<p>من اول ازدواجم متوجه شدم که همسر با برادرش رابطه داره و یک بار هم اونارو دیدم</p>
<p>وقتی فهمید که من بخاطر این کارش میخوام ازش جدا بشم با گریه اضهار پشیمونی کرد </p>
<p>من با صحبت با مراجع اون رو بخشیدم </p>
<p>بعد مدت یکسال متوجه شدم با دوست دوره دانشگاهش در ارتباط هست و پیام های ناجور بهم میدن </p>
<p>اینبار من از مادرش کمک خواستم و البته هیچ کمکی نکردن و تازه من رو تهدید کردن </p>
<p>توی سال ۴ ازدواجمون ایشون بجای رفتن به سر کار رفته بود با دوستش و چنتا پسر بیرون که از این کارش عکس دارم که دوستش به من داد </p>
<p>من از دوستش پرسیدم که تو چرا این کارو کردی و چرا این عکسها رو میدی به من گفت </p>
<p>همسرت این قرار رو گذاشته باهاشون ازم خواسته همراهش باشم تا تنها نباشه اینم پیاماشون </p>
<p>گفت عذاب وجدان گرفتم من مجرد هستم شاید درست نباشه ولی من میتونم دوست بشم با هر پسری ولی زن تو ازم خواست باهاش برم اول قبول نکردم ولی با اسرار زنت رفتیم</p>
<p>وقتی اون رفتارش رو با پسرا دیدم ازشون عکس گرفتم و به زنت هم گفتم که اونارو بهت میدم </p>
<p>زنت با خیال راحت گفت هر کاری میخوای بکن </p>
<p> زنم این خانوم که دوسش بود بعد این قضیه تهدید کرده و پیامهاش هم موجوده </p>
<p>بعد مدتی همسرم که فهمیده بود من عکسا و پیامهاش رو دارم دوباره با گریه اومد پیشم که بخشمش</p>
<p>توی گوشیشکلی پیام ازشون پیدا کردم و صحبتای ناجور که بینشون رد و بدل شده بود</p>
<p>اینبار من پدرش رو خواستم و عکسارو و پیام ها رو نشونش دادم جالب اینجا بود که پدرش منو تهدید کرد و گفت اینا ساختگی هستن و تو میخوای ابروی ما رو ببری </p>
<p>بعد از این موضوع همسرم اینبار با کمال پرویی توی روم وایساد گفت من اصلا این کارارو نکردم و تو داری بهم تهمت میزنی و منو تهدید کرد که همه مهریم رو اجرا میزارم تو هم باید تا قرون اخر بهم بدیش</p>
<p>من الان یه پسر دارم </p>
<p>زنگیم رو داغون کرده دوتا خونه داشتم یکیش رو به فنا داده پولش رو خورده </p>
<p>با این وضع من واقعا دارم داغون میشم کلی قرص اعصاب میخورم قلبم درد گرفته یبارم سکته کردم</p>
<p> </p>
<p>الان برا اثبات کاراش باید ۴ تا شاهد بیارم</p>
<p>و اینکه خودم با چشم خودم ارتباطش با برادش رو دیدم قبول نیست این یعنی چی </p>
<p>من از کجا شاهد بیارم برا کاراش و اینکه اگه نیارم با کمال پر رویی به کارش ادامه میده </p>
<p>این چه وضعیه طرف رو با کلی مدرک میبرم تازه میگه باید شاهد بیاد </p>
<p>جالب بود وقتی از همون مراجع پرسیدم شاهدی که بیاد بگه اون این کارو کرده و دیدتش خودش شریک توی این کاره چون اون رو توی این شرایط دیده هیچ جوابی ندادن این یعنی چی </p>
<p>با سلام </p>
<p>من اول ازدواجم متوجه شدم که همسر با برادرش رابطه داره و یک بار هم اونارو دیدم</p>
<p>وقتی فهمید که من بخاطر این کارش میخوام ازش جدا بشم با گریه اضهار پشیمونی کرد </p>
<p>من با صحبت با مراجع اون رو بخشیدم </p>
<p>بعد مدت یکسال متوجه شدم با دوست دوره دانشگاهش در ارتباط هست و پیام های ناجور بهم میدن </p>
<p>اینبار من از مادرش کمک خواستم و البته هیچ کمکی نکردن و تازه من رو تهدید کردن </p>
<p>توی سال ۴ ازدواجمون ایشون بجای رفتن به سر کار رفته بود با دوستش و چنتا پسر بیرون که از این کارش عکس دارم که دوستش به من داد </p>
<p>من از دوستش پرسیدم که تو چرا این کارو کردی و چرا این عکسها رو میدی به من گفت </p>
<p>همسرت این قرار رو گذاشته باهاشون ازم خواسته همراهش باشم تا تنها نباشه اینم پیاماشون </p>
<p>گفت عذاب وجدان گرفتم من مجرد هستم شاید درست نباشه ولی من میتونم دوست بشم با هر پسری ولی زن تو ازم خواست باهاش برم اول قبول نکردم ولی با اسرار زنت رفتیم</p>
<p>وقتی اون رفتارش رو با پسرا دیدم ازشون عکس گرفتم و به زنت هم گفتم که اونارو بهت میدم </p>
<p>زنت با خیال راحت گفت هر کاری میخوای بکن </p>
<p> زنم این خانوم که دوسش بود بعد این قضیه تهدید کرده و پیامهاش هم موجوده </p>
<p>بعد مدتی همسرم که فهمیده بود من عکسا و پیامهاش رو دارم دوباره با گریه اومد پیشم که بخشمش</p>
<p>توی گوشیشکلی پیام ازشون پیدا کردم و صحبتای ناجور که بینشون رد و بدل شده بود</p>
<p>اینبار من پدرش رو خواستم و عکسارو و پیام ها رو نشونش دادم جالب اینجا بود که پدرش منو تهدید کرد و گفت اینا ساختگی هستن و تو میخوای ابروی ما رو ببری </p>
<p>بعد از این موضوع همسرم اینبار با کمال پرویی توی روم وایساد گفت من اصلا این کارارو نکردم و تو داری بهم تهمت میزنی و منو تهدید کرد که همه مهریم رو اجرا میزارم تو هم باید تا قرون اخر بهم بدیش</p>
<p>من الان یه پسر دارم </p>
<p>زنگیم رو داغون کرده دوتا خونه داشتم یکیش رو به فنا داده پولش رو خورده </p>
<p>با این وضع من واقعا دارم داغون میشم کلی قرص اعصاب میخورم قلبم درد گرفته یبارم سکته کردم</p>
<p> </p>
<p>الان برا اثبات کاراش باید ۴ تا شاهد بیارم</p>
<p>و اینکه خودم با چشم خودم ارتباطش با برادش رو دیدم قبول نیست این یعنی چی </p>
<p>من از کجا شاهد بیارم برا کاراش و اینکه اگه نیارم با کمال پر رویی به کارش ادامه میده </p>
<p>این چه وضعیه طرف رو با کلی مدرک میبرم تازه میگه باید شاهد بیاد </p>
<p>جالب بود وقتی از همون مراجع پرسیدم شاهدی که بیاد بگه اون این کارو کرده و دیدتش خودش شریک توی این کاره چون اون رو توی این شرایط دیده هیچ جوابی ندادن این یعنی چی </p>
<p> </p>
<p>من با این وضع چکار کنم </p>