محمداسماعیل نوری زنجانی
اشاره
در ماه ذی القعدة الحرام، حوادث متعددی رخ داده که برخی از آنها با آیات قرآن کریم مرتبط است؛ از جملة آنها «دحوالأرض» است که در روز بیست و پنجم این ماه واقع شده است. 1
در چند آیة قرآن به موضوع فوق، اشاره شده است؛ از این رو، در این مقاله، ضمن تفسیر اجمالی آن آیات به اعمال استحبابی آن روز نیز اشاره خواهد شد.
مفهوم دحو الارض
«دحو» به معنای گستردن است و بعضی آن را به معنای دادن چیزی از محل اصلیاش تفسیر کردهاند. 2 و چون این دو معنا لازم و ملزوم یکدیگرند، به یک ریشه بازمیگردد. منظور از «دحو الارض» این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آبهای حاصل از بارانهای سیلابی نخستین فرا گرفته بود. این آبها بهتدریج در گودالهای زمین، جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گستردهتر شدند تا به وضع فعلی درآمد. 3
طبق روایات متعدد که از معصومین(علیهم السلام) نقل شده است، نخستین نقطهای که از زیر آب سر برآورد، کعبه و سرزمین مکه بود. 4
اگر ارتفاع این سرزمین در حال حاضر، بلندترین ارتفاع زمینهای دنیا نیست، هیچگونه منافاتی با این سخن ندارد؛ زیرا از آن روز، صدها میلیون سال میگذرد و تا کنون وضع نقاط روی زمین به کلی دگرگون شده است؛ بعضی از کوهها در اعماق اقیانوسها قرار گرفته و از اعماق بعضی اقیانوسها قلّة کوه و این از مسلّمات علم زمینشناسی و جغرافیای طبیعی است.
چون اولین نقطه بیرون آمده از زیر آب، سرزمین مکه بود؛ از این رو گاهی از «مکه» به عنوان «اُمّ القری یعنی اصل و آغاز آبادیها» یاد میشود؛ زیرا کلمه «اُمّ» به معنای اصل و اساس و ابتدای آغاز هر چیزی است و «مکه» اصل و آغاز پدید آمدن تمام خشکیهای روی زمین است. 5 بنابراین، اطلاق «اُمّ القری» به «مکه» صحیح است؛ همانگونه که در قرآن نیز آمده است. 6
آیات مرتبط با «دحوالارض»
در قرآن کریم آیاتی وجود دارد که هر کدام به نوعی با مسئلة «دحوالأرض» ارتباط دارد، در اینجا به برخی از آنها اشاره میشود:
1. آغاز گسترش زمین
در سوره نازعات، آیة 30 پس از اشاره به خلقت آسمان میفرماید: ((وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها))؛ «و زمین را بعد از آن گسترش داد.»
این آیه به همان مطلبی اشاره دارد که در مفهوم «دحوالارض» گفته شد.
2. محل سر بر آوردن زمین
در سوره شمس، آیه 6 پس از چند سوگند به موجودات مختلف میفرماید: ((وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها))؛ «و [سوگند] به زمین و کسی که آن را گسترانیده است.»
راغب اصفهانی مینویسد: «الطهو: کالدحول، و هو بسط الشیء و الذهاب به؛ واژة طحو نیز مثل واژة دحو، به معنای گسترشدادن چیزی و بردن آن است.» 7
آیت الله مکارم شیرازی در تفسیر آیه فوق مینویسد: «طَحَاها» از مادة «طحو» (بر وزن سهو) هم به معنای انبساط و گستردگی آمده است، و هم به معنای «راندن، دور کردن و از میان بردن»، و در اینجا به معنای گستردن است؛ زیرا:
اولاً: زمین در آغاز، زیر آب بود، به تدریج آبها در گودالهای زمین قرار گرفت، خشکیها سر برآورد و گسترده شد که از آن به «دحوالارض» نیز تعبیر میشود.
