانوار، ج 3، ص 120.) 
20) نهج البلاغه، فیض الاسلام، ص 1146، حكمت 123؛ نهج البلاغه، صبحى صالح، ص 491، حكمت 128. 
21) شرح نهج البلاغه، كمال الدین هیثم بن على بن میثم بحرانى، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى، قم، ج 5، ص 311. 
22) بحار الانوار، ج 3، ص 118. 
23) ر. ك: تفسیر روح المعانى، ج 27 و 28، ص 2؛ مجمع البیان، ج 9، ص 254؛ التبیان، ج 9، ص 379؛ تفسیر شبّر، ص 486؛ تفسیر كشاف، ج 4،ص 394. 
24) روح المعانى، ج 27 و 28، ص 2. 
25) تفسیر كشاف، ج 4، ص 394. 
26) التبیان، ج 9، ص 379. 
27) مجمع البیان، ج 9، ص 254. 
28) ذاریات/2 - 4. 
29) تفسیر المیزان، ج 18، ص 369؛ تفسیر كشاف، ج 4، ص 394. 
30) بحار الانوار، ج 57، ص 15. 
31) همان. 
32) بحار الانوار، ج 3، ص 119. 
33) ر. ك: همان، ج 57، ص 18: «الْماءُ وَالرِّیحُ جُنْدانِ مِنْ جُنُودِ اللَّهِ وَالرِّیحُ جُنْدُ اللَّهِ الْاَعْظَمِ.‌» 
34) حج/5. 
35) نثر طوبى، علامه شعرانى، تهران، كتابفروشى اسلامیه، چاپ دوم، 1398 ق، ص‏97. 
36) بحار الانوار، ج 76، ص 289. 
37) همان، ج 3، ص 129. 
38) مكارم الاخلاق، ص 176. 
39) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، چاپ بیروت، ج 16، ص 513. 
40) وسائل الشیعه، ج 16، ص 531. 
41) بحار الانوار، ج 66، ص 177. 
42) همان، ج 73، ص 147، وج 62، ص 299، با اندكى اختلاف. 
43) بحار الانوار، ج 62، ص 99. 
44) همان، ج 62، ص 324. 
45) همان، ص 351.