حقوق والدين در صحيفه سجاديه (1)

22:47 - 1395/03/24

عبد الكريم پاک نيا تبريزي
منزلت والدين 
خداوند متعال از همان روز نخست خلقت حضرت آدم و حوا (علیهماالسلام) از طريق پيامبران الهي، مقام و منزلت پدر و مادر و حقوق عظيم آنان را بر فرزندان گوشزد كرده است.
برخي از آيات به اين حقيقت تصريح نموده، عالي ترين آموزش اخلاقي را كه در حقيقت بارزترين منشور حقوق بشر مي باشد، به نمايش گذارده اند و حقوق پدر و مادر را در كنار توحيد ـ  كه بالاترين هدف اديان الهي است ـ  بيان كرده، مي فرمايد: “وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَ بَني  إِسْرائيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْسانا”؛  «از بني اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز خدا را نپرستيد و به پدر و مادر نيكي و احسان نماييد.»
قرآن مجید حضرت يحيي (علیه السلام) را به خاطر رعايت حقوق پدر و مادر ستوده، مي فرمايد: “وَ بَرًّا بِوالِدَيْهِ وَ لَمْ يَكُنْ جَبَّاراً عَصِيًّا”؛  «او نسبت به پدر و مادرش نيكوكار و خوشرفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود.» و حضرت عيسي بن مريم (علیه السلام) با افتخار تمام مي گويد: “وَ بَرًّا بِوالِدَتي  وَ لَمْ يَجْعَلْني  جَبَّاراً شَقِيًّا”؛   «خداوند مرا نسبت به مادرم نيكوكار قرار داد و جبار و شقي نگردانيد.» و در نهايت پيامبر اكرم (صلی الله علیه وآله) نيز - چون از نعمت پدر و مادر محروم بود -  آرزو مي كرد كه اگر پدر و مادرش زنده بودند، به آنان خدمت كرده، رضايت آنان را جلب مي كرد. 
قرآن كريم درآيات متعدد ديگري نيز به حقوق مهم والدين اشاره كرده، فرزندان متعهد را به رعايت آنان دعوت مي كند.
حقوق متقابل
اگر پدران و مادران به وظايف خود آشنا باشند و حقوق فرزندانشان را ـ  همان طوري كه در مكتب وحي آموخته اند ـ به انجام برسانند، مطمئناً فرزندان صالح نيز متقابلاً به انجام حقوق آنان همت گماشته، به وظايف خود به نحو احسن عمل خواهند نمود؛ اما اگر پدران و مادران به تربيت صحيح اولادشان نپردازند و در مورد آن بي توجه باشند،  بديهي است كه نبايد چندان انتظاري از فرزندان تربيت نيافتة خود داشته باشند.
اگر پدر و مادر حقوق فرزندان را رعايت نكنند و آنان را طبق فرهنگ اسلام و تعاليم عالي اهل بيت (علیهم السلام) پرورش ندهند، ممكن است در آينده با مسائلي روبرو شوند كه هيچ گاه تصور نمي كرده اند.
حقوق والدين از منظر اهل بيت (علیهم السلام)
امام صادق (علیه السلام) مي فرمايد: «نيكي به پدر و مادر از معرفت عميق انسان به پروردگارش سرچشمه مي گيرد؛ زيرا هيچ عبادتي در رساندن فرزند به رضايت پروردگار متعال سريع تر و نزديك تر از نيكي به پدر و مادر مسلمان به خاطر خدا نيست؛ چون حقوق والدين از حق خدا ناشي مي شود، به شرطي كه پدر و مادر در راه دين خدا و سنت پيامبر (صلی الله علیه وآله) باشند. چنين پدر و مادري هيچ گاه فرزندشان را از راه خير به سوي شرّ و از طاعت به سوي عصيان دعوت نمي كنند، پس در معاشرت با آنان مدارا و ملايمت كن! اذيت و ناراحتيهاي آنان را تحمل نما، همچنان كه آنان آزار و اذيت تو را در دوران كودكي به جان خريدند، و در خوراك و پوشاك مانند خداوند متعال به تو وسعت دادند،  تو نيز آنان را در مضيقه قرار مده؛ چهره ات را از آنان بر نگردان و صدايت را از صداي آنان بالاتر مبر كه اين كار در حقيقت تعظيم خداست، و با آنان نيكو سخن بگو و نرم و لطيف باش،  همانا كه خداوند پاداش نيكوكاران را ضايع نمي كند.» 
حقوق والدين در صحيفة سجاديه
امام چهارم (علیه السلام) در ضمن دعاهاي صحيفه سجاديه در مورد حقوق سنگين والدين نكات بس ظريف و ارزشمندي را در قالب دعا و مناجات بيان فرموده كه حاوي دستورات مهم تربيتي نيز هست. اينك فرازهايي از آن را اشاره مي كنيم:
1. «اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ وَ رَسُولِكَ، وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّاهِرِينَ ، وَ اخْصُصْهُمْ بِأَفْضَلِ صَلَوَاتِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ بَرَكَاتِكَ وَ سَلَامِكَ؛ بار خدايا! درود بفرست بر بنده ات و پيامبرت محمد و خاندان پاك او و برترين صلوات و رحمت و بركات و سلام خود را خاص آنان گردان.»
2. «وَ اخْصُصِ اللهُمَّ وَالِدَيَّ بِالْكَرَامَةِ لَدَيْكَ، وَ الصَّلَاةِ مِنْكَ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ؛ ای خداوند! پدر و مادر مرا نيز به كرامت و رحمت خود مخصوص گردان، اي مهربان ترين مهربانان.»
امام سجاد (علیه السلام) بعد از صلوات و درود بر پيامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بيت طاهرينش، رحمت و كرامت بر والدين را از خداوند متعالي خواستار مي شود و بعد به وظيفه شناسي در انجام حقوق والدين مي پردازد.