ثانیاً: زمین در آغاز به صورت پستیها و بلندیها با شیبهای تند و غیر قابل سکونت بود، بارانهای سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند، در درهها گستردند، و به تدریج زمینهای مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع به وجود آمد. 8
3. محل پیدایش خشکی
خداوند متعال در سورة رعد، آیه 3 پس از اشاره به آفرینش آسمانها، خورشید و ماه میفرماید: ((وَ هُوَ الَّذي مَدَّ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ فيها رَواسِيَ وَ أَنْهارا))؛ «و او (خدا) کسی است که زمین را گسترد؛ و در آن کوهها و نهرهایی قرار داد.»
در تفسیر نمونه پس از توضیح مختصری دربارة گسترش و مسطح شدن زمین، آمده است: این احتمال نیز در این جمله وجود دارد که منظور از «مَدَّ الْأرْضَ» اشاره به همان مطلبی باشد که دانشمندان زمینشناسی میگویند که «تمام زمین در آغاز، زیر آب بود، سپس آبها در گودالها قرار گرفت و خشکیها به تدریج از آب سر برآوردند و روز به روز گسترده شدند، تا به صورت کنونی درآمدند.» 9
4. گسترش زمین و پیدایش کوهها
پروردگار متعال در سوره ق، آیه 7 نیز پس از اشاره به آسمان و تزیین آن میفرماید: ((وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فيها رَواسِيَ))؛ «و زمین را گسترش دادیم و در آن کوههایی عظیم و استوار افکندیم.»
این آیات چهارگانه هر کدام به نوعی (با تعبیر دَحْو، طَحْو و مَدّ) به گسترش زمین اشاره دارد؛ ولی هیچ کدام از آنها اشارهای به «مکه» یا «کعبه» ندارد؛ اما آیات دیگری نیز وجود دارد که از «مکه» با عنوان «اُمّ القری» و از «کعبه» با عنوان «اول بیت» یاد کرده است که در زیر میخوانیم:
5. سرزمین اُمّالقری
خداوند در سوره انعام، آیة 92 میفرماید: ((وَ هذا كِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَكٌ مُصَدِّقُ الَّذي بَيْنَ يَدَيْهِ وَ لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ الَّذينَ يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ))؛ «و این کتابی است که ما آن را نازل کردیم؛ کتابی است پربرکت، که آنچه را پیش از آن آمده، تصدیق میکند؛ و (آن را فرستادیم) تا (اهل) امّ القری (مکه) و کسانی را که اطراف آن هستند، بترسانی! (یقین بدان) آنها که به آخرت ایمان دارند، به آن (قرآن) ایمان میآورند و بر نمازشان مراقبت و محافظت میکنند.»
در سوره شوری، آیه 7 نیز آمده است: ((وَ كَذلِكَ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ قُرْآناً عَرَبِيًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرى وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ يَوْمَ الْجَمْعِ لا رَيْبَ فيهِ فَريقٌ فِي الْجَنَّةِ وَ فَريقٌ فِي السَّعيرِ))؛ «و اینگونه قرآنی عربی [فصیح و گویا] را بر تو وحی کردیم، تا امّ القری [= مکه] و مردم پیرامون آن را انذار کنی و آنها را از روزی که همة خلایق در آن روز جمع میشوند و شک و تردید در آن نیست بترسانی؛ گروهی در بهشتاند و گروهی در آتش سوزان!»
دلیل امّ القری بودن مکه
با توجه به مطالبی که تحت عنوان «مفهوم دحوالارض» بیان شد، »امّ القری» بودن «مکه» و ارتباط آن با موضوع «دحوالارض» تا حدی روشن میشود، و جهت توضیح بیشتر، مطلبی را از تفسیر نمونه نقل میکنیم.
در تفسیر مذکور پس از توضیح جملات آیه فوق مینویسد: در اینجا سؤالی مطرح است و آن اینکه آیا از جملة «لِتُنْذِرَ اُمَّ الْقُرَی وَ مَنْ حَوْلَهَا» استفاده نمیشود که هدف از نزول قرآن، انذار مردم «مکه» و اطراف آن است؟ آیا این تعبیر با جهانیبودن اسلام، تضاد ندارد؟!
