کودک
قصه شب | پادشاه سرزمین پنجهها (قسمت اول)
داستانی با موضوع اهمیت بصیرت داشتن در زندگی و انتخابهای مهم، پرسیدن و آگاهی پیدا کردن از یک دانای به امور، مهمترین راه برای بصیر شدن. ویژه دوران انتخابات |
پادشاه سرزمین پنجهها (قسمت دوم)
داستانی با موضوع اهمیت بصیرت داشتن در زندگی و انتخابهای مهم، پرسیدن و آگاهی پیدا کردن از یک دانای به امور و اهمیت شرکت در انتخابات. |
شعر کودکانه برای روز پدر
پدرم گفت: « برو» گفتم: چشم» / مادرم گفت: «بیا» گفتم: «چشم» // هر چه گفتند به من، با لبخند / گوش کردم همه را، گفتم چشم // مادرم شاد شد از رفتارم / خنده بر روی پدر آوردم // با پدر مادر خود، در هر حال / تا توانستم، نیکی کردم // پدرم گفت: «تو خوبی پسرم» / مادرم گفت: «از او بهتر نیست» // آسمان خنده به رویم زد و گفت: / پسرک از تو خدا هم راضی است |
قصه شب/ «فصل چهارم/امتحان آخر»
قصه تشرف دانشجوی ایرانی در لندن در زمان غیبت کبری ..... |
قصه شب | «پسرکوچولوی اهوازی!»
داستانی بمناسبت سالروز شهادت شهید حسین علم الهدی، در اهمیت دینداری و توجه به دیگران و کمک به مردم |
قصه شب | کبوترای چاهی
داستانی به مناسبت میلاد امام باقرعلیهالسلام با موضوع اهمیت کار و تلاش و دوری از تنبلی و کج فهمی از دینداری... |
قصه شب | روز فرار!
قصهای بمناسبت 26 دی، روز فرار شاه از ایران و بیان وقایع آن روزها به زبانی کودکانه |
قصه شب | «مرد فقیر، خاک عجیب!»
داستانی با موضوع اهمیت مهربانی با فقرا، شکرگزاری و شناخت مقام امام و ارزش دوستی با معصوم، بمناسبت شهادت امام هادی علیهالسلام. |
قصه شب/ «فصل چهارم/ اجاره نشین»
قصه تشرف و عنایت امام زمان (عج) در زمان غیبت کبری به یه کفاش. |
قصه شب/ «فصل چهارم/حلوای داغ»
داستان تشرف یکی از بزرگان، خدمت امام زمان (عجلاللهفرجه) در زمان غیبت کبری... |
قصه شب | « پادشاه بدجنس و چالههای بزرگ آتش»
قصه شب | « پادشاه بدجنس و چالههای بزرگ آتش»؛ ماجرای پادشاهی یهودی به نام «ذونواس» است که وقتی متوجه میشود عده زیادی از مردم «نجران» مسیحی شدهاند، ناراحت شده و دستور میدهد تا گودالهایی بزرگ را حفر کنند و مردم را در درون آتش گودالها قرار دهد. |
قصه شب | امیرمهربون، بچههای فقیر
داستانی با موضوع ازدیاد جمعیت و ویژگیهای اخلاقی امیرکبیر |