3. «اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْهِمْنِي عِلْمَ مَا يَجِبُ لَهُمَا عَلَيَّ إِلْهَاماً، وَ اجْمَعْ لِي عِلْمَ ذَلِكَ كُلِّهِ تَمَاماً، ثُمَّ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تُلْهِمُنِي مِنْهُ، وَ وَفِّقْنِي لِلنُّفُوذِ فِيمَا تُبَصِّرُنِي مِنْ عِلْمِهِ حَتَّى لَا يَفُوتَنِي اسْتِعْمَالُ شَيْ ءٍ عَلَّمْتَنِيهِ، وَ لَا تَثْقُلَ أَرْكَانِي عَنِ الْحَفُوفِ فِيمَا أَلْهَمْتَنِيهِ؛ خداوندا! بر محمد و آلش درود فرست و دانستن آنچه دربارة ايشان بر من لازم است، به من الهام كن! و آموختن تمام واجبات را ـ بي كم و كاست ـ  برايم فراهم نما! آنگاه مرا به آنچه در اين زمينه الهام كرده اي، به كار گير! و توفيقم ده نسبت به آنچه به من بصيرت مي دهي، اقدام كنم، تا به كار بستن چيزي از آنچه به من تعليم داده اي از دستم نرود و اركان بدنم از خدمتي كه به من الهام فرموده اي، احساس سنگيني نكند.»
آشنايي با حقوق پدر و مادر امري لازم است كه بايد فرزندان بياموزند و در اين زمينه نهايت تلاش خود را به كار گيرند.
حق مادر
امام سجاد (علیه السلام) در مورد حقوق بي پايان مادر مي فرمايد: «حق مادرت آن است كه بداني او تو را چندين ماه در رحم خود نگهداري و حمل كرد و از ميوة دل و شيرة جانش غذا داد. او تمام وجودش را براي حفظ و نگهداري تو به كار گرفت. باكي نداشت كه خودش گرسنه بماند و تو سير باشي. خود تشنه باشد،  تو آب بياشامي. خودش برهنه باشد و تو لباس پوشيده باشي. خودش در مقابل آفتاب باشد و تو سايه نشين باشي. او از خواب شيرين خود به خاطر تو چشم پوشيد و رنج بي خوابي را بر خود هموار ساخت. تو را از گرماي تابستان و سرماي زمستان حفظ كرد و اين رنجها را تحمل كرد كه تو را داشته باشد و تو از آن او باشي. بايد بداني كه تو قدرت و توانايي شكرگذاري مادرت را نداري، مگر آنكه خداوند تو را ياري كند و بر اداي حق او توفيقت دهد.»  
امام سجاد (علیه السلام) خود نيز چنين بود و عملاً به حقوق مادر اهتمام مي ورزيد. هنگامي كه از آن حضرت پرسيدند: تو كه از نيكوكارترين مردماني، چرا با مادر خود از یک کاسه غذا نمی خوری؟ فرمود: از آن جهت كه مي ترسم ندانسته دستم به برداشتن لقمه اي پيشي گيرد كه مادرم آن را مي خواست و من به همين مقدار بر خلاف خواهش دل او رفتار كرده باشم! 
حق پدر
امام زين العابدين (علیه السلام) در مورد حق پدر فرموده است: «حق پدرت اين است كه بداني او ريشة  تو است و اگر او نبود،  تو هم نبودي و آن نعمتهايي كه در خود مي بيني و مي پسندي،  بدان كه پدرت سرچشمة اين نعمتها براي توست، پس خدا را ستايش كرده،  در مقابل اين نعمت شكر نما و بدان كه هيچ نيرويي نيست، مگر از طرف خدا.» 
