جنبش هادی امت(ع)
قدرت پوشالی
روزی متوكل تصممیم گرفت، قدرت ارتش خود را به امام هادی (ع) نشان دهد و به اصطلاح خودش زهر چشم آن حضرت را بگیرد و در نتیجه آن حضرت بترسد و در مقابل متوكل، به مبارزه بر نخیزد. |
حكم اعدام امام (ع)
ابن اورمه نقل می كند در عصر خلافت متوكل ، به سامره رفتم ، اطلاع یافتم كه او، حضرت امام هادی (ع) را زیر نظر یكی از درباریانش بنام سعید حاجب زندانی نموده ، و حكم اعدام آن حضرت را به سعید داده است. |
شكر نعمت
ابو هاشم جعفری گوید: در تنگنای سختی از زندگی گرفتار شدم ، به حضور امام هادی علیه السلام رفتم ، وقتی در محضر او نشستم فرمود: ای اباهاشم درباره كدام نعمتی كه خداوند به تو داده است می توان شكر گذار او باشی؟ |
شومی روزگار
حسن بن مسعود گوید: خدمت امام هادی علیه السلام رسیدم در حالی كه انگشتم خراشیده است و شانه ام با مركب سواری تصادف كرده و آسیب دیده بود و جامه هایم را عده ای از مردم پاره كرده بودند. |
شكوه امام هادی (ع)
بعضی از حاضران به بعضی می گفتند: چرا باید برای این جوان آنهمه احترام قائل شد، او كه از ما شریف تر نیست و سنش نیز از ما بیشتر نمی باشد، سوگند به خدا هنگامی كه بیرون آمد دیگر هرگز پیاده كنارش حركت نمی كنیم. |
تبعید به سامرا
امام هادی (علیه السلام) در مدینه می زیست ، او در هر فرصت مناسب مردم را از حكومت طاغوتی متوكل بر حذر می داشت و با رعایت اهم و مهم ، افشاگری می كرد. |
گرایش فرمانده سپاه
من نزد تركی رفتم و او را سوگند دادم و گفتم این مرد (امام هادی) به تو چه گفت؟ (كه تو شیفته او شدی). تركی در جواب گفت: این مرد (امام هادی) پیغمبر است، گفتم: نه او پیامبر نیست. |
تحقق پیشگویی
امام هادی علیه السلام به من فرمودند: یا سعید جعفر! متوكل ترك من نمیكند تا كه پاره پارهاش كنند. |
آگاهی از افكار
حضرت قبل از هر سخنی اظهار فرمود: نزد من آمده اید تا از روزهائی كه در طول سال بهتر است ، در آن ها روزه گرفته شود، سؤال نمائید؟ عرضه داشتند: بلی ، یاابن رسول اللّه ! ما از محلّ خود فقط برای همین موضوع ، آمدهایم. |
خبر از دگرگونی
امام علیه السلام فرمود: ولی مردم و اهل مدینه می گویند كه واثق مرده است . پس فهمیدم كه منظور حضرت از اهل مدینه ، خودش می باشد. و سپس حضرت فرمود: از جعفر چه خبر داری ؟ گفتم : در وضع بسیار بدی بود و در زندان به سر می برد. بعد از آن ، امام علیه السلام اظهار داشت : او از زندان آزاد شده و به منصب ریاست خواهد رسید. |
پیدایش دو درخت
یكی از درباریان متوكّل ، معروف به ابوالعبّاس - كه دائی نویسنده خلیفه بود - حكایت كند: من با ابوالحسن ، علی هادی علیه السلام سخت مخالف و نسبت به او بدبین بودم ، تا آن كه روزی متوكّل مرا به همراه عدّه ای برای احضار آن حضرت از شهر مدینه به سامراء بسیج كرد. |
پزشك نصرانی
پزشك نصرانی نزد امام علی هادی علیه السلام حاضر شد و توسّط حضرت هدایت و مسلمان گردید. |