پاسخ این سؤال با توجه به یک نکته روشن میشود و آن اینکه کلمه «امّالقری» که یکی از نامهای «مکه» است از دو واژه ترکیب یافته «اُمّ» که در اصل به معنای اساس و ابتدا و آغاز هر چیزی است. مادر را هم به همین علت «اُمّ» میگویند که اساس و اصل فرزندان است. «قُرَی» جمع «قریه»، به معنای هر گونه آبادی و شهر است، اعم از شهرهای بزرگ و کوچک یا روستاها، و شواهد زیادی نیز در قرآن بر این معنا وجود دارد.
اکنون ببینیم چرا «مکه» را «امّ القری» (مادر و اصل همة آبادیها) نامیدهاند؟
روایات اسلامی تصریح میکند که همة زمین، نخست زیر آب غرق بود و خشکیها به تدریج سر از آب بیرون آوردند (علم امروز نیز این معنا را پذیرفته است). این روایات میگوید: نخستین نقطهای که از زیر آب سر برآورد «کعبه» بود، و سپس خشکیهای زمین از کنار آن گسترش یافت که از آن به عنوان «دحو الارض» (گسترش زمین) یاد شده است.
با توجه به این تاریخچه روشن میشود که «مکه» اصل و اساس و آغاز همة آبادیهای روی زمین است؛ بنابراین هر گاه گفته شود «اُمُّ الْقُرَی وَ مَنْ حَوْلَهَا» تمام مردم روی زمین را شامل میشود. 10
6. اولین خانه
در سوره آل عمران، آیه 96 میفرماید: ((إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَ هُدىً لِلْعالَمينَ))؛ «نخستین خانهای که برای مردم (و نیایش خداوند) قرار داده شده، همان است که در سرزمین مکه است، که پربرکت و مایة هدایت جهان است.»
در تفسیر این آیه از امام باقر(علیه السلام) روایت شده است: »لَمَّا أَرَادَ اللَّهُ أَنْ يَخْلُقَ الْأَرْضَ أَمَرَ الرِّيَاحَ فَضَرَبْنَ وَجْهَ الْمَاءِ حَتَّى صَارَ مَوْجاً ثُمَّ أَزْبَدَ فَصَارَ زَبَداً وَاحِداً فَجَمَعَهُ فِي مَوْضِعِ الْبَيْتِ ثُمَّ جَعَلَهُ جَبَلًا مِنْ زَبَدٍ ثُمَّ دَحَا الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِهِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً؛ هنگامی که خدا خواست زمین را خلق کند، بادها را فرمان داد که بر روی آب بزنند، تا اینکه آب به موج آمد و کف کرد و همه کفها یکجا جمع شد، بعد آن را در محل خانة کعبه قرار داد و به صورت کوهی از کف درآورد، سپس زمین را از دامنة آن کوه بگسترانید، مقصود از کلام خدا ((إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذي بِبَكَّةَ مُبارَكاً)) 11همان است که گفته شد.»
علامه طباطبایی پس از نقل این روایت میگوید: پس اولین بقعهای که از زمین آفریده شد، کعبه بود، پس از آن سایر نقاط زمین از آن گسترش یافت. سپس میافزاید: اخبار دربارة «دحو الارض» و گسترشیافتن زمین از زیر خانة کعبه، بسیار زیاد است و این روایات نه مخالف قرآن است و نه برهان عقلی آن را ردّ میکند. تنها شبههای که هست، این است که طبیعیدانان قدیم گمان میکردند زمین، یک عنصر بسیط و قدیم است (و این با مضمون آن روایات که زمین را حادث و پدید آمده از کف آب معرفی میکند نمیسازد)؛ ولی بطلان نظریه آنان چنان واضح و آشکار است که به بیان نیاز ندارد. 12
البته در تفسیر آیة فوق، نظریهها و احتمالات دیگری نیز وجود دارد که از ذکر آنها برای رعایت اختصار، خودداری میشود.
