آيات مرتبط با رخدادها (14)

22:15 - 1395/03/09

مسجد قبا و مسجد ضرار نماد دو جریان فکری
محمداسماعيل نوري
مقدمه
پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله در جريان هجرت به «مدينه» كه در آن زمان «يثرب» ناميده مي شد، روز دوشنبه دوازدهم ربيع الاول هنگام ظهر وارد قبا  شد و در خانه رئيس قبيله بني عمرو بن عوف به نام «كُلثُوم بن هِدْم» مهمان شد.
با اينكه مسلمانان مدينه با اصرار از آن حضرت مي خواستند كه هر چه زودتر به آنجا وارد شود، ولي حضرت فرمود: تا وقتي پسر عمويم علي و دخترم فاطمه نيامده اند، وارد شهر نمي شوم.  حضرت در دهكده قبا بودند تا اينكه حضرت علي‏ علیه ‏السلام همراه فاطميات (فاطمه دختر پيامبر، فاطمه دختر اسد كه مادر حضرت علي بود و فاطمه دختر زبير بن عبد المطلب) و چند نفر از مسلمانان از قبيل ايمن بن ام ايمن وابو واقد به قبا رسيدند.
در اينكه پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله چند روز در قبا توقف كرد، اختلاف است؛ ولي مشهور آن است كه از ظهر دوشنبه تا صبح جمعه توقف نمود و مسجدي را در آن محله پي ريزي فرمود كه به «مسجد قبا» معروف شده است.
روز جمعه از «قبا» به سوي شهر حركت كردند، هنگام ظهر به محله قبيله «بني سالم» رسيدند و در آنجا با صد نفر، نماز جمعه اقامه كردند  و اكنون در همانجا مسجد معروف و باشكوهي به نام «مسجد جمعه» وجود دارد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله و همراهان او پس از اقامه «نماز جمعه» به حركت خود ادامه دادند و به محله هر قبيله اي كه مي رسيدند با استقبال گرم آنان مواجه مي شدند.
بزرگان هر قبيله ضمن استقبال از آن حضرت مي خواستند كه ميان آنها بماند؛ ولي او در حالي كه زمام شتر خود را رها كرده بود، مي فرمود: «خَلُّوا سَبِيلَ النَّاقَةِ فَاِنَّها مَأمُورَةٌ؛  راه شتر را باز كنيد برود كه آن مأمور است.» كنايه از اينكه شتر مي داند كجا برود و هر جا شتر زانو زد فرود مي آيم. شتر راه خود را ادامه داد تا به محلي رسيد كه اكنون درب مسجد پيامبر است... .
مسجد قبا
در اهميت «مسجد قبا» همين بس كه آن، اولين مسجد در مدينه است كه شالوده اش به دست مبارك رسول خدا  صلی الله علیه و آله ريخته شد. رسول خدا صلی الله علیه و آله تا واپسين روزهاي زندگي، رابطه اش را با آن مسجد قطع نكرد و هر هفته، شبنه يا دوشنبه، پياده يا سواره از «مدينه» به آنجا مي رفت و نماز مي خواند. همچنين هر سال صبحگاه هفدهم ماه رمضان به آنجا مي رفت  و مردم را نيز براي نماز خواندن در آن مسجد تشويق مي كرد و مي فرمود: «مَنْ أَتَى مَسْجِدِي مَسْجِدَ قُبَاءَ فَصَلَّى فِيهِ رَكْعَتَيْنِ رَجَعَ بِعُمْرَةٍ؛  هر كس به مسجد  من، مسجد قبا بيايد و در آن دو ركعت نماز بخواند با پاداش يك عمره (مفرده) بر‏می‏گردد.»
مسجد ضرار
اكنون كه با موقعيت «مسجد قبا» آشنا شديم بهتر است كه با موقعيت «مسجد ضرار» نيز آشنا بشويم تا بتوانيم آنها را با الهام از آيات قرآن مقايسه كنيم. مفسران قرآن اعم از شيعه و سني نوشته اند:
در زمان جاهليت، مردي به نام «ابوعامر»  بود كه آيين نصرانيت را پذيرفته و در سلك راهبان درآمده بود، از عُبّاد و زهاد به شمار مي رفت و در طايفه «خزرج» نفوذ وسيعي داشت.
