قرآن کریم که کتاب هدایت انسانها و راه و روش درست زیستن است در سوره نساء به بیان احکام ازدواج و روابط زناشویی پرداخته و کسانی را نام میبرد که بر مرد حرام هستند و مرد نمیتواند با آنها ازدواج کند، از جمله آن زنان، زنان شوهردار هستند که ازدواج با آنان حرام است؛ سپس در ادامه میفرماید: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَت أَيْمانُكُمْ [نساء/24] و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه مالك شدهايد.» یعنی زنان شوهرداری که در جنگ اسیر میشوند و شما مالک آنها شدید، بر شما حلال است و حکم کنیز را دارند. سپس شبهه شده اولا: از کجای آیه برداشت میشود که ازدواج با زنان شوهردار اسیر شده اشکال ندارد، دوما: چرا با زنان شوهرداری که در جنگ اسیر شوند، میتوان ازدواج کرد؟
پاسخ: نکته اول: این آیه به صراحت میفرماید: ازدواج(نکاح) با زنان محصنه(شوهردار) حرام است؛ سپس یک مورد را استثنا میکند و میفرماید: به جز آن زنانی که در جنگ اسیر شوند؛ لذا از ظاهر این آیه به راحتی استفاده میشود که زنان شوهرداری که در جنگ شرکت کرده و اسیر مسلمین شوند، ازدواج با آنان حلال است و در حکم کنیز و بدون شوهر هستند. از این حکم به دست میآید که ازدواج قبلی آنها باطل شده و در حکم زن بدون شوهر محسوب میشوند. چرا که در اسلام تنها دو راه برای ارتباط بین زن و مرد، جایز شمرده شده است: 1. ازدواج (اعم از دائم و موقت)؛ 2. مالکیت؛ مالکیت نیز در حکم ازدواج است. و چون میتوان به محض اسارت با آنان رابطه داشت(البته بعد از طی شدن عده) پس میتوان نتیجه گرفت اسلام ازدواج قبلی آنان را باطل دانسته است و در حکم زنان بدون شوهر هستند.
در نتیجه اسلام اسارت آنها را به منزله «طلاق» از شوهران سابق تلقى كرده، و اجازه مىدهد بعد از تمام شدن عده آنها، با آنان ازدواج كنند و يا همچون يك كنيز با آنان رفتار شود. از اينجا روشن مىشود كه اسلام به هيچوجه اجازه نداده است كه مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب ديگر ازدواج كنند، و به همين جهت، عده براى آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشويى با آنها جلوگيرى نموده است.[1]
نکته دوم: طرح ازدواج با اسیران در چنین فضایی یک انقلاب بنیادین در جامعه بشری آن روز محسوب میشد و در واقع قانونی کردن ازدواج با زنان اسیر شده، هم احیای شخصیت زنان اسیر شده و هم به معنای حقِّ اعطای تشکیل خانواده به آنان بود. پس ازدواج با زنان اسیر شده اهانت به آنها نبود، بلکه در جهت احیای شخصیت و کرامت زنان آنان بود. چنانکه اگر با توجه به برخوردهای وحشیانه قدرتمندان و اقوام و ملل موجود در آن زمان با اسیران بهویژه زنان اسیر، قانون و دستور اسلام در ظرف زمانی خود به درستی تحلیل و بررسی شود و با شرایط حاکم بر جامعه آن روز مقایسه شود، میتوان به حکیمانه بودن آن پیبرد.
نکته سوم: شاید کسی بپرسد چگونه است که بدون رضایت زن و شوهر ازدواج میان آنها باطل شده و به ازدواج دیگری در میآید؛ در پاسخ میگوییم احکام الهی دست خداست، اوست که حلال و حرام را تعیین میکند، مگر همین ازدواج اولیه را خود خداوند متعال مشروع نکرده و حلال ندانسته، و هم خود او ازدواج با زنان شوهردار را حرام و گناه کبیره اعلام نکرده است؟! اینجا نیز از باب ولایتی که دارد عقد اول را باطل اعلام کرده و ازدواج با چنین زنانی را حلال اعلام میکند، و این حکم نیز بدون شک مصالح زیادی دارد که ممکن است به ذهن ما نرسد.
_______________________________________
پینوشت
[1]. تفسير نمونه،آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول،1374 ش، ج3، ص 33.
با سلام خدمت شما.