دحوالارض در روایات
مسأله «دحو الارض» در روایات متعدّد مطرح شده است که دو نمونه از آنها را در اینجا نقل میکنیم:
1. در روایتی نقل شده است که ابو حمزه ثمالی میگوید: در مسجد الحرام بودیم، به امام باقر(علیه السلام) عرض کردم: چرا خدا این خانه را «عتیق = آزاد» نامیده است؟
فرمود: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ بَيْتٍ وَضَعَهُ اللَّهُ عَلَى وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا لَهُ رَبٌّ وَ سُكَّانٌ يَسْكُنُونَهُ غَيْرَ هَذَا الْبَيْتِ فَإِنَّهُ لَا رَبَّ لَهُ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ الْحُرُّ، ثُمَّ قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَهُ قَبْلَ الْأَرْضِ ثُمَّ خَلَقَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِهِ فَدَحَاهَا مِنْ تَحْتِهِ؛ 13هیچ خانهای در زمین وجود ندارد، مگر اینکه صاحب دارد و افرادی در آن سکونت دارند، جز این خانه که صاحبی غیر از خدا ندارد. سپس فرمود: خدا کعبه را قبل از زمین آفرید، بعد از آن زمین را از زیر کعبه گسترش داد.»
2. از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است: «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ دَحَا الْأَرْضَ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَةِ إِلَى مِنًى ثُمَّ دَحَاهَا مِنْ مِنًى إِلَى عَرَفَاتٍ ثُمَّ دَحَاهَا مِنْ عَرَفَاتٍ إِلَى مِنًى فَالْأَرْضُ مِنْ عَرَفَاتٍ وَ عَرَفَاتٌ مِنْ مِنًى وَ مِنًى مِنَ الْكَعْبَةِ؛ 14 خدای متعال، زمین را از زیر کعبه تا منی گسترش داد، بعد از آن از منی به سوی عرفات گسترش داد، سپس از عرفات به سوی منی گسترش داد، پس زمین از عرفات و عرفات از منی و منی از کعبه است.»
فضیلت شب و روز دحو الارض
شب و روز دحو الارض (25 ذی القعده) فضیلت فوق العاده دارد و روایات بسیاری دربارة آن نقل شده که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
1. حسن بن علی وشاء میگوید: شب بیبست و پنجم ذی القعده با پدرم نزد امام رضا(علیه السلام) بودم ـ و من نوجوان بودم ـ امام به پدرم فرمود: »لَيْلَةُ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ وُلِدَ فِيهَا إِبْرَاهِيمُ (علیه السلام) وَ وُلِدَ فِيهَا عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ (علیه السلام) وَ فِيهَا دُحِيَتِ الْأَرْضُ مِنْ تَحْتِ الْكَعْبَةِ فَمَنْ صَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ كَانَ كَمَنْ صَامَ سِتِّينَ شَهْراً؛ 15 در شب بیست و پنجم ذی القعده، حضرت ابراهیم و حضرت عیسی(علیهما السلام) متولد شدهاند، و زمین از زیر کعبه، گسترش یافته است، پس هر کس در آن روز، روزه بگیرد همانند کسی است که شصت ماه روزة (مستحب) گرفته است.»
2. از امیر مؤمنان علی(علیه السلام) روایت شده است: «أَوَّلُ رَحْمَةٍ نَزَلَتْ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ فِي خَمْسَةٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ فَمَنْ صَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ وَ قَامَ تِلْكَ اللَّيْلَةَ فَلَهُ عِبَادَةُ مِائَةِ سَنَةٍ صَامَ نَهَارَهَا وَ قَامَ لَيْلَهَا؛ 16 نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست و پنجم ذی القعده بوده، پس کسی که در آن روز، روزه بگیرد و شبش را به عبادت برخیزد، برای اوست ثواب عبادت صد سالی که روزهایش را با روزه و شبهایش را با عبادت سپری کرده باشد.»
