(مجرمان عقیدتی)
اکبر اسدعلیزاده
مجرمان و بدكاران در عالم آخرت با حالات و چهرههاي خاصي نمايان ميشوند و ذلت و ترس از عذاب عظيم آن روز تمام وجود آنها را فرا ميگيرد، گويي گرد و غبار سياهي بر صورتشان نشسته، و هالهاي از دود آن را در خود فرو برده است. آثار غم و اندوه از صورتشان ميبارد.
((يَوْمَ يُنْفَخُ فِي الصُّورِ وَ نَحْشُرُ الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ زُرْقاً))؛ «روزي كه در "صور" دميده ميشود و مجرمان را با بدنهاي كبود، در آن روز برمی انگیزیم.»
((وَ تَرَى الْمُجْرِمينَ يَوْمَئِذٍ مُقَرَّنينَ فِي الْأَصْفادِ * سَرابيلُهُمْ مِنْ قَطِرانٍ وَ تَغْشى وُجُوهَهُمُ النَّارُ))؛ «و در آن روز، مجرمان را در غل و زنجير ميبيني! (كه دستها و گردنهايشان را به هم بسته است!) لباسهايشان از قطران است و آتش صورتهايشان را پوشانده.»
((يَوْمَ تُقَلَّبُ وُجُوهُهُمْ فِي النَّارِ يَقُولُونَ يا لَيْتَنا أَطَعْنَا اللَّهَ وَ أَطَعْنَا الرَّسُولاَ))؛ «روزي كه صورتهايشان در آتش دگرگون شود و گويند: اي كاش خدا و رسول را اطاعت ميكرديم!»
((إِنَّ الْمُجْرِمينَ في ضَلالٍ وَ سُعُرٍ * يَوْمَ يُسْحَبُونَ فِي النَّارِ عَلى وُجُوهِهِمْ ذُوقُوا مَسَّ سَقَرَ))؛ «مجرمان در گمراهي و شعلههاي آتشاند، در آن روز كه آتش دوزخ به صورتشان كشيده ميشود (و به آنها گفته ميشود) بچشيد آتش دوزخ را.»
((وَ لَوْ تَرى إِذِ الْمُجْرِمُونَ ناكِسُوا رُؤُسِهِمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ رَبَّنا أَبْصَرْنا وَ سَمِعْنا فَارْجِعْنا نَعْمَلْ صالِحاً إِنَّا مُوقِنُونَ))؛ «و اگر ببيني مجرمان را، هنگامي كه در پيشگاه خدا سر به زير افكنده، ميگويند: پروردگارا! آنچه وعده كرده بودي، ديديم و شنيديم. ما را باز گردان تا كار شايستهاي انجام دهيم. ما (به قيامت) يقين داريم.»
و اصولاً همان گونه كه خداي متعال ميفرمايد: ((يُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسيماهُمْ))؛ «مجرمين از صورتهايشان شناخته ميشوند.» در آن روز رنگ چهرهها براي شناخت انسانها كافي است؛ چراكه حالات روحي انسان بيش از همه جا در چهرة او منعكس ميگردد. به همين جهت، خدا ميفرمايد: «در روز رستاخيز چهرههايي نوراني و چهرههايي تاريك و سياه خواهد بود. به آنها كه چهرههاي سياه و تاريك دارند، گفته ميشود: چرا بعد از ايمان، راه كفر را پيموديد؛ پس عذاب را بچشيد، به خاطر كفري كه ميورزيديد.»
((وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ باسِرَةٌ))؛ «گروهي هستند كه صورتهايشان، عبوس و در هم كشيده است.»
«باسره» به معني چيز نارس و كال است، و سپس به در هم كشيدن صورت و عبوس بودن آن اطلاق شده است. اين عبوسي عكس العملي است كه مجرمان هنگام مشاهدة نشانههاي عذاب و نامههاي خالي از اعمال و پر از گناه، سخت پريشان و اندوهگين ميشوند، و چهره در هم ميكشند.
((وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ))؛ «و چهرههايي در آن روز غبارآلود است و دود و تاريكي آن را پوشانده.»
((وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خاشِعَةٌ))؛ «چهره هايي در آن روز خاشع و ذلّتبار است.»
چنانكه اشاره شد، تعبير به وجوه در اين آيات به خاطر اين است كه رنگ صورت بيش از هر چيزي ميتواند بيانگر حالات دروني، اعم از ناراحتيهاي فكر، روح و جسم باشد. از اين آيات به خوبي استفاده ميشود كه در صحنة قيامت آثار عقايد و اعمال بد انسانها در چهرههايشان نمايان ميگردد.
