افزودن دیدگاه

تصویر :/
نویسنده :/ در

سلام من ی دختر ۱۴ سالم و دوستای زیادی دارم ولی به هیچکدوم اعتماد ندارم چون حدود یک سال پیش از طرف بعضی از دوستام ضربه بدی خوردم و از همه بدم میاد صبح تا شب تو اتاقمم و هیچ کاری نمی کنم چون اصلا حوصله ندارم و مادر و پدرمم هر چقدر میتونن بهم تیکه میندازن و گیر میدن و من دو تا خواهر کوچیکتر از خودم دارم ک تا جایی ک میتونن مسخرم میکنن خودم میدونم ک بچن و مزخرفات دیگه ولی هرچقدر هم بچه باشن و خب فکر کنن چون من خواهرشونم از دستشون ناراحت نمیشم اشتباهه کارشون و من رو ناراحت میکنه من الان ی هفتس عادت ماهیانم شروع شده و روی گونه هام جوش زدم و مادرم مسخرم میکنه مگه من خودم باعث شدم که جوش داشته باشم؟ کی دلش میخواد جوش داشته باشه !؟ من هیچوقت خوشحال نیستم حتی وقتی پیش بهترین دوستم دارم می خندم بعد از خنده بازم ناراحتم و میشه گفت یجورایی تو خونه زندانی شدم سه هفته یکی میتونم برم بیرون و اونم فقط خونه مامان بزرگمه من هفته سه بار کلاس زبان دارم و واقعا نمیتونم توی تابستونم تفریح داشته باشم وقتی هم مورسه ها شروع شه تا ساعت ۳ باید تو مدرسه بمونم و کلاس داشته باشم و بعد از اون بازم کلاس و تکلیف من یک ارمی هم هستم (ارمی یعنی طرفدار گروه بی تی اس اگر نمی دونید بی تی اس کیه توی نت سرچ کنید:/) و برای ارمی بودنم هم مسخره میشم خب به کسی ربطی نداره از چه کسایی خوشم میاد و چه پسرایی رو دوست دارم دلم میخواد تنها باشم و هیچکس رو نبینم من واقعا از زندگیم خسته شدم و میدونم که از نظر شما این چیزا خیلی بچگونه بنظر میاد ولی برای من مهمه و من رو اذیت میکنه چجوری باید با پدر و مادرم رفتار کنم چجوری باید از این حالتم در بیام؟ خواهشا نگید ک باید ورزش کنم و خودم رو شاد نگه دارم چون هیچ تاثیری نداره وقتی کسایی هستن ک وقتی خودت هم حالت خوبه اونا نمی ذارم و دائما رو مختن

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
12 + 7 =
*****