3. عبد الله بن مسعود، از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) روایت کرده است که ضمن حدیثی فرمود: «وَ أَنْزَلَ اللَّهُ الرَّحْمَةَ لِخَمْسِ لَيَالٍ بَقِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ فَمَنْ صَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ كَانَ كَصَوْمِ سَبْعِينَ سَنَةً؛ 17 پنج شب مانده از ماه ذی القعده، خداوند، رحمت را نازل فرمود، پس هر کس آن روز را روزه بگیرد، [ثوابش] مثل روزة (مستحب) هفتاد سال است.»
4. محمد بن عبد الله صیقل میگوید: در بیست و پنجم ذی القعده امام رضا(علیه السلام) نزد ما آمد و فرمود: امروز روزه بگیرید و من هم روزه گرفتهام. عرض کردیم: فدایت شویم! امروز چه روزی است؟ فرمود: «يَوْمٌ نُشِرَتْ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَ دُحِيَتْ فِيهِ الْأَرْضُ وَ نُصِبَتْ فِيهِ الْكَعْبَةُ وَ هَبَطَ فِيهِ آدَمُ(علیه السلام)؛ روزی است که در آن رحمت [خدا] منتشر شده، و زمین گسترش یافته، و کعبه منصوب شده و آدم(علیه السلام) هبوط کرده است.»
5. از امام کاظم(علیه السلام) روایت شده است: «فِي خَمْسٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ أَنْزَلَ اللَّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ فَمَنْ صَامَ ذَلِكَ الْيَوْمَ كَانَ كَفَّارَةَ سَبْعِينَ سَنَةً وَ هُوَ أَوَّلُ يَوْمٍ أُنْزِلَ فِيهِ الرَّحْمَةُ مِنَ السَّمَاءِ عَلَى آدَمَ(علیه السلام)؛ 18 در بیست و پنجم ذی القعده، خدا «کعبه» را نازل فرموده است، هر کس آن روز را روزه باشد کفّاره گناهان هفتاد سال خواهد بود، و آن نخستین روزی است که از آسمان بر آدم(علیه السلام) رحمت نازل شده است.»
رخدادهای روز دحو الارض
طبق روایات در بیست و پنجم ذی القعده علاوه بر گسترش زمین از زیر خانه کعبه، قضایای دیگری نیز واقع شده است که برخی از آنها عبارت است از: نزول رحمت خدا به زمین، نصب کعبه، هبوط حضرت آدم(علیه السلام)، ولادت حضرت ابراهیم(علیه السلام) و ولادت حضرت عیسی(علیه السلام).19
اعمال استحبابی دحو الارض
در شب و روز دحو الارض به شکرانة نعمت بزرگ گسترش زمین و آماده شدن آن برای زندگی انسان و حیوان، به انجام چند عمل مستحب سفارش و تأکید شده است که برخی از آنها عبارت است از:
1. قیام به عبادت در شب: همانگونه که در حدیث دوم گذشت ثواب آن به ضمیمة روزه معادل صد سال عبادت مستحب است.
2. روزه: همچنان که در همة پنج روایت مذکور تصریح شده است، و آن یکی از چهار روز بزرگ است که بر روزة آنها تأکید شده و ثواب بیشتری دارد؛ همانگونه که در روایت زیر آمده است.
اسحاق بن عبد الله علوی عُریضی میگوید: پدرم با عموهایم دربارة روزهایی که بر روزة آنها تأکید شده است، مذاکره و در تعیین آنها اختلاف داشتند، تا اینکه به خدمت امام هادی(علیه السلام) رفتند، قبل از اینکه سؤال خود را مطرح کنند امام فرمود: آمدهاید دربارة روزهایی که روزهاش مورد تأکید است، سؤال کنید؟ عرض کردند: آری برای همین آمدهایم.
فرمود: «آنها عبارتاند از: هفدهم ربیع الاول ولادت رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، بیست و هفتم رجب مبعث رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، بیست و پنجم ذی القعده روزی که زمین از زیر کعبه گسترش یافت و هیجدهم ذی الحجه که آن روز غدیر است.» 20
3. خواندن دعای توسل: شیخ طوسی در مصباح پس از اشاره به استحباب روزة بیست و پنجم ذی القعده، گفته: خواندن این دعا، در این روز مستحب است.