وقتي پيامبر صلی الله علیه و آله به «مدينه» هجرت كرد، كار اسلام بالا گرفت و در جنگ «بدر» لشكر اسلام، پيروز شد. «ابو عامر» كه روزي از بشارت دهندگان ظهور پيامبر صلی الله علیه و آله بود، چون اطراف خويش را خالي ديد به مبارزه با اسلام برخاست. وي از «مدينه» به سوي كفار «مكه» گريخت و با استمداد از آنها جنگ «اُحد» را به راه انداخت و پس از «فتح مكه» به «طائف» فرار كرد. وقتي اهل «طائف»، مسلمان شدند او از آنجا به سوي «روم» رفت و در همانجا مُرد.
ذكر اين نكته نيز لازم است كه بر اثر اين كارشكنيها،  پيامبر صلی الله علیه و آله لقب «فاسق» به او داد پس از آن، به جاي «ابو عامر راهب» به او «ابو عامر فاسق» مي گفتند.
به هر حال، وي پيش از مرگ خود، نامه اي براي منافقان «مدينه» نوشت و به آنها نويد داد كه با لشكري از «روم» به كمكشان خواهد آمد تا پيامبر  صلی الله علیه و آله را از «مدينه» اخراج كنند؛ به ويژه توصيه و تأكيد كرد كه مركزي براي او در «مدينه» بسازند تا كانون فعاليتهاي آينده اش باشد.
ولي از آنجا كه ساختن چنين مركزي در «مدينه» به نام دشمنان اسلام، امكان پذير نبود، منافقان، بهتر ديدند كه با عنوان «مسجد»، اين برنامه را عملي سازند. آنان به همين هدف در نزديك «مسجد قبا» مكاني ساختند و حتي جواني آشنا به قرآن را از ميان مسلمانان به امامت آن برگزيدند.
آنها پس از اتمام ساختمان، نزد پيامبر آمدند و گفتند: مسجدي ساخته ايم تا افراد ناتوان، بيمار و پيرمردان از كار افتاده در آن نماز بخوانند. همچنين در شبهاي باراني و زمستاني كه گروهي از مردم، توانايي آمدن به مسجد شما را ندارند، فريضه اسلامي خود را در آن انجام دهند، و دوست داريم كه شما يك بار تشريف بياوريد در آن نماز بخوانيد و دعا كنيد كه بابركت باشد و اين در حالي بود كه پيامبر صلی الله علیه و آله آماده حركت به «غزوه تبوك» بود.
حضرت فرمود: من فعلا عازم سفرم، به خواست خدا پس از بازگشت مي آييم و نماز مي خوانيم. هنگام بازگشت از «تبوك» هنوز به «مدينه» نرسيده بودند كه آيات 110 تا 197 سوره توبه نازل شد و پرده از اسرار منافقان برداشت. سپس رسول خدا صلی الله علیه و آله دستور داد مسجد مزبور را آتش بزنند، بقاياي آن را ويران كنند و جاي آن را محل ريختن زباله قرار دهند.
بيان قرآن درباره دو مسجد (قبا و ضرار): قرآن كريم در سوره توبه، پس از معرفي گروه هايي از منافقان مي فرمايد: «وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْريقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‏ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ * لا تَقُمْ فيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فيهِ فيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرينَ»؛  «[گروهي ديگر از آنها] كساني هستند كه مسجدي ساختند براي زيان رساندن [به مسلمانان]، و [تقويت] كفر، و تفرقه افكني ميان مؤمنان، و كمينگاه براي كسي كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود آنها سوگند ياد مي كنند كه جز نيكي [و خدمت]، نظري نداشته ايم؛ امّا خداوند گواهي مي دهد كه آنها دروغگويند. هرگز در آن [مسجد به عبادت] نايست! آن مسجدي كه از روز نخست بر پايه تقوا بنا شده، شايسته تر است كه در آن [به عبادت] بايستي. در آن، مرداني هستند كه دوست مي دارند پاكيزه باشند و خداند، پاكيزگان را دوست دارد.»
اهداف بانيان مسجد ضرار
در آيه اول از دو آيه فوق، چهار هدف براي بانيان «مسجد ضرار»  بيان شده است.
1. زيان رساندن به مسلمانا: «ضِراراً»؛
2. تقويت مباني كفر و برگرداندن مردم به وضع پيش از اسلام: «وَ كُفْراً»؛
3. ايجاد تفرقه در ميان صفوف مؤمنان: «وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِين‏»؛
زيرا با اجتماع گروهي از مردم در اين مسجد، مسجد قبا و مسجد پيامبر صلی الله علیه و آله از رونق مي افتاد. از اين جمله چنين برمي آيد كه نبايد فاصله ميان مساجد، آن چنان كم باشد كه از جمعيت يكديگر بكاهند.
