1. معناى حرمات
در ذیل آیه شریفه «وَ مَن یعَظِّمْ حُرُمَـتِ اللَّهِ فَهُوَ خَیرٌ لَّهُ عِندَ رَبِّهِ»؛ (1) «هر كس حرمتهاى الهى را بزرگ شمرد، براى او در نزد خدا بهتر است.» چند تفسیر در مورد كلمه «حرمات» بیان شده است:
1. حرمة الاسلام؛ 2. كتاب اللّه؛ 3. خانه كعبه كه قبله مردم مىباشد؛ 4. حرمة الرسول صلى الله علیه وآله؛ 5. حرمة عترة الرسول صلى الله علیه وآله و 6. حرمة المؤمن. (2)
2. معناى «قضا» در قرآن
در قرآن كریم «قضا» در نُه معنى بكار رفته است:
1. عِلْم: «إِلاَّ حَاجَةً فِى نَفْسِ یعْقُوبَ قَضَیهَا»؛ (3) «جز حاجتى در دل یعقوب كه آن را مى دانست.»
2. اِعلام: «وَ قَضَینَآ إِلَى بَنِی إِسْرائِیلَ فِى الْكِتَـبِ»؛ (4) «ما به بنى اسرائیل در كتاب (تورات) اعلام كردیم.»
3. حكم: «وَ اللَّهُ یقْضِى بِالْحَقِّ»؛ (5) «خداوند به حق حكم مىكند.»
4. خلق: «فَقَضَـلـهُنَّ سَبْعَ سَمَـوَاتٍ فِى یوْمَینِ»؛ (6) «[در این هنگام] آنها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید.»
5. حتم: «فَلَمَّا قَضَینَا عَلَیهِ الْمَوْتَ»؛ (7) «هنگامى كه مرگ را بر او حتمى كردیم.»
6. امر: «وَ قَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوآاْ إِلاَّآ إِیاهُ»؛ (8) «خداوند امر كرده است كه غیر از او را نپرستید.»
7. فعل: «فَاقْضِ مَآ أَنتَ قَاضٍ»؛ (9) «هر كارى مى خواهى انجام بده.»
8. اتمام: «فَلَمَّا قَضَى مُوسَى الاْءَجَلَ»؛ (10) «وقتى موسى مدت را به پایان رساند.»
9. تحقق یافتن: «قُضِىَ الاْءَمْرُ الَّذِى فِیهِ تَسْتَفْتِیانِ»؛ (11) «امرى كه شما دو تن از من جویا شدید، تحقق یافت.» (12)
3. رؤیاى عجیب
مرحوم سید ضیاء الدین دُرّى، از وعاظ بیست سال قبل تهران بود. در سال آخر عمرشان، در شب هشتم یا نهم محرم، جوانى از ایشان مى پرسد كه مقصود از این شعر حافظ چیست؟
مرید پیر مغانم زمن مرنج اى شیخ چرا كه وعده تو كردى و او بجا آورد
ایشان در پاسخ مى فرماید: مراد از «شیخ»، حضرت آدم علیه السلام است كه وعده نخوردن گندم را داد، ولى عمل نكرد و مراد از «پیر مغان» امیر المؤمنین علیه السلام است كه به وعده عمل كرد و در تمام عمر، نان گندم نخورد.
درّى سال بعد براى همان مجلس دعوت مى شود، ولى قبل از محرّم از دنیا مىرود. دقیقا در همان شب به خواب آن جوان مىآید و مىگوید: سال قبل براى شعر حافظ معنایى گفتم، ولى وقتى به عالم برزخ منتقل شدم، معناى شعر اینطور كشف شد كه مراد از «شیخ»، حضرت ابراهیم علیهالسلام و منظور از «پیر مغان»، سید الشهدا علیه السلام و مراد از «وعده»، ذبح فرزند است كه حضرت ابراهیم وفاى به امر كرد ولى سید الشهدا علیه السلام حقیقت وفا را در كربلا در مورد حضرت على اكبر علیه السلام انجام داد. (13)
4. من هرگز زیر پرچم كفر نمىروم
زمانى كه مشروطه خواهان پس از استبداد صغیر، تهران را فتح كردند و برخى در صدد به شهادت رساندن شیخ فضل اللّه نورى بودند، از طرف به اصطلاح خیرخواهان پیشنهاداتى به این شرح مطرح شد:
1. شما مخفیانه از تهران خارج شوید و به عتبات عالیات بروید كه در این صورت، كسى جرئت نخواهد كرد كه شما را از حوزه نجف اشرف به ایران برگرداند.
شیخ در جواب گفت: این فرار است و فرار ننگ است و من هرگز این كار را نمى كنم.
2. از طرف سفارت دولت عثمانى پیغام آوردند كه ما پرچم آن دولت را
بیاوریم ودر بالاى بام منزل شما نصب كنیم كه در این صورت با حمایت آن دولت، از خطر مصون خواهید ماند.
شیخ در جواب فرمود: من زیر پرچم ولایت امیر مؤمنان علیه السلام زندگى كردهام و هرگز زیر پرچم غیر امیر المؤمنین نمى روم.
3. پیشنهاد پرچم دولت روس و یا هلند شد كه بر فراز بام خانه شیخ نصب شود.
شیخ فضل اللّه در جواب فرمود كه من محاسنم را در اسلام سفید كرده ام و هرگز زیر پرچم كفر نمىروم. «وَلَن یجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَـفِرِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً»؛ (14) «خداوند هرگز راهى براى تسلّط كفّار بر مسلمانان قرار نداده است.»
من راضى هستم كه صد مرتبه كشته شوم و زنده گردم و مسلمانان و ایرانیان مرا مُثله (قطعه قطعه) كنند، ولى به كفّار پناهنده نمى شوم. (15)
5. هم حفظ وحدت و هم حفظ اصول
امام موسى صدر در مجالسى كه اقوام و طوایف گوناگون حضور داشتند، در عین حفظ اصول خود، در حفظ وحدت نیز گام برمى داشت.
رئیس جمهور [وقت] لبنان، هر سال در ماه مبارك رمضان شخصیتهاى برجسته مذهبى را به ضیافت افطار دعوت مى كرد. امام موسى صدر نیز به عنوان رئیس مجلس شیعیان به مهمانى دعوت مىشد. اهل سنّت موقع غروب آفتاب افطار مىكردند و شیعیان چند دقیقهاى بعد از غروب. این اختلاف، آرامش ضیافت افطار را تهدید مى كرد.
آفتاب غروب كرد، امام موسى صدر یك استكان چاى برداشت، همه با تعجّب به ا و خیره شدند. ایشان استكان را در یك دست گرفت و دست دیگرش را بالا برد و شروع به دعا خواندن كرد. دعا خواند و حاضران آمین گفتند. این كار را آنقدر ادامه داد
تا وقت افطار شیعیان شد، بعد لبخندى زد گفت: «اللّهُمّ لَكَ صُمْتُ وَعَلى رِزْقِكَ اَفْطَرْتُ وَعَلَیكَ تَوَكَّلْتُ» و استكان چاى را سر كشید. (16)
6. در آن عالم چه خبر است
علامه جعفرى رحمه الله مى گوید: آیة اللّه العظمى خوئى رحمهالله به من گفت: «تا مدتها مرحوم میرزاى نایینى به خواب كسى نیامده بود. شاگردى داشت كه از اهالى گلپایگان بود. ایشان (مرحوم نایینى) با اینكه خیلى كم به كسى اجازه اجتهاد مى داد و در اجازه دادن خیلى ممسك بود، به این طلبه اجازه اجتهاد داده بود. پس از گذشت مدت زیادى از ارتحالشان، به خواب این طلبه آمد. آن طلبه از مرحوم نایینى چنین پرسیده بود كه مىدانم كه الفاظ نمى توانند بیانگر وقایع آن جهان باشند، ولى به هر حال بفرمایید در آن عالم چه خبر است؟ میرزا جواب داده بود:
كس نمىداند در این بحر عمیق سنگریزه قرب دارد یا عقیق
مرحوم خویى به من فرمود كه نمى دانم این شعر از كیست؟ من هم آن وقت نمى دانستم، ولى بعدها این شعر را در منطق الطیر عطار دیدم.» (17)
پینوشــــــــــــــتها:
1. حجّ/30.
2. بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، بیروت، مؤسسه الوفاء، احادیث 1، 2، 4، 5.
3. یوسف/68.
4. اسراء/4.
5. غافر/20.
6. فصلت/12.
7. سبأ/14.
8. اسراء/23.
9. طه/72.
10. قصص/29.
11. یوسف/41.
12. توحید صدوق، جامعه مدرسین، قم، ص 385.
13. روح مجرد، محمّدحسین تهرانى، انتشارات علامه طباطبایى، مشهد مقدس، 1418 ق، ص 484؛ نامه ها و ملاقات هاى امام حسین علیه السلام، نظرى منفرد، بنیاد معارف اسلامى، قم، 1381 ش، ص361 و 362.
14. نساء/141.
15. اسلام مجسّم، آیة اللّه نورى همدانى، دفتر تبلیغات اسلامى، 1386، ج 1، ص 178 و 179.
16. افق حوزه، چهارشنبه 24/11/1386، سال ششم، شماره 179، ص 4؛ مقاله وحدت ملّى در سیره امام موسى صدر.
17. ابن سیناى زمان، سید محمدرضا غیاثى كرمانى، انتشارات پارسایان، ص 79 و 80.