«اللَّهُمَّ دَاحِيَ الْكَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اللِّزْبَةِ وَ كَاشِفَ كُلِّ كُرْبَةٍ أسْألُكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ مِنْ أيَّامِكَ الَّتِي أعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ الْمُؤْمِنِينَ وَدِيعَةً وَ إلَيْكَ ذَرِيعَةً وَ بِرَحْمَتِكَ الْوَسِيعَةً أنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَبْدِكَ الْمُجِيبِ فِي الْمِيثَاقِ الْقَرِيبِ يَوْمَ التَّلَاقِ فَاتِقِ كُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إلَى كُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أهْلِ بَيْتِهِ الْأطْهَارِ الْهُدَاةِ الْمَنَارِ دَعَائِمِ الْجَبَّارِ وَ وُلَاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ وَ أعْطِنَا فِي يَوْمِنَا هَذَا مِنْ عَطَائِكَ الْمَخْزُونِ غَيْرِ مَقْطُوعٍ وَ لَا مَمْنُونٍ تَجْمَعْ لَنَا بِهِ التَّوبَةَ وَ حُسْنَ الْأوْبَةَ يَا خَيْرَ مَدْعُوٍّ وَ أكْرَمَ مَرْجُوٍّ يَا كَفَي يَا وَفَي يَا مَنْ لُطْفُهُ خَفِيِّ الْطُفْ لِي بِلُطْفِكَ وَ أسْعِدْنِي بِعَفْوِكَ وَ أيِّدْنِي بِنَصْرِكَ وَ لَا تُنْسِنِي كَرِيمَ ذِكْرِكَ بِوُلَاةِ أمْرِكَ وَ حِفْظَةِ سِرِّكَ احْفَظْنِي مِنْ شَوَائِبِ الدَّهْرِ إِلَى يَوْمِ الْحَشْرِ وَ النَّشْرِ وَ أشْهِدْنِي أوْلِيَاءِكَ عِنْدَ خُرُوجِ نَفْسِي وَ حُلُولِ رَمْسِي وَ انْقِطَاعِ عَمَلِي وَ انْقِضَاءِ أجَلِي اللَّهُمَّ وَ اذْكُرْنِي عَلَى طُولِ الْبَلَى إِذَا حَلَلْتُ بَيْنَ أطْبَاقِ الثَّرَى وَ نَسِينِي النَّاسُونَ مِنَ الْوَرَى وَ أحْلِلْنِي دَارَ الْمُقَامَةِ وَ بَوِّئْنِي مَنْزِلِ الْكَرَامَةِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ مُرَافِقِي أوْلِيَائِكَ وَ أهْلِ اجْتِبَائِكَ وَ أصْفِيَائِكَ وَ بَارِكْ لِي فِي لِقَائِكَ وَ ارْزُقْنِي حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلُولِ الْأجَلِ بَرِيئاً مِنْ الزَّلَلِ وَ سُوءِ الْخَطَلِ اللَّهُمَّ وَ أوْرِدْنِي حَوضَ نَبِيِّكَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ أهْلِ بَيْتِهِ وَ اسْقِنِي مِنْهُ مَشْرَباً رَوِياً سَائِغاً هَنِيئاً لَا أظْمَأ بَعْدَهُ وَ لَا أحَلَاُ وِرْدَهُ وَ لَا عَنْهُ أذَادُ وَ اجْعَلْهُ لِي خَيْرَ زَادٍ وَ أوْفَى مِيعَادٍ يَوْمَ يَقُومُ الْأشْهَادُ اللَّهُمَّ وَ الْعَنْ جَبَابِرَةَ الْأوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ بِحُقُوقِ أوْلِيَائِكَ الْمُسْتَأثِرِينَ اللَّهُمَّ وَ اقْصِمْ دَعَائِمَهُمْ وَ أهْلِكْ أشْيَاعَهُمْ وَ عَامِلَهُمْ وَ عَجِّلْ مَهَالِكَهُمْ وَ اسْلُبْهُمْ مَمَالِكَهُمْ وَ ضَيِّقْ عَلَيْهِمْ مَسَالِكَهُمْ وَ الْعَنْ مُساهِمَهُمْ وَ مُشَارِكَهُمْ اللَّهُمَّ وَ عَجِّلْ فَرَجَ أوْلِيَائِكَ وَ ارْدُدْ عَلَيْهِمْ مَظَالِمَهُمُ وَ أظْهِرْ بِالْحَقِّ قَائِمُهُمْ وَ اجْعَلْهُ لِدِينِكَ مُنْتَصِراً وَ بِأمْرِكَ فِي أعْدَائِكَ مُؤْتَمِراً اللَّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلَائِكَةِ النَّصْرِ وَ بِمَا ألْقَيْتَ إِلَيْهِ مِنَ الْأمْرِ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَكَ حَتَّى تَرْضَى وَ يَعُودَ دِينِكَ بِهِ وَ عَلَى يَدَيْهِ جَدِيداً غَضَاً وَ يُمَحَّضَ الْحَقَّ مَحْضاً وَ يَرْفَضَ الْبَاطِلَ رَفْضاً اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَيْهِ وَ عَلَى جَمِيعِ آبَائِهِ وَ اجْعَلْنَا مِنْ صَحْبِهِ وَ أسْرَتِهِ وَ ابْعَثْنَا فِي كَرَّتِهِ حَتَّى نَكُونَ فِي زَمَانِهِ مِنْ أعْوَانِهِ اللَّهُمَّ أدْرِكْ بِنَا قِيَامَهُ وَ أشْهِدْنَا أيَّامَهُ وَ صَلِّ عَلَيْهِ، وَ عَلَيْهِ السَّلَامُ، وَ ارْدُدْ إِلَيْنَا سَلَامَهُ وَ رَحْمَةُ اللهِ وَ بَرَكَاتُهُ»؛ 21
4. خواندن دو رکعت نماز به دستور زیر:
سید بن طاوس، تحت عنوان «فصل فی صلاة غریبة فی هذا الیوم» میگوید: در کتب شیعه قمیین دیدم گفته: رویات شده است که در بیست و پنجم ذی القعده وقت «ضُحَی» (اوایل روز آن موقعی که خورشید در آسمان بالا بیاید و نور آن بر همه جا مسلط شود) دو رکعت نماز خوانده شود، در هر رکعت یک بار حمد و پنج بار سورة «والشمس» بخواند و بعد از سلام بگوید: «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِيِّ الْعَظِيمِ» و بعد از آن، این دعا را بخواند: «يَا مُقِيلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِي عَثْرَتِي يَا مُجِيبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِي يَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِي وَ ارْحَمْنِي وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَيِّئَاتِي وَ مَا عِنْدِي يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ.» 22
آداب مربوط به پایان روز
سید بن طاووس در پایان مطالب مربوط به «دحو الارض» مؤمنان را توصیه کرده است که در پایان روز دحو الارض و در پایان هر روز سعید و با فضیلت، به یاد نعمت خدا باشند و شکر آن را بهجای آورند و قدر نعمتهای الهی را بدانند و در مقابل جلالت و عظمت پروردگار خود، با خضوع و خشوع و بهترین حالت عبودیت باشند و ادب بندگی را رعایت کنند.
اگر بنده در پایان هر روز سعید و با اهمیت و فضیلت، برای رعایت ادب بندگی سعی و کوشش کند، امید است که خدای مهربان، او را برای درک فضیلتهای بیشتر موفق فرماید. ((لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيد))؛ ـ 24-23
خدای ما را برای درک فضیلت روزها و شبهای بافضیلت موفق فرما.
__________________________________________________
1. مسار الشیعه، شیخ مفید، ضمن مجموعه نفیسه، مکتبة بصیرتی، قم، 1396 ق، ص16 (52)؛ توضیح المقاصد، شیخ بهایی، ضمن مجموعه نفیسه، ص28 (540)؛ اقبال الأعمال، سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1409 ق، ج1، ص310 ـ 312.