بنابراين، كساني كه بر پايه تعصب قومي و يا اغراض شخصي، مسجدها را كنار يكديگر مي سازند و جماعات مسلمين را آنچنان پراكنده مي كنند كه صفوف جماعت آنها خلوت، بي رونق و بي روح مي شود، عملي برخلاف اهداف اسلامي انجام مي دهند.
4. ايجاد پايگاه نفاق: آخرين هدف آنها اين بود كه مركز و كانوني براي كسي كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده و سوابق سوئش بر همگان روشن بود (ابو عامر) بسازند: «وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْل‏»؛« تا از اين پايگاه نفاق، برنامه هاي خود را عملي سازد».
در آيه دوم پس از نهي از نمازخواندن در مسجد «ضرار» به پيامبر صلی الله علیه و آله دستور مي دهد در مسجدي نماز بخواند كه از روز اول براساس تقوا بنا شده است: «لا تَقُمْ فِيهِ أَبَداً لَمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى‏ مِنْ أَوَّلِ يَوْمٍ أَحَقُّ أَنْ تَقُومَ فِيه‏».
مسجدي بر اساس تقوا
منظور آيه از مسجدي كه از اول بر اساس تقوا بنا شده كدام است؟ ميان مفسران قرآن، اختلاف جزئي وجود دارد؛ همچنان كه طبرسي مي گويد: در تعيين مصداق اين مسجد، برخي «مسجد قبا» و برخي «مسجد النبي» را معرفي كرده و برخي گفته اند: هر مسجدي كه در اسلام براي رضاي خدا ساخته شود از مصاديق مسجد مذكور خواهد بود.
در تفسير نمونه نيز هر سه احتمال ذكر شده است؛ ولي احتمال اول (مسجد قبا) تقويت شده است.
سيوطي (از مفسران اهل سنت) در تفسير آيه مذكور، دو نوع روايت آورده است كه برخي به مسجد قبا و برخي به مسجد النبي دلالت دارد؛ وی بدون اينكه يكي از آنها را تقويت كند رد شده است.  
علامه طباطبايي مي گويد: جمله «فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا» بيان علت رجحان مسجد مذكور بر مسجد ضرار است و جمله «وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِين‏» متمم آن تعليل است، و همين تعليل، دليل بر آن است كه مسجد «قبا» مقصود است،  نه «مسجد النبي» يا غير آن.
علامه،  در بحث روايتي نيز پس از نقل چند روايت، دال بر تعيين مسجد قبا و اشاره به روايات دال بر تعيين «مسجد النبي» از «در المنثور، سيوطي» مي گويد: اين روايت با ظاهر آيه به ويژه با جمله «فِيهِ رِجَالٌ...» مخالف است؛ زيرا در اين آيه،  موضوع سخن در مقايسه بين دو مسجد (مسجد قبا و مسجد ضرار) و مقايسه بين اهل آنها است و ارتباطي به «مسجد النبي» ندارد.
بيش تر مفسران قرآن، در تفسير آيه مورد بحث، بدون هيچ ترديدي، مسجد قبا را مصداق آيه ذكر كرده و احتمال ديگري مطرح نكرده اند.
روايات مربوط به تفسير آيه
مفسران قرآن، آيه مورد بحث را به مسجد قبا تطبيق داده اند. همچنين روايات بسياري از پيشوايان معصوم‏علیهم‏السلام نيز آيه شريفه به مسجد «قبا» تطبيق داده شده است كه در اينجا به نقل دو روايت زير اكتفا مي شود:
الف) در روايت صحيح حلبي از امام صادق‏علیه‏السلام آمده است:  «سَألْتُهُ عَنِ الْمَسْجِدِ الَّذِي اُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي؟» فقال: «مَسْجِدُ قُبَا».
حلبي مي گويد: از امام صادق‏علیه‏السلام درباره مسجدي سؤال كردم كه بر اساس تقوا بنا شده است؟ فرمود: همان مسجد قبا است.
ب) امام صادق‏علیه‏السلام در حديث صحيح معاویة بن عمار، در بيان وظايف زائر مدينه منوّره فرموده است: به زيارت همه مشاهد مشّرفه برو و هيچ كدام را ترك مكن. يكي از آنها مسجد قبا است؛ همان مسجدي كه از روز اول بر پايه تقوا بنا شده است. همچنين زيارت مشربه ام ابراهيم، مسجد فضيح، قبور شهداي احد و مسجد احزاب ـ را كه همان مسجد فتح است ـ  ترك مكن.