4. «اللهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ كَمَا شَرَّفْتَنَا بِهِ ، وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، كَمَا أَوْجَبْتَ لَنَا الْحَقَّ عَلَى الْخَلْقِ بِسَبَبِهِ؛ بار خدايا! درود بفرست بر محمد و خاندانش، همچنان كه ما را به وجود او شرافت بخشيدي، و درود بفرست بر محمد و خاندانش،  همچنان كه به بركت وجود او براي ما بر ديگر مردم حقي واجب گردانيدي.»
5. «اللهُمَّ اجْعَلْنِي أَهَابُهُمَا هَيْبَةَ السُّلْطَانِ الْعَسُوفِ، وَ أَبَرُّهُمَا بِرَّ الْأُمِّ الرَّءُوفِ، وَ اجْعَلْ طَاعَتِي لِوَالِدَيَّ وَ بِرِّي بِهِمَا أَقَرَّ لِعَيْنِي مِنْ رَقْدَةِ الْوَسْنَانِ، وَ أَثْلَجَ لِصَدْرِي مِنْ شَرْبَةِ الظَّمْآنِ حَتَّى أُوثِرَ عَلَى هَوَايَ هَوَاهُمَا، وَ أُقَدِّمَ عَلَى رِضَايَ رِضَاهُمَا وَ أَسْتَكْثِرَ بِرَّهُمَا بِي وَ إِنْ قَلَّ، وَ أَسْتَقِلَّ بِرِّي بِهِمَا وَ إِنْ كَثُرَ؛ خداوندا! چنان كن كه از هيبت پدر و مادرم بسان هيبت سلطان خودكامه بيمناك باشم، و به هر دو چون مادري مهربان نيكي نمايم، و اطاعت از آنان و خوش رفتاري با آنان را در نظرم از لذت خواب در چشم خواب آلوده ام شيرين تر و براي سينه ام از شربت گوارا در ذائقة تشنه ام گواراتر گردان، تا خواستة ايشان را بر خواستة خود ترجيح دهم، و خرسندي آنان را بر خرسندي خود مقدم دارم، و خوبي ايشان را دربارة خود ـ  هر چند اندك باشد ـ زياد بينم، و نيكويي خود را دربارة آنان ـ  هر چند بسيار باشد ـ  كم شمارم.»
راز كمال انسانهاي بزرگ
تعظيم و تكريم والدين و سپاس از خدمات بسيار آنان، مي تواند بسياري از گره هاي مشكل زندگي را حل كرده،  زمينة موفقيت را در طول زندگي فراهم آورد. در اينجا دو نمونه از انسانهاي موفق تاريخ در اين زمينه را يادآور مي شويم:
آيت الله مرعشي نجفي (رحمه الله)
آيت الله مرعشي نجفي (رحمه الله)  بزرگ فرهنگيان ميراث اهل بيت (علیهم السلام)  در بيش تر علوم اسلامي صاحب نظر بود و تأليفات ارزشمند ايشان ـ  كه نزديك به صد و پنجاه اثر در موضوعات مختلف است ـ  گواه روشني بر اين حقيقت مي باشد. كرامات معنوي، دريافت بيش از چهارصد اجازة اجتهادي و روايي از علماي بزرگ اسلامي، تدريس متجاوز از شصت و هفت سال در حوزة علميه قم و نجف، تربيت هزاران طلبه و مشتاق دانش، تأسيس ده ها مدرسة علمي، مسجد،  حسينيه، مراكز فرهنگي، رفاهي و درماني و ايجاد بزرگ ترين و مشهورترين كتابخانه در جهان اسلام، از جمله توفيقات اين فقيه فرزانه مي باشد.
او يكي از مهم ترين عوامل توفيقات خود را از بركت محبت و سپاس از پدر و دعاي والدين مي داند و در خاطرات خود مي گويد: «زماني كه در نجف بوديم، يك روز مادرم فرمود: پدرت را صدا بزن، تا براي صرف ناهار تشريف بياورد. حقير به طبقة بالا رفتم و ديدم پدرم در حال مطالعه خوابش برده است. مانده بودم چه كنم. از طرفي مي خواستم امر مادرم را اطاعت كنم و از سويی ديگر مي ترسيدم با بيدار كردن پدر، باعث رنجش خاطر او گردم. خم شدم و لبهايم را كف پاي پدر گذاشتم و چندين بوسه برداشتم، تا اينكه در اثر قلقلك پا، پدرم از خواب بيدار شد و وقتي اين علاقه وادب و كمال احترام را از من ديد، فرمود: شهاب الدين! تو هستي؟ عرض كردم: بله آقا! دو دستش را به سوي آسمان بالا برد و فرمود: پسرم! خداوند عزتت را بالا ببرد وتو را از خادمين اهل بيت (علیهم السلام) قرار دهد. حضرت آيت الله مرعشي نجفي (رحمه الله) مي فرمود: من هر چه دارم، از بركت آن دعاي پدرم مي باشد.» 
