افزودن دیدگاه

تصویر saeed97
نویسنده saeed97 در

خیلی از پاسخ های شما ممنونم.

جالب اینجاست که آدم دنبال هر چی باشه میتونه پیداش کنه. چون ذهنم تو این روزا درگیر این مساله بود واسه همین یک خبری از یک شخصی بهم رسید و داستانی رو برام تعریف کرد (یکی از فامیل ها تعریف کرد)

یک شخصی رو مثال زد که من هم اونو میشناختم. گفت پسر فلانی رو میشناسی؟ گفتم آره میشناسم. گفت که اونم با کَسی ازدواج کرد که خودِ دختر گفت که اصلا بیشتر از 14 سکه ازدواج نمیکنم!! (لطفا دقت کنید که اون زمانی که اونا ازدواج کرده بودن هم قرار نبود سکه یکباره 3 برابر بشه) یعنی این دختر خوب اون موقع که با 14 سکه ازدواج کرد، الان اگر بود همون به حدود 5 سکه میشد که من بیان کردم.

الان دو تا بچه دارن. هر کَسی هم که به اینها نزدیکه میگه که خیلی زندگی خوبی دارن و خیلی راضی هستن و دعوا نمیگرین با هم. حالا پسره چی داشت که دختره با این شرایط باهاش ازدواج کرد! هیچ چی!

پسره میره خواستگاری دختره و دختره هم با 14 تا باهاش ازدواج میکنه. پسره اون موقع کار نداشت با باباش میرفت بنایی. چندین سال وقتی که عقد کردن و حتی عروسی گرفتن، توی خونه باباشون زندگی کردن. بعد باباهه از دنیا میره. جالب اینجاست که پسره حتی یک مشکل جسمی و بیماری هم داشت. ولی دختره کاملا سلامت بود و چهره خوبی هم داشت. مانتویی هم بود. به خدا این داستان من درآوردی نیست و کاملا واقعیه. اون دختره، رفیق این خانوم (فامیلمون بود) و قشنگ میشناختتش. میگفت این از همون بچگی میگفت که مهریه اصلا نباید بیشتر از نهایتا 14 سکه باشه چون ارزش زن رو میاره پایین (اعتقاد خودش بود)

من هم تا اینو تعریف کرد برام بهش گفتم بعد چرا من به خیلی ها میگم میخوام با 14 سکه ازدواج کنم مسخرم میکنن؟ چرا تهمت میزنن؟ چرا اینطوری رفتار میکنن و ناراحتم میکنن؟ چرا میگن چنین گزینه ای نیست و ... ؟ گفت که نه اصلا هم چنین چیزی نیست میتونی خیلی راحت دختری رو پیدا کنی که این اعتقادو داره. فقط گفت که اگر به دنبال چادری باشی فقط و فکر کنی که تو چادری ها میتونی این اعتقادو پیدا کنی. سخت در اشتباهی و داری فقط گزینه های خوبتو کمتر میکنی. گفت که اگر دیدت رو بازتر کنی شاید بتونی کسی رو در همین مانتویی ها پیدا کنی که هم خیلی زیباتره هم خیلی توقعاتش کمتره. مثل دوستم که خودش این اعتقاد رو داشت.

(خوب من هم از اول اینکه اینجا این سوالات رو مطرح کردم قرار نبود برم خواستگاری دختری که میگه 1000 تا بعد من بهش بگم نه تو به زور با 14 سکه با من ازدواج کن!!!) منم میخواستم اگر اون پیشنهاد بالاتر داد، پیشنهادمو بدم اگه قبول نکرد. یک ممنونم و خدا حافظ.

ولی میخوام اینجا یه چیزی بگم. اینو که تعریف کرد برام، ناخودآگاه یاد این سوالم توی این سایت افتادم. به خدا حقیقت رو دارم میگم. آدم وقتی سوالی داره و ذهنش درگیره. از در و دیوار براش پاسخ میاد. و خبرهایی رو میشنوه و ... این قانون خداست و قانون ذهن و کائناته.

یاد این سوالم افتادم. دیدم که من هی دارم بیشتر مصمم میشم که موضع خودم رو تغییر بدم و بیام سراغ دختران مانتویی. همین داستانی که برام تعریف کرد من هرگز فکر نمیکردم که یک دختر مانتویی چنین دیدگاه و چنین بینشی داشته باشه. که خودش بگه اگر شوهرمم بخواد. من به اون میگم بیشتر از 14 نه !

در واقع من هم دنبال همین بینش و فهم عمیق بودم که از ابتدا گفته بودم میخوام برم سراغ دختر چادری. نه به خاطر اینکه هر چی من بگم اون بگه چشم. نه به خاطر اینکه بنا بر مهریه بخوام روش ارزش بذارم و بگم که چون چادریه پس ارزشش کمتره که من میگم 5 سکه. خیلی ها منظور من رو اینجا بد بهمیدن. بد.

