سنّت ازدواج و مسؤلیتهای جامعه (2)

08:44 - 1395/03/13

محمد مهدی فجری
در تعالیم اسلامی علاوه بر والدین و حکومت اسلامی، وظیفۀ مؤمنین در قبال ازدواج جوانان نادیده گرفته نشده است. در این مقام به دو نمونه از این وظایف اشاره می‌شود:
الف) یکی از موانع مهم در ازدواج جوانان، مشکلات مالی است. گرچه این مشکل در میان برخی، به عدم برخورداری از خانه، ماشین و... تعبیر می‌شود؛ اما منظور همان مشکلاتی است که مانع فراهم کردن حداقل وسایل لوازمات عروسی برای آسایش نسبی و تهیّۀ مکانی مناسب برای زندگی است. دین مبین اسلام بر کمک افراد ثروتمند و بی نیاز جامعۀ اسلامی برای برقراری چنین وصلتی تأکید کرده است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «تَزَوَّجُوا وَ زَوَّجُوا أَلا فَمِن حَظَّ امرِئٍ مُسلِمٍ إِنفَاقُ قِیمَۀِ أیِّمَۀِ؛  همسر اختیار کنید، و وسایل همسری دیگران را فراهم آورید! و بدانید که از خوشبختی فرد مسلمان، پرداختن هزینۀ ازدواج زن بی شوهر است.»
در حدیث دیگری از امام کاظم علیه السلام می‌خوانیم: «ثَلاثَۀٌ یَستَظِلُّونَ بِظِلِّ عَرشِ اللهِ یَومَ القِیامَۀِ یَومَ لاظِلَّ إلاّ ظِلُّهُ رَجُلٌ زَوّجَ أخَاهُ المُسلِمَ أو اخدَمَهُ أو کَتَمَ لَهُ سِرّاً؛  سه طایفه¬اند که در قیامت روزی که سایه‌ای جز سایۀ خدا نیست، زیر سایۀ عرش او قرار دارند، کسی که وسایل تزویج برادر مسلمانش را فراهم سازد، کسی که به هنگام نیاز به خدمت، خدمت کننده ای برای او فراهم کند و کسی که اسرار برادر مسلمانش را پنهان دارد.»
ب) شفاعت در امر ازدواج
همکاری در نیکیها یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی، حقوقی، اخلاقی و سیاسی را در بر می‌گیرد. طبق این اصل، مسلمانان موظفند افزون بر تعاون در نیکیها، در مبارزه با بدیها نیز تعاون کنند. همچنین دین مبین اسلام سبقت گرفتن بر یکدیگر در کار نیک را مورد سفارش قرار می‌دهد، چنانکه قرآن کریم می‌فرماید: «فاستَبقُوا الخَیرات»؛  «پس در نیکیها بر یکدیگر سبقت جویید!.»
بدون شک یکی از مهم ترین نیکیها، به خصوص در زمان حاضر، واسطه گری برای ازدواج دو مجرد و نمونۀ آشکار مبارزه با بدیها است؛ چرا که نداشتن همسر ـ مخصوصاً در این زمانه ـ از بزرگ ترین مفاسد است. قرآن مجید نیز بر این سنت حسنه تصریح کرده، می‌فرماید: «وَ اَنکِحُوا الأیامی مِنکُم و الصّالِحِینَ مِن عِبادِکُم و إِمانِکُم»؛  «مردان و زنان بی همسر را همسر دهید، و همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را.» «أیامی» جمع «أیِّم» (بر وزن قیِّم) در اصل، به معنی زنی است که شوهر ندارد، سپس به مردی که همسر ندارد نیز گفته شده است، و به این ترتیب، تمام زنان و مردان مجرد در مفهوم این آیه داخلند؛ اعم از کسانی که ازدواج نکرده باشند و یا به دلیل فوت یا طلاق، همسر خود را از دست داده باشند.
در تعبیر «أنکِحُوا؛ آنها را همسر دهید» با اینکه ازدواج امری اختیاری و بسته به میل طرفین می‌باشد، مفهومش این است که مقدمات ازدواج آنها را از طریق کمکهای مالی (در صورت نیاز)، پیدا کردن همسر مناسب، تشویق به تحقق ازدواج، و بالاخره پا در میانی برای حل مشکلاتی که معمولاً در این موارد بدون وساطت دیگران انجام پذیر نیست، فراهم نمایید. مفهوم آیه به قدری وسیع است که هرگونه قدم، سخن و درمی در این راه را شامل می‌شود.
