افزودن دیدگاه

تصویر یه زن تنها
نویسنده یه زن تنها در

سلام
با همسرم همکار بودیم اون موقع اون نماز می خوند و روزه میگرفت به خاطر همین عاشقش شدم اما وقتی ازدواج کردیم کم کم شروع کرد به خوردن مشروب و نماز رو ترک کرد تا حدی که الان به یه الکلی تبدیل شده هر روز مشروب میخوره همه راه ها رو امتحان کردم 4 سال باهاش جنگیدم همه اطرافیانم میدونن حتی همکارام که برای شوهرم از جون و دل مایه گذاشتم مهمونی هایی که توش خوردن مشروب بود نمی رفتم ولی بعضی وقتا اون تنها می رفت میگه تو خیلی منو تحت فشار میذاری بخاطر همین بعضی شبا خونه هم نمیاد خدا رو شکر می کنم که بچه ای ندارم الان دو هفتس ترکش کردم ولی خبری از اون نشد ، واقعا دیگه نمیتونم باهاش ادامه بدم با وجود اینکه با تمام وجودم دوسش دارم الان وکیل گرفتم که از هم جدا بشیم ولی از این میترسم که پشیمون بشم ولی دیگه نمیخوام مشروب تو زندگیم باشه

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
9 + 1 =
*****