من اگر میگم این تعداد مهریه. (اول اینکه مهریه بالا در اسلام توصیه نشده و در اسلام حدی برای مهریه تعیین نشده که چقدر باشه) حالا یکسری افراد دارن از همین مهریه سوع استفاده و کاسبی میکنن اون بحثش جداست. ولی اسلام گفته مهره قرار بده (هر چی که قرار دادی، هر چی. فقط باید باشه) به هر جهت. من دنبال اون فهم هستم. من به دنبال اون درک هستم. من به دنبال اون بینش عمیق هستم. به دنبال اون دیدگاه هستم. کسی که خودش اعتقاد داره که نباید منو با مهریه بخرن. اون باید عشق منو بخره. منم باید با اون عاشقانه زندگی کنم. (پول هم که نگفته بودم ندارم. خیلی هم درآمدم خوبه. چند بار هم اینو گفته بودم)

این فامیلمون گفت که این دختر نه میگفت من طلای خاصی میخوام و نه هیچ چیز دیگه. چون وقتی دیده بود که شوهرش یک کارگره و دستش خیلی هم نمیرسه. باهاش راه اومد. الان چند تا بچه دارم و بیش از ده ساله که دارن با هم زندگی میکنن. میدونید اون فهم چیه ؟ (اونی که از اول فکر چشم و هم چشمیه و به دیگران فکر میکنه، به مردم. که نگن چرا مهریه ات کم بود. نگن که چرا طلا نخریدی و ... اون تا آخرش عمرش مقایسه میکنه و فکر حرف مردمه و به خاطر حرف مردم زندگی میکنه و به خاطر حرف مردم هر کاری میکنه و به خاطر حرف مردم از دنیا میره و هرگز نمیفهمه که زندگی چه مزه و عطری داره و اون از زندگی فقط حسادت، فقط چشم و هم چشمی و فقط رنج میبینه. فقط دعوا و شوهر رو هم به مانند یک فرشته نجات و حمال و خر بارکش میبینه) من به دنبال این فهم بودم. من به دنبال فهمی بودم که پشتش چشم و هم چشمی نباشه. پشتش توقعات ماورایی از شوهر نباشه. پشتش کمی هم سازش و عشق باشه. قهمی که خوبی ها و اون همه امتیازاتم رو ببینه. خوبی هام. ورزشکار بودنم. سلامت زندگی کردن. دوست دختر نداشتن. کاری و پرتلاش و متعهد بودن و ...

حالا به چند موردی اینجا دقت کنید که میخوام توضیح بدم. اون پسری که رفته بود خواستگاری مشکل جسمی داشت (یک بیماری که الان میگن بعد از ده ها سال خوب شده) که ممکن هم بود اصلا خوب هم نشه. به هر جهت اون دختر بیماری این پسر رو هم پذیرفت.

اون پسر یک کارگر روز مزد بود که درآمد آنچنانی ای هم نداشت و گاهی کار میکرد و گاهی هم کار نمیکرد. ولی من درآمد و موقعیت شغلی بهتری دارم (البته منم تلاش کردم از بچگی و از ابتدا اینطوری نبودم. سالها زحمت کشیدم) به هر حال. دارم نمیگم که من از اون برترم. از لحاظ موقعیت دارم میگم.

اون پسر خانواده پردرآمدتری (مثل خانواده من) نداشت و پدر اون بنده خدا هم یک کارگر ساده و یک انسان خوب بود که قطعا این باعث میشد طلا و هدیه های زیادی هم برای اون عروس نخریده باشن. ولی قطعا برای همسر من خیلی هدایای بهتر و گرانتری خریده میشد.

من هر روز ورزش میکنم. گفتم که سلامت جسمانی دارم. سلامت عقلی دارم. این و اخلاق و ... دارم و ... خدا هم اگر بخواد توی ثانیه میتونه اینها رو ازم بگیره. پس مغرور نیستم به چیزهایی که ممکنه از بین برن. فقط خدا رو شکر که اینها رو دارم و سعی کردم سالم و خوب زندگی کنم. به هر حال اینها رو دارم.

