افزودن دیدگاه

تصویر بنده خدا
نویسنده بنده خدا در

سلام یه طوطی داشتم که از چند روزگیش با من بود مث دخترم بود خیلی دوسش داشتم من و مامان صدا می کرد، دوسال بود پیش من بود به حدی که من ازش جدا می شدم افسردگی می گرفت اینقدر باهاش اخت داشتم که پسرام آجی صداش می کردند با ما می خوابید پا میشد هر جا میرفتیم باهامون بود اینقدر باهوش و زرنگ و معصوم و زیبا بود که چشم همه متحیر خلقتش می شد، قصد داشتم بهش الله اکبر یاد بدم همش موقع خوند سوره واقعه میومد رو پاهام مینشست و منم سوره رو می خوندم این بچه آروم بغلم مینشست و لذت می برد. سه روز پیش هدفون تو گوشم بود داشتم مداحی گوش می کردم متوجه نشدم تو دستم یه بالش بود گذاشتم زمین بالش رو کمی سنگین بود از این بالش های بزرگ رفتم یک اتاق دیگه حدود دو دقیقه طول کشید اومدم دیدم دخترم زیر بالش خفه شده و من چون هدفون تو گوشم بود نشنیدم و حواسمم کلا نبود ندیدم بچم روbroken heartbroken heart الان سه روزه پیشمون نیست هم من هم پسرم صدقه دادیم براش یه مراسم کوچیک گرفتیم تصمیم گرفتم به تمام طوطی های مراکز دامپزشکی هزینه درمان بدم سه روزه هر لحظه و هر شب داریم گریه می کنیم. صداش رفتاراش بازی هاش از جلو چشام نمیره دارم از عذاب وجدان میمیرم، از اینکه چرا صداش و نشنیدم از اینکه چرا وقتی دنبالم نیومد متوجه نشدم که نیست. از اینکه من باعث مرگش شدم. حس می کنم دخترم رو کشتم... حس وحشتناکیه یک لحظه آروم ندارم الان که دارم تایپ می کنم هم دائم در حال گریه هستم . پسرم  دائم میره سر خاکش دائم براش دعا و سوره می خونیم... دلم براش خیلی تنگ شده... در قسمتی از کتاب علامه طباطبایی خوندم که اگر سبب مرگ حیوانی شده باشیم خداوند روز محشر حق حیوان رو از انسان و یا حیوانی که سبب مرگش شده میگیره... من نفسم و نکشتم من اصلا ندیدم نفس کنار من خوابیده همیشه روی شونه هام بود این بار اصلا مشخص نبود کجا بوده دخترم رفت و من با عذاب وجدان و درد دلتنگی و نبودش تنها گذاشت ... حال و روزگار خونمون بدون نفس خیلی خرابه broken heart

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 8 =
*****