اينها توصيفي است كه قرآن كريم از حالات مجرمان و بدكاران در جهان ديگر و عذابهاي اخروي آنها خبر ميدهد. با توجه به مطالب فوق، حالات مختلف و كيفيت تجسم اعمال مجرمان را در سه گفتار ارائه ميدهيم:
گفتار اوّل: نحوة ظهور مجرمان عقيدتي
1. كفار
آنان كه به خدا كفر ميورزند، در قيامت واژگون، كور، كر و لال محشور ميشوند: ((وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى وُجُوهِهِمْ عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ كُلَّما خَبَتْ زِدْناهُمْ سَعيراً * ذلِكَ جَزاؤُهُمْ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِآياتِنا))؛ «و روز قيامت، آنها را بر (حالت) صورتهايشان محشور ميكنيم، در حالي كه نابينا و گنگ و كرند. جایگاهشان دوزخ است، این کیفر آنهاست، به خاطر اینکه نسبت به آیات ما کافر شدند.»
«انس بن مالك» روايت كرده است: مردي عرض كرد: يا رسول الله! چگونه در قيامت، كافر را بر پيشاني محشور ميكنند؟! فرمود: همان كسي كه در دنيا او را بر دو پا راه ميبرد، ميتواند در روز قيامت، او را بر پيشاني ببرد.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «وَإنَّ الْكَافِرَ إذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ فِي صَوْرَةٌ سَيِّئَةٍ، وَبِشَارَةٍ سَيِّئَةٍ فَيَقُولُ: مَنْ أَنْتَ فَوَ اللهُ إنِّي لَأرَاكَ امْرَأ السُّوءِ؟ فَيَقُولُ: أنَا عَمَلُكَ، فَيَنْطَلِقُ بِهِ حَتَّي يَدْخُلَ النَّارَ؛ و چون كافر از گورش بيرون آيد، كردارش به صورتي زشت و نويدي بد در برابرش مجسّم ميشود. او ميگويد: تو كيستي؟ به خدا قسم كه تو را بد شخصي ميبينم! و او ميگويد: من كردار تو هستم. پس، او را ميبرد و به آتش ميافكند.»
2. افترا به خدا، رسول و امام
طبق بيان روايات معصومين(علیهم السلام) دروغ بستن بر خدا كه ماية روسياهي در قيامت است، معني گستردهاي دارد. كساني كه به پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) يا امام بر حق نسبت دروغ دهند، نيز در واقع بر خدا دروغ بستهاند؛ چراكه آنها از خود چيزي نمي گويند. لذا در حديثي از امام صادق(علیه السلام) ميخوانيم: هر كس حديثي از ما نقل كند، ما روزي از او سؤال خواهيم كرد. اگر راست گفته و از ما بوده، سخن حقي را به خدا و پيامبرش نسبت داده است، و اگر بر ما دروغ بسته، در واقع بر خدا و رسول دروغ بسته است؛ زيرا هنگامي كه ما حديثي ميگوييم، نميگوييم فلان و فلان گفتهاند؛ بلكه ميگوييم خدا يا پيامبرش گفته است، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: ((وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّة))؛ «و روز قيامت كساني را كه بر خدا دروغ بستهاند، ميبيني كه صورتهايشان سياه است.»
در روايت ديگر ميفرمايد: «إنَّ مَن حَدَّثَ عَنَّا كَاذِباً، فَإنَّمَا كَذِبَ عَلَي اللهِ وَرَسُولِهِ(صلی الله علیه و آله و سلم)؛ همانا كسي كه به دروغ از ما حديثي را نقل كند، در حقيقت به خدا و رسول او دروغ بسته است.»
3. دشمنان اميرالمؤمنين(علیه السلام)
امام علي(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به مهاجرين و انصار فرمود: علي را به سبب محبت من دوست داشته باشيد و او را به خاطر گراميداشت من گرامي بداريد. به خدا سوگند! اين سخن را از پيش خود نميگويم؛ بلكه خدا مرا به آن مأمور كرده است: «يَا مَعْشَرَ الْعَرَبِ مَنْ أبْغَضَ عَلِيّاً مِنْ بَعْدِي حَشَرَهُ اللهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أعْمَي لَيْسَ لَهُ حُجَّةٌ؛ اي گروه عرب! هر كس پس از من علي را دشمن بدارد، خدا او را در قيامت كور محشور ميكند و حجتي براي او نيست.»