قرآن کریم که کتاب هدایت انسانها و راه و روش درست زیستن است در سوره نساء به بیان احکام ازدواج و روابط زناشویی پرداخته و کسانی را نام میبرد که بر مرد حرام هستند و مرد نمیتواند با آنها ازدواج کند، از جمله آن زنان، زنان شوهردار هستند که ازدواج با آنان حرام است؛ سپس در ادامه میفرماید: «وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ النِّساءِ إِلاَّ ما مَلَكَت أَيْمانُكُمْ [نساء/24] و زنان شوهردار (بر شما حرام است) مگر آنها را كه مالك شدهايد.» یعنی زنان شوهرداری که در جنگ اسیر میشوند و شما مالک آنها شدید، بر شما حلال است و حکم کنیز را دارند. سپس شبهه شده اولا: از کجای آیه برداشت میشود که ازدواج با زنان شوهردار اسیر شده اشکال ندارد، دوما: چرا با زنان شوهرداری که در جنگ اسیر شوند، میتوان ازدواج کرد؟
پاسخ:
نکته اول: این آیه به صراحت میفرماید: ازدواج(نکاح) با زنان محصنه(شوهردار) حرام است؛ سپس یک مورد را استثنا میکند و میفرماید: به جز آن زنانی که در جنگ اسیر شوند؛ لذا از ظاهر این آیه به راحتی استفاده میشود که زنان شوهرداری که در جنگ شرکت کرده و اسیر مسلمین شوند، ازدواج با آنان حلال است و در حکم کنیز و بدون شوهر هستند. از این حکم به دست میآید که ازدواج قبلی آنها باطل شده و در حکم زن بدون شوهر محسوب میشوند. چرا که در اسلام تنها دو راه برای ارتباط بین زن و مرد، جایز شمرده شده است: 1. ازدواج (اعم از دائم و موقت)؛ 2. مالکیت؛ مالکیت نیز در حکم ازدواج است. و چون میتوان به محض اسارت با آنان رابطه داشت(البته بعد از طی شدن عده) پس میتوان نتیجه گرفت اسلام ازدواج قبلی آنان را باطل دانسته است و در حکم زنان بدون شوهر هستند.
در نتیجه اسلام اسارت آنها را به منزله «طلاق» از شوهران سابق تلقى كرده، و اجازه مىدهد بعد از تمام شدن عده آنها، با آنان ازدواج كنند و يا همچون يك كنيز با آنان رفتار شود. از اينجا روشن مىشود كه اسلام به هيچوجه اجازه نداده است كه مسلمانان با زنان شوهردار حتى از ملل و مذاهب ديگر ازدواج كنند، و به همين جهت، عده براى آنها مقرر ساخته و در دوران عده از ارتباط زناشويى با آنها جلوگيرى نموده است.[1]
نکته دوم: طرح ازدواج با اسیران در چنین فضایی یک انقلاب بنیادین در جامعه بشری آن روز محسوب میشد و در واقع قانونی کردن ازدواج با زنان اسیر شده، هم احیای شخصیت زنان اسیر شده و هم به معنای حقِّ اعطای تشکیل خانواده به آنان بود. پس ازدواج با زنان اسیر شده اهانت به آنها نبود، بلکه در جهت احیای شخصیت و کرامت زنان آنان بود. چنانکه اگر با توجه به برخوردهای وحشیانه قدرتمندان و اقوام و ملل موجود در آن زمان با اسیران بهویژه زنان اسیر، قانون و دستور اسلام در ظرف زمانی خود به درستی تحلیل و بررسی شود و با شرایط حاکم بر جامعه آن روز مقایسه شود، میتوان به حکیمانه بودن آن پیبرد.
نکته سوم: شاید کسی بپرسد چگونه است که بدون رضایت زن و شوهر ازدواج میان آنها باطل شده و به ازدواج دیگری در میآید؛ در پاسخ میگوییم احکام الهی دست خداست، اوست که حلال و حرام را تعیین میکند، مگر همین ازدواج اولیه را خود خداوند متعال مشروع نکرده و حلال ندانسته، و هم خود او ازدواج با زنان شوهردار را حرام و گناه کبیره اعلام نکرده است؟! اینجا نیز از باب ولایتی که دارد عقد اول را باطل اعلام کرده و ازدواج با چنین زنانی را حلال اعلام میکند، و این حکم نیز بدون شک مصالح زیادی دارد که ممکن است به ذهن ما نرسد.
_______________________________________
پینوشت
[1]. تفسير نمونه،آیت الله مکارم شیرازی، دار الكتب الإسلامية، تهران، چاپ اول،1374 ش، ج3، ص 33.
برای مطالعه بیشتر اینجا مراجعه بفرمایید.