پاستور، شيميدان فرانسوي
در كشورهاي غربي، بر اثر حاكميت تكنولوژي و صنعت، روابط عاطفي ضعيف و كم رنگ است و روابط عاطفي اعضاي خانواده ها،  متزلزل بوده و گاهي اصلاً وجود ندارد؛  امّا از آنجايي كه عاطفه و محبت امري فطري است،  در نهاد برخي افراد غربي به ويژه فطرتهاي سالم، عقلا و نخبگان انديشمند، اين حس دروني و نداي وجدان خاموش نشده و گاهي جرقه هايي از آن مشاهده مي شود. بلي، از نظر اقتصادي و نظامي، كشورهاي غربي پيشرفته و متمدن جلوه مي كنند؛ ولي به شدت در رنج خلأ فرهنگي و فقر عاطفي به سر مي برند.
لويي پاستور، شيميدان معروف فرانسوي و صاحب كشفهاي مهم علمي، هنگامي كه بر اثر نظريه هاي بديع خود به اوج افتخار جهاني نائل شد،  دولت فرانسه در صدد برآمد تا خانه اي را كه محل تولد او بود، به موزه تبديل كند. پاستور در آن مراسم، ضمن يك سخنراني كه در خانة محقرشان ايراد كرد، از مادر فداكارش كمال سپاس و حق شناسي را به جاي آورد. او با صدايي كه از فرط تأثر مي لرزيد،  چنين گفت:  »اي مادر عزيز!  اي گمشدة دلبند كه سالياني دراز در اين خانه با من به سر بردي!  تويي كه اكنون همه چيز را مديون تو مي بينم. مادر شجاع و دلدارم! تمام حس فداكاري و شور و هيجاني كه در راه عظمت علم و بزرگي ميهنم به كار بسته ام و از اين پس نيز به كار خواهم بست،  تو به من آموخته اي و در وجودم رسوخ داده اي. كار مشقت باري كه تو در خانه و كارگاه كوچكمان پيش گرفته بودي، به من در تحقيقات علمي آينده ام درس صبر و حوصله داد. آنگاه كه با وجود فقر و مسكنت مرا به مكتب فرستادي، عشق به ميهن و خدمت به بشر را در شب و روز به من آموختي. اكنون از تو اجازه مي خواهم،  تمام سرافرازي را كه ميهنم در جشن امروز به من اعطا مي كند، به پيشگاه عظمتت تقديم كنم. همين قدر بدان كه فرزندت امروز كه در ميان امواج افتخار و سربلندي غوطه ور است،  باز هم خود را بدون تو ـ  اي مادر عزيز!  ـ  در اين جهان بزرگ تنها و بي پناه مي بيند.» 
خطاب نرم و دلپذير
6. «اللهُمَّ خَفِّضْ لَهُمَا صَوْتِي، وَ أَطِبْ لَهُمَا كَلَامِي، وَ أَلِنْ لَهُمَا عَرِيكَتِي، وَ اعْطِفْ عَلَيْهِمَا قَلْبِي، وَ صَيِّرْنِي بِهِمَا رَفِيقاً، وَ عَلَيْهِمَا شَفِيقاً؛ خداوندا! صدايم را در محضر آنان ملايم كن، و گفتارم را بر آنان خوشايند فرما، و خلق و خويم را نسبت به آنان نرم كن، و قلبم را بر آنها مهربان ساز،  و مرا نسبت به هر دو خوش رفتار و دلسوز قرار ده.»