حالا من میخواستم برم خواستگاری یک دختر چادری و مذهبی مومون و شرایطم رو توی پست قبلی نوشته بودم. اینجا خیلی از دختران چادری دادِشون در اومد که ما که کم ارزش نیستم! ما که قرار نیست هر چی تو بگی بگیم چشم! ما که از دختر عمه و عمو و ... کمتر نیستیم! مگه میشه سرویس طلا نخری! مگه فلان و بهمان! (یعنی من گفتم من کِی چنین حرف هایی زدم! من که گفتم اگر دختری منو اینطوری قبول کنه من شبانه روز براش تلاش میکنم و محبت هاش رو قبول میکنم. پس من کی گفتم که اینها کم ارزش هستن. من گفتم که فرشته هستن و خیلی پاک و خانوم) در ضمن این رو هم بگم. من هم که میگم منو اینطوری قبول کنن از خداشون هم باشه. مگه من چی کم دارم که بخواد منت گذاشته بشه سرم. من اینو الان دارم تازه میگم. سالم هستم. اعتقاد دارم. متعهد هستم. اهل کار هستم. درآمد دارم و ... خیلی از خداشون هم باشه که چنین پسری رو بخوان قبول بکنن. چند تا پسر اینطوری هستن که هم ورزشکار باشن. هم دوست دختر نداشته باشن و ... خیلی خیلی تعدادشون کم هست. ولی قرار نیست که اونا منت بذارن یا من. من هم که شرایطم بد نبود. یک مهریه کم رو پیشنهاد کرده بودم. که همین باعث شد انقدر بهشون بر بخوره؟ اولش که تنصیف اموال رو هم گفته بودم امضا نمیکنم. بعد گفتم همینو هم امضا میکنم. در ضمن همون تنصیف هم نباید امشا بشه. ببینید دیگه. خودتون شاهد این اخلاق ها و این جنگ ها و اینها باشید. همه این دخترایی که اینجا چنین اخلاقی دارن از خودشون نشون میدن. همه تو خواستگاری سر به زیر و خانوم هستن و معصوم. پس مردها هم حواسشون جمع باشه که دارن چیکار میکنن. پس مردها هم حق دارن که جانب احتیاط رو رعایت کنن و همینطوری الکی نرن جلو. پس شما دخترا هم چندان خوب و بساز نیسیتین که به ایمان و اخلاق طرف نگاه کنید. دو متر هم زبان دارید.

بعد من ناخواسته (همیشه دوست داشتم با دختر چادری ازدواج کنم و در رویاهام همسر اینده ام رو چادری تصور میکردم) اما به یکباره نسبت به دختران چادری یک دیدگاه جدید پیدا کردم. و گفتم که نه تنها توقعاتشون کمتر نیست. بلکه بیشتر هم هست!! (البته همیشه استثنا هم وجود داره) و بعد که پاسخ برخی دوستان رو خوندم و بعد که اون فامیلمون اون داستان رو برای من تعریف کرد. من نهایتا امتیاز بیشتری برای دختران مانتویی قائل میشم. چون الحق که برخلاف ظاهر و لباسشون که شاید از دید برخی افراد (حتی خودم قبلا) دید مناسبی نسبت بهشون وجود نداشته باشه و اونها رو پرتوقع تر و امروزی تر ببینه. دیدم که خیلی هاشون قلب مهربونی دارن و خیلی هم خوب و پاک و با حیا هستن. (همونطوری که دختران چادری همه با حیا و خوب نیستن) در ضمن. حداقل چون من از اول نسبت به دختران مانتویی هیچ توقعی نداشتم که بخوان مثلا اسلامتی تر و سبک تر بگیرن و پیشفرض ذهنیم بود که اینها حداقل توقعاتشون بیشتره و من اینو از قبل در نظر گرفته بودم. اینها اگر شروط کمی سنگین تر هم میذاشتن. من با کمال میل ممکنه بپذیرم اگر ببینم دختر خوب و زیباست.

و این خیلی منو ناراحت کرده بود که برخی خانوم های چادری مانند ببخشید بلانسبت خروس جنگی به من حجوم آوردن و گفتن که تو به خاطر اینکه میخواستی زور بگی میخواستی بری سراغ دختر چادری. تو به خاطر این رفتی سراغ دختر چادری که فکر میکردی اونا هیچ چی ازت نمیخوان. مگه دختر چادری فلان و بهمانه ! بعد که دیدم دیدگاه ها به این شکل هست کمی ترسیدم و کمی هم نسبت به اون فرشته هایی که در ذهنم از اینها ساخته بودم. شک کردم و تجدید نظر.

الان میخواید این صحبت ها رو باور بکنید یا نه. میخواید مشکوک باشید به این متن یا نه. میخواید قبول کنید یا نه. من نتیجه ای که تا اینجا گرفتم رو گفتم. والا من دلم راضی تر هست که الان برم سراغ دختر مانتویی. حداقل میگم اگر هم توقعاتشون بیشتر باشه. ظاهر و باطن یکیه نه اینکه ظاهر و باطن متفاوت باشه!

