وهابیت
وهابیون مشرکین مدعی توحید
حاصل کلام وهابیان در توحید منتهی به اعتقاداتی میشود که نهایتاً به تشبیه و محدود ساختن ذات خداوند منجر میگردد. آنها معتقدند خدا در بالای عرش خود مستقر شده و از آنجا عالم را اداره میکند. این اعتقاد علاوه بر اینکه خدا را موجودی مکانمند و شبیه مخلوقاتش مینماید، بر خلاف تعالیم صریح قرآن است که خدا را در همهجا حاضر میداند. |
عوامل گسترش وهابیت
شاید درک و باور این مسئله برای بسیاری از انسانهاییکه با تعالیم انسانساز اسلام به نوعی آشنایی نسبی دارند، بسیار مشکل باشد که چگونه میشود فرقهای از بطن این آیین ظهور کند که تا به این حد بتواند انسانیت را زیر پا گذاشته و قتل و خونریزی را سرلوحه کار خویش قرار دهد. عوامل گسترش وهابیت را میتوان به دو قسم عمده تقسیم کرد. |
تکفیر زاییده تفکر محمد بن عبدالوهاب
تعهد و پذیرش عقاید اشخاصی چون محمد بن عبدالوهاب که بنیانگذار فرقهی ضالهی وهابیت است، بعضا تبعاتی به دنبال دارد که عوارض شوم آن دامنگیر تمامی جهان اسلام میشود. مثل پدیدهی تکفیر، که حاصل این تفکر است که به صرف وجود اختلاف نظر حتی در مسائل فرعی اسلام، یک شخص بتواند طرف مقابل خود را تنها به همین دلیل، تکفیر نماید. |
مصداق ایه نؤمن ببعض و نكفر ببعض
سران وهابی و به تبع ایشان وهابیها، در مواضع و کتب مختلف، ادعایی دارند مبنی بر اینکه کسانی مورد تکفیر ما قرار میگیرند که از دید ما مسلمان نیستند، لذا ما مسلمانان را تکفیر نمیکنیم بلکه نسبت کفر را به کسانی میدهیم که بر اساس ادلهی ما از چارچوب اسلام خارج شدهاند و اینها کسانی هستند که به بعضی از کتاب الهی ایمان دارند ولی نسبت به بعض دیگر کافرند. |
سوء استفاده وهابیت از قرآن
وهابیان سالهاست که به انحاء گوناگون به دنبال توجیه رفتار و کردار خود هستند تا مسائلی چون تکفیر مسلمین را با آیات قرآن توجیه کنند، مثلا میگویند شما مصداق آیه ای از قرآن هستید که به بعض قرآن ایمان دارید و منکر بعض دیگر آن هستید. در حالی که آنچه برخی از مسلمانان مرتکب میشوند از ضروریات دین نبوده، بلکه از مسائل اختلافی است.
|
عمل وهابیت مخالف قرآن
وهابیان دنبالهرو کسانی هستند که در رفتار، گفتار و کردارشان نه تنها منطبق با تعالیم قرآن عمل نمیکنند بلکه بعضا بر خلاف صریح قرآن نیز گام برمیدارند، مثل اینکه میگویند مخالفان ما به لحاظ عقلی از مشرکان زمان پیامبر هم کمترند. این مساله چگونه با مجادلهی احسن با مخالفان، که دستور صریح قرآن است، متناسب میباشد؟ |
اعتقاد به خرافات
وهابیان پیرو کسانی هستند که در ابراز عقاید خود بر خرافات و نظرات نادرستی تکیه کرده و سپس بر اساس آن حکم به حرمت یک عمل میکنند و مرتکبین آن را نیز آماج توهین و تکفیر قرار میدهند. اشخاصی چون ابن تیمیه و ابن قیم که به خاطر خرافاتی چون مانع شدن از بت پرستی، امثال قاضی عیاض را به خاطر جایز دانستن زیارت قبر پیامبر تکفیر میکنند. |
تکفیر صریح مسلمین
وهابیان در عین تکفیر مسلمانان که از عمدهترین اعمال و افکار ایشان است، و به تبع آن عدم اعتقاد به هیچ حرمتی برای جان و مال مسلمانان، بعضا ادعا میکنند که ما مسلمانی را تکفیر نمیکنیم. اما با اندک تاملی در کتب اصلی ایشان که در تیراژ بسیار تکثیر و تدریس میشود، و مملو از تصریح به تکفیر مسلمین است، این دروغ برملا میشود. |
تحریف تاریخ توسط وهابیت
وهابیت در کنار اعمال و کرداری چون تهمت زدن به مخالفان خود، یا تکفیر ایشان، به انحاء گوناگون، به اموری دست میزند که بیش از هر چیز رسوا کنندهی خود ایشان در نظر محققین و تاریخدانان جهان است. آن مساله، این است که ایشان در مواضع گوناگون و به طرق مختلف برای اینکه کارهای خود را توجیه کنند، دست به جعل تاریخ میزنند. تا اعمال ناشايست خود را توجيه كنند. |
تبعات حکم به تکفیر
نتیجهی مبنای اشتباه وهابيت در عقائد، این میشود که محمد بن عبدالوهاب؛ سرزمينهاي اسلامي را که اموری چون زیارت قبور صالحین، نذر و ... در آن میان مردمش جاری است، بلاد کفر مینامد، و ميگويد كه عدهای مرتكب اين امور ميشوند و عدهاي درمقابل این اعمال سکوت میکنند. گروه اول با ارتکاب این امور کافر میشوند، و گروه دوم به این دلیل که اینها را به خاطر این اعمال تکفیر نمیکنند، کافر میشوند. |
توسل به مردگان
وهابیان سالهاست که ملت مسلمان را بهخاطر انجام اموری چون توسل و شفاعت و... تکفیر میکنند و در مورد احادیثی که مسلمانان در مقابل آنها اقامه میکنند، بعضا میگویند این احادیث مربوط به زمان حیات پیامبر است نه پس از مرگ، در حالیکه دلیل آنها بر جدا کردن حیات از مرگ، تنها ترک این عمل توسط صحابه است که دلیلی باطل است.
|
نظر وهابیت در مورد توسل
گاهی اگر انسان اندکی به نتایج بعضا مضحک کلام خود دقت کند، شاید هرگز آن را به زبان نیاورد چه رسد به اینکه به انواع گوناگون و با طرق مختلف در پی اثبات آن برآید، مثل وهابیان که در انکار مسالهای چون شفاعت و توسل آن را عبادت تلقی میکنند، در حالیکه نحوهی حکم آنها به این منتهی میشود که برای ما پرستیدن اشخاص زنده جایز است. |