در روايت ديگر ميخوانيم: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به حضرت علي(علیه السلام) فرمود: «يا علي! اين آيه را نشنيدهاي: ((إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ وَ الْمُشْرِكينَ في نارِ جَهَنَّمَ خالِدينَ فيها أُولئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ))؛ عرض كرد: چرا يا رسول الله! فرمود: آنها دشمنان تو و شيعيانت هستند كه روز قيامت با چهرهاي سياه وارد محشر ميشوند.»
امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمود: «يُحْشَرُ أَعْدَاءُ عَلِيٍّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّةٌ ظَامِئِينَ ثُمَّ قَرَأَ ((يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ)) ؛ دشمنان علي(علیه السلام) در قيامت با چهرههاي سياه و تشنه وارد محشر ميگردند، سپس آية شريفة ((يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوهٌ)) را قرائت نمود.»
4. منكرين ولايت امير المؤمنين(علیه السلام)
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر غفاري فرمود: «اي اباذر! منكر حقّ علي و ولايت او را در روز قيامت در حالي ميآورند كه «أَصَمَّ وَ أَبْكَمَ وَ أَعْمَى يَتَكَبْكَبُ فِي ظُلُمَاتِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ يُنَادِي ((يَا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ)) وَ يُلْقَى فِي عُنُقِهِ طَوْقٌ مِنَ النَّار؛ كر و كور و لال است و در تاريكيهاي روز قيامت سرگردان بوده، فرياد ميزند: افسوس كه در حقّ الهي و اطاعت از فرمان او كوتاهي كردم. و طوقي از آتش بر گردن او ميافكنند.»
امام صادق(علیه السلام) فرمود: اميرالمؤمنين(علیه السلام) در يكي از خطبههاي خود فرمودند: منم هادي، منم مهدي، منم پدر يتيمان و تكيهگاه ناتوانان و پناهگاه پارسايان، منم پيشواي مؤمنين به سوي بهشت و ريسمان محكم خدا و عروة الوثقی و كلمة تقوا، منم عين الله و دست خدا و زبان خدا و جنب الله، منم دست رحمت و مغفرت گشودة خدا بر بندگانش، منم باب حطه. هر كس كه مرا و حقّ مرا شناخت، خدا را شناخته است؛ زيرا من وصيّ پيغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) و حجّت خدا در روي زمين هستم و هر كه مرا رد كند، خدا و رسولش را رد و تكذيب نموده است.
و از جابر بن عبد الله انصاري نقل شده است كه: جماعتي از اهل يمن خدمت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) شرفياب شده، عرض كردند: اي رسول خدا! وصيّ و جانشين شما كيست؟ حضرت فرمود: همان شخصي است كه پروردگار امر كرده شما به او تمسّك و توسّل بجوييد و فرمود: ((وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعاً وَ لَا تَفَرَّقُوا))؛ «تمام شما مسلمين به ريسمان محكم خدا تمسّك جسته، از آن جدا نشويد.»
پرسيدند: اي رسول خدا! حبل الله چه كسي است؟
فرمود: همان شخصي است كه پروردگار فرمود: ((إِلاَّ بِحَبْلٍ مِنَ اللَّهِ وَ حَبْلٍ مِنَ النَّاس))؛ حبل از طرف خداي تعالي «قرآن» است و حبل از جانب مردم «وصيّ من».
دوباره پرسيدند: اي رسول خدا! وصيّ تو كيست؟
فرمود: او همان كسي است كه خدا دربارهاش فرمود: ((أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ يا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ في جَنْبِ اللَّه))؛ پرسيدند: اي رسول خدا! منظور از جنب الله چه كسي است؟
فرمود: همان كسي كه خدا دربارة او فرمود: ((وَ يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبيلاً))؛ او وصيّ من و راه حقّ پس از من است.
پرسيدند: اي رسول خدا! به حق پروردگاري كه شما را به حق و حقيقت مبعوث كرده، او را به ما نشان بدهيد؟
فرمود: خداي تعالي او را براي صاحبان فراست علامت قرار داده است. اگر به ديدة دل و حقيقت به سوي وصي من نظر كنيد، همچنان كه مرا ميشناسيد، او را خواهيد شناخت. ميان اين مردم جستجو كنيد و گردش نماييد. دل شما به هر كه مشتاق شد و ميل نمود، آن كس وصيّ من است؛ چون پروردگار فرمود: ((فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوي إِلَيْهِم))؛ «پس دلهاي مردم از بندگانت را چنان كن كه به سوي آنان ميل كنند.» يعني به سوي امير المؤمنين(علیه السلام) و ذريّة او.