اهمیت این مسئله تا به آن پایه است که در حدیثی از پیامبر صلی الله علیه و آله می‌خوانیم: «کَانَ لَهُ بِکُلَّ خُطوَهٍ خَطَاها أو بِکُلِّ کَلِمَۀٍ تَکَلّمَّ بِهَا فی ذَلِکَ عَمَلُ سَنَۀٍ قِیَامُ لَیلِهَا وَ صِیَامُ نَهَارِهَا؛  هرگامی که انسان در این راه (پیوند ازدواج) بردارد و هر کلمه‌ای بگوید، ثواب یکسال عبادت در نامۀ عمل او می‌نویسند.»
آن حضرت در کلامی دیگر می‌فرماید: «وَ مَنْ سَعَى فِيمَا بَيْنَهُمَا وَ كَانَ دَلِيلًا أَعْطَاهُ اللَّهُ بِكُلِّ شَعْرَةٍ عَلَى بَدَنِهِ مَدِينَةً فِي الْجَنَّةِ وَ زَوَّجَهُ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ كَأَنَّمَا اشْتَرَى أُسَرَاءَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله وَ أَعْتَقَهُمْ وَ إِنْ مَاتَ ذَاهِباً أَوْ جَائِياً مَاتَ شَهِيدا؛  هر کس در ازدواج زن و مردی تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویی از بدنش، شهری در بهشت به او کرامت می‌فرماید و پاداشش مانند کسی است که پیغمبری را خریده و در راه خدا آزاد کرده است و اگر موقع رفتن به خانۀ خود از دنیا برود، در قیامت جزء شهیدان خواهد بود.»
امیر مؤمنان علی علیه السلام نیز می‌فرماید: «أَفْضَلُ الشَّفَاعَاتِ أَنْ تَشْفَعَ بَيْنَ اثْنَيْنِ فِي نِكَاحٍ حَتَّى يَجْمَعَ اللَّهُ بَيْنَهُمَا؛  بهترین شفاعت آن است که میان دو نفر برای امر ازدواج میانجی گری کنی، تا این امر به سامان برسد.»
همچنین امیرالمؤمنین علیه السلام از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل می‌کند که فرمود: «مَنْ زَوَّجَ أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ زَوْجَةً يَأْنَسُ بِهَا وَ يَسْتَرِيحُ إِلَيْهَا زَوَّجَهُ اللَّهُ مِنَ الْحُورِ الْعِين ...؛  آن کس که زنی را به ازدواج برادر دینی خویش درآورد که با یکدیگر انس بگیرند و زن کمک کار او و باعث راحتی مرد شود، خداوند حوریه‌های بهشتی را به همسری او درخواهد آورد.»
بنابراین، با توجه به روایات متعدد، واسطه گری برای ازدواج دختران و پسران، و نیز مردان و زنان مجرد از پاداش بسیاری برخوردار می‌باشد؛ اما متأسفانه این وساطت به یکی از فضیلتهای فراموش شده مبدل گردیده و کمتر از طرف مؤمنین به آن توجه می‌شود که شایسته است دوباره احیا گردد.
