دانش آموزی

بچهها از رفتار ما بیشتر یاد میگیرند تا از حرف زدنمان.
بعضی پدر و مادرها از کودکی لجبازی را یاد گرفتهاند و کودکانِ آنها نیز ناخودآگاه لجبازی را میآموزند و آن را رفتاری بهنجار تلقی میکنند.

کمبود محبت، دلیل اصلی بسیاری از اختلالات روانی و حتی جسمی است.
یکی از دلایلی که فرزندان ما در سنین نوجوانی یا حتی جوانی جذب افرادی نامناسب میشوند، فقط همین کمبود محبتهاست. محبت هم در هر سنی باید متناسب با سن، جنس و موقعیت فرزندان باشد.

اولین اصل تربیتی، اصل محبت است.
محبت به این معنا است که ما باید نسبت به فرزندمان هم محبت کلامی و هم محبت عملی داشته باشیم.
محبت کلامی یعنی ابراز محبت و گفتن این جمله که من تو را دوست دارم و محبت عملی، یعنی بوسیدن، نوازش کردن، در آغوش گرفتن.

برخی از والدین از کودک میخواهند تا بزرگ شود، غافل از اینکه کودک درصورتی میتواند بزرگ شود که کودکی کند.
لازمه کودکی کردن هم بازیهای کودکانه است. کودکی کردن به قدری اهمیت دارد که نابغهها هم از آن مستثی نیستند.

امام سجاد (علیه السلام):
«حقُّ الصَّغيرِ رَحمَتُهُ في تَعليمِهِ والعَفوُ عَنهُ والسَّترُ عَلَيهِ والرِّفقُ بِهِ والمَعونَةُ لَهُ»
حقّ كودک، مهربانى به او در آموزش، گذشت از (خطای) او، عيب پوشى (نسبت به او)، همراهى و يارى اوست. (تحف العقول، ص 270 )

باید پدرها و مادرها، بچهها را از اول با کتاب مأنوس کنند.
از کودکی عادت بدهیم کتاب بخوانند، مثلاً وقتی میخواهند بخوابند، کتاب بخوانند. یا وقتی ایام فراغتی هست؛ روز جمعهای هست که تفریح میکنند، حتماً بخشی از آن روز را به خواندن کتاب اختصاص دهند.

وقتی فرزندانتان بر سر اسباببازی یا خواستهای دعوا کنند؛ نباید به سود فرزند کوچکتر، آنها را راضی کنید.
نگویید چون تو بزرگتری پس از حق خودت بگذر، فرزند کوچکتر نباید یاد بگیرد که حق تجاوز و زیاده خواهی دارد. والدین باید قاطعانه رفتار کنند و از گریه و زاری کودک خود نترسند.

بگذارید بچه این خصلت پسندیده را از شما یاد بگیرد که میشود انسان در جواب یک سوال بگوید «نمیدانم، تحقیق میکنم، جوابت را خواهم داد».
مطمئن باشید اگر این رابطه میان شما و فرزندتان برقرار شود، بچههای عقدهای از نظر مسائل فکری، خیلی کمتر به وجود خواهد آمد.

با بچههایتان از همان سنین 7-6 سالگی به گفت و گو بنشینید.
زمینهای فراهم کنید تا فرزندانتان سوال کنند. اگر جواب روشنی برای سوال آنها دارید، به ایشان بگویید. اگر جواب ندارید، بگویید خود من هم نمیدانم. میپرسم و به تو جواب میدهم.

فکر نکنید که هر وقت بچه از شما سوالی نمیکند، واقعاً سوالی ندارد.
گاهی سوال دارد ولی نمیپرسد. سوال را اگر از پدر یا مادر یا مدرسه نکند، به صورت یک معما در اعماق روح و ذهن او تهنشین میشود و انباشته شدن این معماها یک سردرگمی ریشهدار در آغاز جوانی برای او به بار میآورد.