مقايسه اهل دو مسجد
خداي حكيم در دو آيه فوق، پس از نهي از نماز خواندن در مسجد ضرار و ترغيب به نماز خواندن در مسجد «قبا»، در بيان علت رجحان مسجد «قبا» فرمود: «فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا  والله يُحِبُّ الْمُطَهِّرِينَ»؛ در آن (مسجد قبا) مرداني هستند كه دوست مي دارند پاكيزه باشند و خداوند، پاكيزگان را دوست دارد.»
سپس به مقايسه بين اهل آن دو مسجد مي پردازد و مي فرمايد:
«أَ فَمَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ تَقْوى‏ مِنَ اللَّهِ وَ رِضْوانٍ خَيْرٌ أَمْ مَنْ أَسَّسَ بُنْيانَهُ عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ في‏ نارِ جَهَنَّمَ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ»؛  «آيا كسي كه شالوده آن را بر اساس تقواي الهي و خشنودي او بنا كرده بهتر است يا كسي كه اساس آن را بر كنار پرتگاه سستي بنا كرده است كه ناگهان در آتش دوزخ فرو مي ريزد؟ و خدا گروه ستمگران را هدايت نمي كند.»
كلمه «شفا» به معناي لبه هر چيزي است. كلمه «جُرُف» به معناي حاشيه نهر يا رودخانه اي است كه آب، زير آن را شسته و خالي كرده باشد. كلمه «هارٍ» به معناي چيزي است كه به آرامي در حال سقوط باشد.
جمله «عَلى‏ شَفا جُرُفٍ هارٍ فَانْهارَ بِهِ فِي نارِ جَهَنَّم»‏
استعاره تخييليه  است كه حال منافقان را به حال كسي تشبيه مي كند كه بنايي بسازد؛  ولي پايه هاي آن را بر لبه رودخانه اي قرار دهد كه سيلاب، زير آن را خالي كرده است؛ به گونه اي كه هيچ اطميناني بر ثبات آن نباشد و هر لحظه، احتمال سقوط آن باشد. در نتيجه، چنين بنايي همراه باني خود سقوط خواهد كرد و به قعر جهنم خواهد افتاد؛ ولي حال مؤمنان باتقوا را كه هم از غضب خدا بيمناك اند و هم به رحمت خدا اميد دارند، به كسي تشبيه مي كند كه براي ساختن ساختمان، زمين بسيار محكمي را برگزيده و آن را از پايه با مصالحي پردوام و مطمئن بنا كرده است.
تشبيه فوق با نهايت روشني، سستي كار منافقان و استحكام كار اهل ايمان و برنامه هاي آنان را روشن مي سازد.
ناگفته نماند: استفهام در آية فوق، از نوع «استفهام تقريري»  است و خدا مي خواهد مردم به فطرت خود رجوع كنند و اين مطلبِ روشن را درك كنند كه اين دو نوع بنا هرگز مساوي نخواهند بود.
لجاجت منافقان
در آخرين آيه مربوط به مسجد «ضرار» آمده است: «لا يَزالُ بُنْيانُهُمُ الَّذِي بَنَوْا رِيبَةً فِي قُلُوبِهِمْ إِلَّا أَنْ تَقَطَّعَ قُلُوبُهُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيم‏»؛  «اين بنايي كه آنها ساختند، همواره به صورت يك وسيله شك و ترديد در دلهايشان باقي مي مانند، مگر اينكه دلهايشان پاره پاره شود؛ و خداوند دانا و حكيم است.»
از برخي تفاسير استفاده مي شود كه منظور از «پاره پاره شدن دل»  مرگ است و مضمون آيه، اين است كه منافقان، از خطاي خود دست نمي كشند و توبه نمي كنند تا اينكه با حالت نفاق بميرند.
بنابراين، آيه فوق، اخبار از آينده است بر اينكه منافقان باني «مسجد ضرار» توبه نخواهند كرد و با همان حالت كفر و نفاق مي ميرند.
در پايان آيه،  عبارت «وَاللهُ عَلِِمٌ حَكِيمٌ» اشاره بر اين است كه همه دستورات خدا از روي علم و حكمت است؛ يعني اگر به پيامبرش دستور مبارزه و درهم كوبيدن چنين بناي ظاهراً حق به جانبي را داد؛ به سبب آگاهي از نيات سوء بنا كنندگان و باطن و حقيقت اين بنا بود. اين دستور، عين حكمت و طبق مصلحت جامعه اسلامي صادر شد؛ نه يك قضاوت عجولانه بود و نه زائيده يك هيجان و عصبانيت.