ضمن اینکه من دختران مانتویی ای رو هم حتی در فامیلمون دیدم که به بدترین و افتضاح ترین موقعیت و شرایط همسرانشون ساختن و خیلی هم سازگار و کم توقع هستن. یک نمونه هم که از دوست یکی از فامیل هام براتون تعریف کردم که اون دختر اونقدر کم توقع بود خودش میگفت که مهریه نباید بیشتر از 14 تا باشه و اون هم با چه شرایطی شوهرش رو انتخاب کرد. کار پردرآمد و دائمی ای نداشت و بیماری جسمی هم داشت (پسر) چندین سال هم خوبه پدر پسره با خانواده اونها زندگی کردن که یک خونه محقر و کوچک بود. من خودم از خدای خودم معذرت میخوام که به خاطر پوشش فضاوت میکردم و فر میکردم که پرتوقع تر هست. شاید چون در اطراف خودم خانوم هایی رو هم دیده بودم که مانتویی بودن و خیلی پر توقع هستن این تصویر در ذهنم شکل گرفته بود. اما قبلا چون نمیخواستم. نمیدیدم. الان که دقت کردن دیدم حتی تو فامیلمون هم دخترای مانتویی ای وجود دارن که خیلی هم بساز هستن و با شوهرانشون خیلی راه میان.

حتی اگر مدیر سایت هم نسبت به این نظر من مشکوک بشه و منتشر نکنه من ازشون ناراحت نمیشم. بلاخره من بعد از حدود سی سال مجردی اومدم اینجا کمی درد دل کنم و از دوستان هم راهنمایی بگیرم. توقعی هم ندارم که توی این جامعه ای که جوونها از این نظر درک نمیشن. کَسی بخواد من یکی رو هم درک بکنه. حتی من در اولین پستم که دنبال دختر چادری بودم (برید اون پست رو بخونید و پاسخ هایی که دادم) برخی دختران بهم مفتن که چرا فقط چادری؟ مگه نمیتونی دختر پاک و با حیا ولی مانتویی پیدا کنی؟ چرا میخوای دامنه انتخاب هات رو کمتر بکنی و چرا میخوای خودت رو محدود بکنی به این موضوع؟ میگفتن که شاید بتونی شخص مورد نظر خودت رو بین همین مانتویی ها پیدا بکنی که هم خیلی پاک و خانوم باشه و هم خیلی زیبا و مهربان تر و کم توقع تر. به خدا من اول با اینها دعوا گرفتم. (لطفا برید بخونید توی همین سایت) دعوا میگرفتن میگفتم که دارید برای دختر مانتویی ها بازار گرمی میکنید. مگه اینها الان روی دست کَسی موندن که اینها رو میگید. میگفتم که به شما چه آقا یا خانوم که مانتویی به من پیشنهاد میکنید. من همون چادری ها رو میخوام و تمام. من واقعا از همینجا معذرت میخوام که اون موقع چنین پاسخ هایی داده بودم. پس مدیر عزیز این سایت دیدگاه من رو خواهشا منتشر کنید و مشکوک نباشید. چون من همون آدم هستم که رنگ عوض نکردم. من فقط وقتی از نزدیک با دیدگاه های دختران چادری آشنا شدم. گفتم که بد نیست به دختران مانتویی هم فکر کنم. تازه یاد پیشنهادهای دوستان افتادم که میگفتن چرا فقط دختر چادری؟ مگه خوبی و بدی به چادر هست؟ چرا انتخاب های خودت رو داری انقدر کم میکنی و ... بعد خجالت کشیدم از خودم و حرف هایی که زده بودم و دیدم که پیشنهادشون بد هم نبود. واسه همین بعدش اومدم این صفحه رو ایجاد کردم.

آخرش اینو هم اضافه کنم که من هنوز تصمیم قطعی نگرفتم. هنوز دارم از شما مشورت میگریم و نتیجه نهایی رو بعدا باید بگیرم. بعد از پایان یافتن این کامنت ها. ولی نتیجه ای که تا اینجای کار گرفتم رو بیان کردم. / و یک صحبتی هم دارم. دختران چادری و پاک. من نیومده بودم سراغ شما که ازم هیچ چیزی نخواید. من فقط به دنبال بینش و فهم عمیقی بودم که پشت اون چادر هست که باعث میشد کمی هم سازگاری و توقعات کمتر از تبعاتش باشه. که متاسفانه اونو پیدا نکردم. (دارم درباره همه صحبت نمیکنم) ولی وقتی دیدم که اکثر دختران چادری هم به مزخرفات و رسوم و عرف های غلط جامعه (تماما) پایبند هستن و از اونطرف افکار فمینیستی هم دارن و اصلا سر سازگاری و محبت ندارن و هیچ بویی از خانم فاطمه زهرا و زینب نبردن. من هم عطایش را به لقایش بخشیدم.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 6 =
*****