2 . ر.ک: مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی با تحقیق صفوان عدنان داودی، دار العلم، دمشق، چاپ اول، 1412 ق، ص308 واژه «دحا» و ص517 واژه «طحا».
3. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، دار الکتبالاسلامیه، تهران، چاپ سی و هشتم، 1387 ش، ج26، ص110 و 111.
4. در این مقاله به نمونههایی از این قبیل روایات اشاره خواهد شد.
5. ر.ک: تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج5، ص429 و 430.
6. انعام/92 و شوری/7.
7. مفردات الفاظ القرآن، ص517، واژه «طحا».
8 . تفسیر نمونه، ج27، ص58.
9 . همان، ج10، ص137 و 138.
10. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی و همکاران، ج20، ص379 و 380، شبیه مطلب فوق در ج5، ص428 ـ 430 (ذیل آیه 92 سوره انعام) نیز آمده است.
11. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، بنیاد بعثت، تهران،چاپ اول، 1416 ق،ج 1، ص655، ح 1؛ وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، آل البیت، قم، چاپ اول، 1409 ق، ج13، ص241؛ ابواب مقدمات طواف، باب 18، ح 11.
12 . المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، جامعه مدرسین، قم، چاپ پنجم، 1417 ق، ج3، ص356.
13 . الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407 ق، ج4، ص189، قسمت آخر حدیث در تفسیر نور الثقلین، عبد علی حویزی، انتشارات اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1415 ق، ج5، ص502؛ کنز الدقائق، محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1368 ش، ج14، ص121 و 122 نیز آمده است.
14. الکافی، کلینی، ج4، ص189،ح 3؛ نور الثقلین، حویزی، ج5، ص502، ح 29؛ کنز الدقائق، قمی مشهدی، ج14، ص122.
15 . من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، با تصحیح غفاری، انتشارات جامعه مدرسین، قم، چاپ دوم، 1413 ق،ج 2، ص89، ح 1814؛ وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج10، ص449، باب 16، ح 1.
16 . اقبال، سید بن طاوس، ج1، ص312؛ وسائل الشیعه، ج10، ص451، باب 16، ح 7.
17. اقبال، ج1، ص312؛ وسائل الشیعه، ج10، ص451، باب 16، ح 8.
18. الکافی، کلینی، ج4، ص149 و 150، باب صیام الترغیب، ح 4؛ اقبال، سید بن طاوس، ج1، ص310؛ وسائل الشیعه، ج10، ص450 و 451، باب 16، ح 5.
19. من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج2، ص241 و 242، ح 2299؛ وسائل الشیعه، ج10، ص450، باب 16، ح 2.
20 . وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، ج10، ص455، باب 19، ح 3.
21 . مصباح المتهجد، شیخ طوسی، مؤسسة فقه شیعه، بیروت، چاپ اول، 1411ق، ج2، ص669 ـ 6671؛ اقبال، سید بن طاوس، ج1، ص312 و 313، دعای فوق در مفاتیح الجنان، حاج شیخ عباس قمی، و مفاتیح نوین، مکارم شیرازی و همکاران، اعمال روز دحو الارض نیز ذکر شده است.
22 . اقبال الاعمال، سید علی بن طاوس، ج1، ص314، لازم است یادرآوری شود که در چاپ جدید «اقبال» به تحقیق جواد قیّومی اصفهانی که چاپ اول آن در تاریخ 1415 ق از سوی دفتر تبلیغات اسلامی قم منتشر شده، اشارهای به نماز فوق نشده است؛ در حالی مطالب قبل و بعد آن در ج2، ص29 و 30 ذکر شده، و در مفاتیح الجنان و مفاتیح نوین نیز نماز فوق به استناد از «اقبال» نقل شده است.
23 . ابراهیم/7.
24 . ر.ک: اقبال، ج1، ص314.
پژوهشی دربارة دحو الارض
17:23 - 1395/06/11