دلایل اثبات و شناخت خداوند متعال

چطور یک نقاشی هنرمندانه از رُخ یک انسان، سازنده دارد! آن وقت معتقدی خود انسان بدون آفریننده است؟!

می گفت: خدا نیست، دلیلش هم نظریه ی داروین بود! گفتم: داروین می گوید، پیشینه و تاریخ جهان اینطور است. نمی گوید که خدا نیست.

-حیران: ما معتقدیم که حرف اول و آخر را تجربه و آزمایش می زند. با این بیان، حتی نمی‌توانید علوم فیزیک و شیمی و ریاضیات رو هم درست کنید.

پوزیتیویست: ما چگونه به بودن خدا حکم کنیم؟ مومن: خدای عالم را با حواس پنج‌گانه در نمی یابیم، با عقل و از راه آثارش، باورش می کنیم.

دیدید که برای  هستی، بایستی شروعی را باور کرد که همه چیز به او برگردد و این شباهت ماست؛ اما تفاوت ما در این است که شما، نقطه ی شروع را اتم، ملکول و ماده ی بی شعورِ فاقد توانایی و دانایی می دانید که همه ی چیزهای دانا و توانا را درست کرده! و ما نقطه ی شروع را خدای دانا و توانا معرفی می کنیم. قضاوت با شما. کدام پسندیده و پذیرفتنی است؟

آتئیست ها در پیروی و تقلید از دانشمندانی که جهان را پیامد تصادف و یک انفجار پنداشته اند، بر این گمان اند که خدایی نیست. اما سوال این است که آن ماده اولیه برای انفجار از کجا آمد؟

-منکران خدا می‌گویند: اگر انسان نیاز به خالق دارد، خالق او هم نیاز به خالق دارد. اما خدا باوران خالق انسان را ازلی و ابدی و بی‌نیاز از علت می‌دانند.

پرسش این است که  طفل شیرخواره که پیشینه‌ تجربه‌ی پیاپی را ندارد؛ پس چگونه است که به دنبال صدا (معلول) در پی صاحب صدا (علت) می گردد؟

آیا طبیغت بی‌شعور و بدون علم، می‌تواند تخم مرغی به این زیبایی را تصادفا درست کند؟

تحقیقات میدانی حکایت کننده از فطرت خداجویی در وجود انسان‌هاست.

خداناباوران مدعی اند جهان به سمت بی نظمی می رود. اما حرکت جهان به سمت بی نظمی اثبات نشده است و جهش های ژنی قادر به توجیه تکامل موجودات زنده نیست.

اولا: مصائب دنیا لازمه دنیا هستند، یعنی نمی‌توان دنیا را بدون این مصائب تصور کرد؛ ثانیا: همین مصائب،  دردها و رنج ها انسان‌ساز بوده و فواید بسیاری برای انسان دارد.