از نكات مهمي كه جوانان بايد در مورد پدر و مادرشان رعايت كنند، لحن خطاب و استفاده از كلمات دلپذير و دوست داشتني است. رعايت اين نكته مي تواند در استحكام روابط والدين و فرزندان تأثير به سزايي داشته باشد. فرزندان با اين شيوه، نه تنها در دل والدين جا باز مي كنند و محبت افزون تري به دست مي آورند؛  بلكه مهم تر اينكه خشنودي خداوند متعال را نيز كسب مي نمايند.
عطوفت پدري
روايتي جذّاب و قابل توجه از ارتباط پيامبر (صلی الله علیه وآله) با دختر گرامي اش حضرت فاطمه (علیها السلام) گوياترين سند اين ادعا است. امام صادق (علیه السلام) به نقل از حضرت زهرا (علیها السلام) مي فرمايد: «هنگامي كه آية “لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَيْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضا”؛  «رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را در هنگام خطاب،  مانند خودتان صدا نكنيد و نام نبريد (او را «يا رسول الله»  خطاب كنيد).»  نازل شد،  من بيم داشتم كه در خطاب رسول خدا  (صلی الله علیه وآله) بگويم: «اي پدر!»؛ بلكه مي گفتم: «يا رسول الله!» چند بار آن حضرت چيزي به من نفرمود؛  امّا روزي فرمود: «يَا فَاطِمَةُ إِنَّهَا لَمْ تَنْزِلْ فِيكِ وَ لَا فِي أَهْلِكِ وَ لَا فِي نَسْلِكِ أَنْتِ مِنِّي وَ أَنَا مِنْكِ إِنَّمَا نَزَلَتْ فِي أَهْلِ الْجَفَاءِ وَ الْغِلْظَةِ مِنْ قُرَيْشٍ أَصْحَابِ الْبَذَخِ وَ الْكِبْرِ قُولِي يَا أَبَتِ فَإِنَّهَا أَحْيَا لِلْقَلْبِ وَ أَرْضَى لِلرَّب ؛  اي فاطمه! آن آيه در مورد تو و خانواده و نسل تو نازل نشده است. تو از مني و من از توأم. آن آيه براي جفاكاران و درشتخويان قريش كه اهل گردنكشي و تكبرند، نازل شده است. تو همچنان بگو: «اي پدر!» كه اينگونه صدا كردن، دل را زنده تر مي دارد و خداوند را خشنودتر مي سازد.»
7. «اللهُمَّ اشْكُرْ لَهُمَا تَرْبِيَتِي، وَ أَثِبْهُمَا عَلَى تَكْرِمَتِي، وَ احْفَظْ لَهُمَا مَا حَفِظَاهُ مِنِّي فِي صِغَرِي؛ خداوندا! به آنها به پاس تربيت من جزاي نيكو عنايت فرما و در مقابل آنكه مرا گرامي داشتند، پاداش نيكو عطا كن،  و هر رنجي را كه در كودكي نسبت به من تحمل كرده اند، در حق ايشان محفوظ بدار.»
تشكر از ولي نعمت امري فطري است و عقلاي عالم روي آن تأكيد دارند. اساساً انسان از كسي كه قدردان نعمتهاي اعطا شده نباشد، خوشش نمي آيد و او را فردي جاهل، بي ادب،  بي فرهنگ و دور از انسانيت قلمداد مي كند و در مقابل شكرگزاري و قدرشناسي در ميان عموم مردم امري پسنديده و مطلوب تلقي مي شود. امام سجاد (علیه السلام) بر اساس همين فطرت از خداوند متعال براي قدرداني از والدين استمداد مي طلبد و به غير از اين نيز راهي براي جبران زحمات والدين وجود ندارد.
سعدي و مادر پير
سعدي در «گلستان»  مي نويسد:  وقتي به جهل  جواني بانگ بر مادر زدم، دل آزرده به كنجي نشست و گريان همي گفت:  مگر خردي فراموش كردی كه درشتي می كني؟!
چه خوش گفت:  زالي  به فرزند خويش