آن جماعت توجّهي به تمام صحابه نمودند تا رسيدند به اميرالمؤمنين(علیه السلام) دست آن حضرت را گرفته عرض كردند: اي رسول خدا! قلوب ما به سوي اين بزرگوار اشتياق دارد و هواي او در سر ماست.
حضرت فرمود: شما از بندگان خالص و نخبة پروردگار هستيد چه حجت خدا و وصيّ مرا پيش از آنكه او را معرفي كنم، شناختيد، به من بگوييد: به چه سبب دانستيد كه علي، اميرالمؤمنين(علیه السلام)، وصيّ و جانشين من است؟
عرض كردند: اي رسول خدا! به تمام اصحاب نظر افكنديم. شوق و هواي هيچ يك از ايشان در دل ما پديدار نشد، جز علي بن ابي طالب. صداهاي خود را به گريه بلند نمودند و گفتند: اي پيغمبر! محبّت علي(علیه السلام) در دل ما جايگزين شد و ديدگانمان بر اثر مشاهدة جمالش روشن گشت و قلوبمان در سينهها به طپش افتاد. گويا حضرتش براي ما پدر و ما فرزندان او ميباشيم.
پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: شما در نيكويي سبقت گرفتيد و از آتش دوزخ دور شديد. شما را به بهشت بشارت ميدهم. اين را بدانيد كه در ركاب اميرالمؤمنين(علیه السلام) شهيد خواهيد شد. ايشان در جنگ جمل و صفّين در خدمت آن حضرت بودند و تمام آنها در آن جنگ به درجة شهادت رسيدند.
5. دشمنان قرآن و اهل بيت(علیهم السلام)
ابوذر غفاري ميگويد: وقتي آية شريفة ((يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَ تَسْوَدُّ وُجُوه))؛ نازل شد، پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: روز قيامت پنج گروه از امتم بر من وارد ميشوند:
1. گروهي با پرچم مردم گوسالهپرست وارد ميشوند. از آنها سؤال ميكنم: بعد از من با قرآن و عترتم چگونه رفتار كرديد؟ ميگويند: قرآن را سوزانديم و احكام آن را پشت سر انداخته، عمل نكرديم، و با عترتت دشمني كرديم و به آنان ستم نموده، بغض آنان را در دل گرفتيم. به آنان ميگويم: با لب تشنه و روي سياه به سوي آتش دوزخ برويد.
2. عدهاي با پرچم فرعونيان وارد ميشوند. از آنها ميپرسم: پس از من با قرآن و عترتم رفتارتان چگونه بود؟ ميگويند: قرآن را حذف و با آن مخالفت كرديم، و با عترتت دشمني نموده، آنها را به قتل رسانديم. به آنان نيز ميگويم: با روي سياه و تشنه به سوي آتش برويد.
3. و طايفهاي با پرچم سامري اين امت و تابعينش وارد ميشوند. به آنها ميگويم: شما با قرآن و عترتم چگونه رفتار كرديد؟ گويند: ما قرآن را ترك نموده و از آن مخالفت و سرپيچي كرديم و عترتت را خوار و ذليل نموده، مقامشان را پست شمرديم و با آنان رفتار بدي كرديم. به اين گروه نيز ميگويم: با لبان تشنه به جهنم وارد شويد.
4. پرچم چهارم با طايفة «ذي الثديه» رييس خوارج با اوّلين و آخرين فرد از خوارج؛ يعني كساني كه تا زمان ظهور امام عصر(عج) تابع خوارج نهروان بودند، وارد محشر ميشوند. اينان كساني هستند كه از حيث گفتار و كردار، توهينكنندگان به اخبار اهل بيت عصمت و طهارت و بدعتگذاران به رأي و اجتهاد ميباشند. پس از آنها دربارة رفتار با قرآن و عترتم بعد از رحلتم پرسش ميكنم، در پاسخ گويند: از قرآن بيزاري جستيم و عترتت را به قتل رسانديم و با آنها و پيروانشان جنگ و جدال نموديم. پس به اين گروه نيز ميگويم: شما نيز با صورتهاي سياه و بدنهاي خسته و لبهاي تشنه به آن سه طايفه ملحق شويد و با آنان وارد آتش جهنّم گرديد.
