افزودن دیدگاه

تصویر یه دختر مغموم
نویسنده یه دختر مغموم در

سلام خسته نباشید.

من ۲ ساله عقد هستم اوایل همسرم اهل مشروب نبود اما الان تقریبا شب در میون میخوره.با قهر دعوا گریه مهربونی ازش خواستم ترک کنه اما نکرده متاسفانه نزدیک ترین دوستاش ک رابطه خانوادگی داریم هم اهل مشروبن یه مدت رابطه  و رفت و امدمو قطع کردم اما هروقت زنگ میزدم میدیدم پیش هموناس خانوم دوستش خیلی بهم زنگ میزد ولی هربار بهونه میاوردم و نمیرفتم.وقتی دیدم من اگه نرم هم همسرم پیش دوستاشه دوباره رفت و امد کردم ولی خیلی دلم یخواد با این دوستاش قطع رابطه کنه نمیتونم باهمسرم حرف بزنم کمی ک صحبت میکنم ناراحت میشه یا از پیشم میره یا پشت میکنه بهم و میخوابه واقعا دارم اذیت میشم اینم بگم‌ک هروقت باهاش حرف میزنم میگه منم مشکلات خودمو دارم اما هیج وقت نگفته مشکلش چیه یه بار قهر شدید کردیم و مادرشوهرم به گوشم رسوند ک شوهرم‌گفته دیگه نمیخوام باهاش زندگی کنم‌اما باز اشتی کردیم فک میکنم مادرشوهرم از خودش این حرفو زده ولی میترسم ک نکنه واقعا همسرم دوسم نداره ک سمت این چیزا رفته

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 2 =
*****