چو ديدش پلنگ افكن و پيلتن

گر از عهد خرديت ياد آمدي

كه بيچاره بودي در آغوش من

نكردي در اين روز بر من جفا

كه تو شير مردي و من پيرزن

سپاس شيخ انصاري (رحمه الله) از مادر
شيخ مرتضي انصاري (رحمه الله) بزرگ پرچمدار فقه تشيع و ستارة درخشان فقها و مجتهدين اماميه است. او بعد از آنكه مدتي در كربلا نزد مرحوم شريف العلما و ساير اساتيد حوزة علمية نجف تحصيل كرد، به زادگاهش (شوشتر) مراجعت نمود. شيخ،  مدتي تحصيلات خود را در همانجا ادامه داد، و مجدداً تصميم گرفت براي تكميل مراتب علمي به عتبات عاليات برگردد؛ امّا مادرش به رجوع دوبارة وي راضي نبود. اصرار شيخ و ديگر افراد براي جلب رضايت مادر بي نتيجه بود، تا اينكه شيخ به مادرش عرضه داشت: «آيا اجازه مي دهي تا استخاره كنم و جواب هر چه بود، در مقابل آن هر دو تسليم باشيم؟» مادرش پذيرفت. در جواب استخارة شيخ اين آيه آمد: “وَ لا تَخافي  وَ لا تَحْزَني  إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلينَ”؛  «هرگز مترس، و محزون مباش كه ما او را به تو باز مي گردانيم و از رسالت مداران خود قرار مي دهيم.» وقتي اين آيه را به مادرش توضيح داد، او خيلي خوشحال شد و به شيخ مرتضي اجازة مسافرت داد. 
شيخ انصاري در اين مسافرت سرنوشت ساز خود، به بركت دعاي مادر، توفيق الهي و تلاش و استقامت خويش به بالاترين درجة اجتهاد و مرجعيت نائل شد و پرچم اسلام را بر دوش گرفت و بزرگ ترين رهبر مذهبي و مرجع عصر خود گرديد. هنگامي كه به مادر شيخ گفته شد: آيا از اين همه ترقي وعظمت فرزندت بر خود نمي بالي و افتخار نمي كني؟! در جواب گفت: رسيدن فرزندم به اين شكوه و عظمت، براي من شگفت انگيز نيست؛ بلكه اگر چنين نمي شد، متعجب مي شدم؛ چرا كه هر وقت به او مي خواستم شير بدهم، وضو مي گرفتم و با طهارت و پاكيزگي، به او شير مي دادم.» بلي، شير پاك، فكر پاك مي آورد و شير ناپاك، انديشة ناپاك توليد مي كند.
در حوزة علمية نجف، رسم شيخ بر  اين بود كه در بازگشت از مجلس تدريس، ابتدا نزد مادر مي رفت و براي احسان و محبت به آن پيرزن، با وي به گفتگو مي پرداخت و از اوضاع زندگي مردم پيشين مي پرسيد و گاه مزاح مي كرد و سپس از او پوزش مي طلبيد و به اتاق مطالعه و عبادت مي رفت.