5. گروهي با پرچم و علامت پيشواي پرهيزكاران و بزرگ اوصيا و جانشيان خدا در روي زمين و پيشرو پيشانيسفيدان و وصيّ بلاواسطة من، عليّ بن ابي طالب(علیه السلام) و پيروانش. به آنها ميگويم: بعد از آنكه من از ميان شما رفتم، با قرآن و عترتي كه به جاي خود گذاشتم و سفارش آن دو را به شما نمودم، چه معامله كرديد؟ ميگويند: اي پيغمبر راستگو! از قرآن پيروي كرده، دستورهاي آن را اطاعت و به احكامش عمل نموديم و نام عترتت را زنده داشتيم و از آنان تجليل كرده و با آنها دوستي نموده و خود و قبورشان را زيارت نموديم و آنها را ياري كرديم تا خونهاي خود را در راه نصرت و احياي راه حقّة آنها ايثار و بذل نموديم. به آنان ميگويم: با چهرههاي سفيد و باز، سيراب و بدون غم و اندوه وارد بهشت شويد و در آن جاويدان باشيد.
در روايت ديگر فرمود: هر كس ميخواهد عمرش طولاني باشد و از آنچه خدا به او عطا كرده، بهرهمند گردد، بايد اهل بيت ما را دوست داشته باشد و با آنها به نيكي رفتار كند؛ والاّ خدا عمر او را كوتاه خواهد نمود: «وَرَدَ عَلَيَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مُسْوَدّاً وَجْهُه ؛ و در روز قيامت با روي سياه بر من وارد خواهد شد.»
«اسماعيل جعفي» ميگويد: از امام صادق(علیه السلام) شنيدم كه ميفرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «لَا يُبْغِضُنَا أَهْلَ الْبَيْتِ أَحَدٌ إِلَّا بَعَثَهُ اللَّهُ أَجْذَمَ؛ هيچ كس با ما خاندان دشمني نميكند، مگر اينكه روز قيامت خدا او را دست بريده محشور خواهد كرد.»
6. منكرين اهل بيت(علیهم السلام)
امام صادق(علیه السلام) ميفرمايد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَنْ كَذَبَ عَلَيْنَا أَهْلَ الْبَيْتِ حَشَرَهُ اللَّهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛ هر كس ما اهل بيت را انكار كند، خدا او را در روز قيامت كور محشور خواهد كرد.»
7. ترديد در افضليت امام امير المؤمنين(علیه السلام)
«ابن عبّاس» گويد: رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «الشَّاكُّ فِي فَضْلِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع يُحْشَرُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنْ قَبْرِهِ وَ فِي عُنُقِهِ طَوْقٌ مِنْ نَارٍ فِيهِ ثَلَاثُمِائَةِ شُعْبَةٍ عَلَى كُلِّ شُعْبَةٍ مِنْهَا شَيْطَانٌ يَكْلَحُ فِي وَجْهِهِ وَ يَتْفُلُ فِيهِ؛ ترديدكننده دربارة فضيلت علي بن ابي طالب(علیه السلام) روز قيامت از قبر خود برانگيخته ميشود، در حالي كه طوقي از آتش در گردن اوست كه سيصد زبانه دارد، و بر هر زبانهاي از آن شيطاني است كه او را به هول و هراس اندازد و به رويش آب دهان بيفكند.»
8. مدّعيان دروغين امامت
كسي كه به دروغ ادّعاي امامت و رهبري امت را داشته باشد، در روز قيامت با چهرة سياه وارد محشر ميشود.
«سَورة بن كُلَيب» ميگويد: از امام باقر(علیه السلام) دربارة آية شريفة ((وَ يَوْمَ الْقِيامَةِ تَرَى الَّذِينَ كَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّة)) سؤال كردم، در پاسخ فرمود: «مَنْ قَالَ إِنِّي إِمَامٌ وَ لَيْسَ بِإِمَام ؛ كسي ادّعا كند امام است، در حالي كه امام نيست.» گفتم: هر چند علوي باشد؟! فرمود: «وَ إِنْ كَانَ عَلَوِيّا» در برخي احاديث وارد شده است كه حضرت فرمود: «وَ إِنْ كَانَ عَلَوِيّاً فَاطِمِيّا؛ هر چند علوي فاطمي باشد.»
اين در حقيقت بيان يك مصداق روشن است؛ چراكه ادّعاي امامت و رهبري الهي ـ اگر واقعيّت نداشته باشد ـ از واضحترين مصداقهاي دروغ بر خدا است.
ادامه دارد..