گفتنی است در این میان، وساطت برای ازدواج در چند گروه مورد بی مهری و فراموشی قرار گرفته است که به دو نمونه اشاره می‌شود:
الف) دختران با سن بالا
یکی از معضلات اجتماعی جامعه (که متأسفانه کمتر برای حل آن فکر و تلاش شده است) باقی ماندن دختران عفیفه و متدین بزرگسال در خانه‌ها می‌باشد. طبق آماری که اخیراً به دست آمده است، نزدیک به دو میلیون از اقشار مختلف کشورمان (اعم از دختران، پدران و مادران) شب و روز از اینکه دخترشان در خانه مانده و هر روز از شانس ازدواج آنام کمتر می‌شود، رنج می‌برند. به تعبیر دیگر، خانواده‌ای که یک عمر تمام مشکلات فرزند خود را تحمل کرده است، به امید روزی که او را به خانۀ بخت بفرستد؛ لیکن به هر دلیلی در خانه مانده است، درد و رنج غیرقابل وصفی را تحمل می‌کند. زمانی این معضل اجتماعی دردناک تر می‌شود که هیچ پدر و مادری به خود اجازه نمی‌دهد تا این درد را با کسی در میان گذارده و برای حل آن راه¬کاری بیابد. گرچه این درد پنهان خانواده‌های بسیاری را با خود همراه نموده است و هر روز بر تعداد آنها افزوده می‌شود؛ اما کمتر مورد توجه مسئولین و مؤمنین قرار گرفته است. اندکی تأمل و تلاش دربارۀ این معضل اجتماعی، نه تنها وظیفۀ همگان را دو چندان می‌کند؛ بلکه کلام گهربار رسول مکرم اسلام صلی الله علیه و آله را یادآور می‌شود که: «من أصبح لایهتمّ بامور المسلمین فلیس منهم و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم؛  هر کس شب را به صبح رساند بی آنکه نگران امور مسلمانان باشد، مسلمان نیست و هر که بشنود مردی فریاد می‌زند: «ای مسلمانان! به دادم برسید.» و پاسخش را ندهد، مسلمان به شمار نمی‌رود.» به یقین این فریاد درونی هر صبح و شام بلند می‌شود و با کمی توجه به گوش می‌رسد.
ب) همسر مردان متوفّا
یکی دیگر از مشکلات اساسی زنان، ازدواج بعد از فوت شوهر است. قبل از اسلام امتهای مختلف دربارۀ زنِ شوهرمرده، عقاید خرافی مختلفی داشتند؛ بعضی معتقد بودند که او را با همسرِ مرده اش باید آتش زد، یا زنده زنده در گور شوهرش به خاک سپرد. نصارا معتقد بودند که وی تا آخر عمر نباید با هیچ مردی ازدواج کند، و بعضی می‌گفتند: باید تا یک سال بعد از مرگ شوهرش از هر مردی کناره گیری کند، و این عقیدۀ عرب جاهلیت بود.
متأسفانه برخی از این خرافات در جامعۀ کنونی ما نیز مشاهده می‌شود و در بعضی مناطق زن را تا آخر عمر از ازدواج مجدد منع می‌کنند، در حالی که اسلام با بیهوده دانستن این عقاید، تنها عدۀ وفات را که تقریباً یک ثلث سال؛ یعنی چهار ماه و ده روز است، واجب دانسته و ازدواج پس از آن را حق طبیعی آنان می‌داند. قرآن کریم می‌فرماید: «فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»؛  و هنگامی که به آخر مدتشان رسیدند، گناهی بر شما نیست که هر چه می‌خواهند، دربارۀ خودشان به طور شایسته انجام دهند (و با مرد دلخواه خود ازدواج کنند).»
در این آیه با توجه به اینکه مخاطب، مردان فامیل هستند، نشان می‌دهد که گویی آنان آزاد گذاشتن زن بعد از مرگ شوهر را برای خود گناه می‌دانستند و به عکس، تضییق و سختگیری را وظیفۀ خود می‌شمردند. این آیه به وضوح می‌گوید که آنها را آزاد بگذارید و هیچ گناهی بر شما نیست. در ضمن از این تعبیر استفاده می‌شود که ولایت پدر و جدّ نیز در اینجا ساقط است؛ ولی به زنان نیز یادآوری می‌کند که آنها از آزادی خود سوء استفاده نکنند و به طور شایسته (بالمعروف) برای انتخاب شوهر جدید اقدام کنند.
بنابراین، دین مبین اسلام افزون بر آنکه از ازدواج آنان پس از پایان عدۀ وفات منع نمی‌کند، بستگان زن را نیز از دخالتهای بی مورد در این زمینه بر حذر می‌دارد.
خلاصه آنکه ازدواج حق طبیعی و مورد تأکید دین مبین اسلام است و تمام افراد جامعه وظیفه دارند به هر طریق ممکن، در وساطت ازدواج برای افراد مجرد بکوشند و در حد توان نیازهای تشکیل خانواده را برایشان برآورده کنند...