زماني كه مادر شيخ انصاري از دنيا رفت،  او در فراق مادر به شدت مي گريست. يكي از شاگران نزديكش به او تسليت گفت و به عنوان دلجويي اظهار داشت؛ جناب استاد! براي شما با اين مقام علمي، شايسته نيست كه براي درگذشت پيرزني كه عمرش سرآمده بود، اين طور اشك بريزيد و بي تابي كنيد. آن بزرگ مرد تاريخ، سر برداشته، در پاسخ گفت: گويا شما هنوز به مقام ارجمند مادر واقف نيستيد. تربيت صحيح و زحمات فراوان اين مادر، مرا به اين مقام رسانده و پرورش اولية او زمينة ترقي و پيشرفت را در من ايجاد كرده است. در حقيقت اين همه توفيقات من، مرهون زحمات و تلاشهاي مشفقانه و مخلصانة اين مادر است.» 
شاعر خوش ذوقي، سپاسگزاري از مادر را در قطعه شعري اين گونه به تصوير كشيده است:
مادرم روح مهت روح و روان است مرا

مهر تو قوت تن، قوّت جان است مرا

در دل انديشه تو گنج نهان است مرا 
يك نگاه تو به از هر دو جهان است مرا

فارغم با تو ز هر خوب و بد اي پاك سرشت

زير پاي تو نهاد است خدا باغ بهشت

همه آثار وجودم ز وجود تو بود

به خدا بود من از پرتو بود تو بود 

8. «اللهُمَّ وَ مَا مَسَّهُمَا مِنِّي مِنْ أَذًى، أَوْ خَلَصَ إِلَيْهِمَا عَنِّي مِنْ مَكْرُوهٍ، أَوْ ضَاعَ قِبَلِي لَهُمَا مِنْ حَقٍّ فَاجْعَلْهُ حِطَّةً لِذُنُوبِهِمَا، وَ عُلُوّاً فِي دَرَجَاتِهِمَا، وَ زِيَادَةً فِي حَسَنَاتِهِمَا، يَا مُبَدِّلَ السَّيِّئَاتِ بِأَضْعَافِهَا مِنَ الْحَسَنَاتِ؛ خداوندا! اگر از جانب من آزاري به آنان رسيده، يا از من عمل ناخوشايندي ديده اند، يا حقي از آنان به وسيلة من از بين رفته است، همه را موجب پاك شدن آنان از گناهانشان و ماية بلندي مقامشان و افزوني حسناتشان قرار ده! اي كه بديها را با چندين برابر به خوبي تبديل مي كني!»
آثار ناسپاسي به والدين
همچنان كه نيكي و احسان به پدر و مادر موجب سعادت و رستگاري فرزندان مي شود و آثار و بركات مادي و معنوي به همراه دارد، ناسپاسي و بدي در حق آنان نيز فرجام ناشايست و آثار ذلت باري را در پي خواهد داشت كه در مقاله آینده به چند مورد اشاره مي كنيم.
ادامه دارد