آموزه هاي ماجراي مسجد قبا و مسجد ضرار
از بررسي داستان مسجد «ضرار» و مسجد «قبا» و مقايسه آنها با همديگر، درسهاي مفيدي مي توان به دست آورد كه براي مسلمانان امروز نيز آموزه  و سرمشق مناسبي است. در اينجا فقط به چند مورد اشاره مي شود:
1. مسلمان نبايد آن چنان ظاهربين باشد كه تنها به ظاهر شعارها و القاب و قيافه هاي حق به جانب نگاه كند و از اهداف اصلي بي خبر بماند؛ زيرا گاهي دشمن براي ضربه زدن به مذهب، از مذهب، مسجد و  امثال آن استفاده مي كند.
استفاده از مذهب بر ضد مذهب، منحصر به داستان مسجد «ضرار» نيست؛ بلكه در طول تاريخ، استعمارگران، دستگاه هاي جبّار و منافقان از اين وسيله استفاده كرده و در بسياري از موارد به افراد ظاهربين و ساده انديش ضربه زده اند.
يكي از آن موارد، جريان جنگ «صفين» بود. در آن هنگام كه شكست «قاسطين» مسلم شده و چيزي نمانده بود كه طومار ستمگري «معاويه» درهم نورديده شود. «معاويه» و «عمرو بن عاص» از سر تزوير و رياكاري گفتند كه قرآنها را بر سر نيزه بزنند و خواستار توقف جنگ شوند.
در اينجا برخي از لشكريان علي‏ علیه ‏السلام كه از «بصيرت»، بهره اي نبرده بودند و درك درستي از ولايت و رهبري امام نداشتند، فريب خوردند. امام علي‏ علیه ‏السلام  دربارة آن فرمود: «هَذَا أَمْرٌ ظَاهِرُهُ إِيمَانٌ وَ بَاطِنُهُ عُدْوَانٌ وَ أَوَّلُهُ رَحْمَةٌ وَ آخِرُهُ نَدَامَة؛  اين (به ميدان آوردن قرآن) كاري است كه ظاهرش ايمان و باطنش دشمني و تجاوز به دين است، و آغازش رحمت و پايانش پشيماني است.»
ولي افراد بي بصيرت، به سخن امام گوش نكردند و در نتيجه، دشمن به اسلام و مسلمين، ضربه زد.
2. داستان مسجد «ضرار» نشان می‏دهد اهميت اتحاد بين مسلمانان در نظر اسلام به قدري زياد است كه حتي اگر ساختن مسجدي در كنار مسجد ديگر، باعث ايجاد تفرقه در ميان صفوف مسلمين شود و از مصاديق «تَفْرِيقاً بَيْنَ  الْمُؤْمِنِينَ» به حساب آيد، نامقدس است.
3. از مقايسه آيات فوق، به دست مي آيد كه ارزش هر عملي به نيت و انگيزه عامل آن بستگي دارد، نه به ظاهر عمل و ادعاي عامل آن.
4. مسجدسازي مهم نيست؛ بلكه انگيزه بانيان و متوليان آن، مهم است كه بايد خالص باشد.
5. احترام و قداست مسجد، در شرايطي كه باعث سوء استفاده دشمنان باشد، برداشته مي شود.
6. ارزش يك مسجد، به  اخلاص بانيان، متوليان و نمازگزاران آن بستگي دارد؛ نه به گنبد، گلدسته و كاشيهاي گرانبهاي محراب آن.
7. يك مسجد يا هر مركز و كانون فعّال و مثبت ديني و اجتماعي، وقتي مي تواند مفيد باشد كه داراي دو عنصر مثبت باشد: نخست، شالوده و هدف آن از آغاز پاك باشد «اُسِّسَ عَلَي التَّقْوَي مِنْ اَوَّلِ يَوْمٍ» و ديگر اينكه حاميان و متوليانش، انسانهايي پاك، درستكار، با ايمان و مصمّم باشند «فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ اَنْ يَتَطَهَّرُوا» و از ميان رفتن هر يك از اين دو ركن اساسي، سبب فقدان نتيجه و نرسيدن به مقصد خواهد بود.
8. خداي حكيم، پيامبر صلی الله علیه و آله را از نماز خواندن در مسجد «ضرار» نهي مي كند «لَا تَقُمْ فِيهِ  اَبَدا» و به نماز خواندن در مسجد «قبا» تشويق مي فرمايد. از اين نفي و اثبات، معلوم مي شود كه در كنار هر نفي، بايد اثباتي وجود داشته باشد تا جامه عمل به خود بپوشد. اگر مردم را از رفتن به مراكز فساد نهي مي كنيم، بايد در مقابل آن، مكانهاي سالم و مفيدي جايگزين و مردم را به آن راهنمايي كنيم

برچسب‌ها: