این علاقه یا احساسی که به استادتون دارید، شاید بخاطر ویژگیهای شخصیتی استادتون باشه و این حس در شما احتمالا وجود داره که مبادا در مقابل ایشون دچار ضعف و ناتوانی بشید و همین مسئله فشار روانی رو برای شما در مقابل ایشون ایجاد میکنه که منجر به استرس شما میشود. برای برطرف شدن این استرس باید حساسیتی که به استادتون پیدا کردید رو برطرف کنید.
برای این کار نیاز به یه کار شناختی و یک عملیاتی دارید؛ منظورم از کار شناختی اینه که شناختی که در ذهنتون شکل گرفته، نیاز به اصلاح داره تا با صلاح بتونید هیجانتون رو کنترل کنید؛ بدین صورت که به این سوالات جواب بدید و بررسی کنید کجاهای جوابتون مشکل داره، اونجاست که خطای شناختیتون تشخیص میدید و متوجه میشید که کجا اشتباه کردید!
آیا تنها در برابر استادتون حالت استرس رو پیدا میکنید یا در برابر دیگر افراد هم اینگونه هستید؟
درچه موقعیت یا حالتی در برابر استادتون دچار استرس میشید؟
فکر میکنید که علت استرس اتون در برابر استادن چیه؟ آیا در برابرش احساس ضعف میکنید؟ خب احساس ضعف در برابر استادتون داشته باشید خب چه مشکلی داره؟ آیا احساس ضعفی که میکنید فکر میکنید که اون نظرش نسبت به شما عوض میشه؟ خب نظرش نسبت به شما عوض بشه چه اتفاقی می افته؟ فکر میکنید که با این کار ممکنه شما رو ترک کنه و شما تنها بمونید؟ فرض بگیرید که ایشون شما رو ترک کنه و شما تنها بمونید، خب آیا واقعا این به معنای بی ارزشی شماست؟ آیا این به معنای اینه که شما هیچ توانمندی یا استعدادی ندارید؟ فکر میکنید چند نفر هستند که استعدادها و توانمندی دارند ولی گاها به دلایلی از جمله استرس در بروزش دچار مشکل میشوند؟ این استرسی که بسیاری از افراد تجربه میکنند به خاطراینه که میترسند دیگران اونهارو ترک کنند و همین مسئله باعث فشار روانی میشه و تبدیل به استرس میشه! در حالی که اگر این باور در ذهن ما انسان باشه که هیچ وقت و هیچ گاه تنها نمیشیم و همیشه موجودی به مراتب بسیار بزرگتر و با عظمتتر و قدرتمندتر، داناتر و ... وجود داره که اگر همیشه زندگی بهش تکیه کنیم و خودمون رو بهش بسپاریم، از اینکه دیگران ما رو تنها بگذارند یا ... احساس بدی بهمون دست نمیده؛ چراکه بالاخره موجود برتری کنارمون هست که اگر بهش توکل کنیم، بهترین چیزهارو پیش روی ما قرار میده! این باور توی زندگی به ادم آرامش میده و از هیچ چیز هراس پیدا نمیکنه! و فشار روانی بهش نمیاد.
امیدوارم با این توضیحات، متوجه خطاهای شناختی خودتون شده باشید. اما کار عملیاتی اینه که وقتی خطاهای شناختی تون رو متوجه شدید، بیاید برای اصلاحش قدم بردارید و توی عمل هم این رو اصلاح کنید و برایش برنامه ریزی کنید. اگر دوست داشتید، خطاهای شناختی رو که بهش مبتلا هستیدد رو بگید تا برای اصلاح اون به صورت عملیاتی برنامه ریزی کنیم!
با سلام به شما کاربر محترم
این علاقه یا احساسی که به استادتون دارید، شاید بخاطر ویژگیهای شخصیتی استادتون باشه و این حس در شما احتمالا وجود داره که مبادا در مقابل ایشون دچار ضعف و ناتوانی بشید و همین مسئله فشار روانی رو برای شما در مقابل ایشون ایجاد میکنه که منجر به استرس شما میشود. برای برطرف شدن این استرس باید حساسیتی که به استادتون پیدا کردید رو برطرف کنید.
برای این کار نیاز به یه کار شناختی و یک عملیاتی دارید؛ منظورم از کار شناختی اینه که شناختی که در ذهنتون شکل گرفته، نیاز به اصلاح داره تا با صلاح بتونید هیجانتون رو کنترل کنید؛ بدین صورت که به این سوالات جواب بدید و بررسی کنید کجاهای جوابتون مشکل داره، اونجاست که خطای شناختیتون تشخیص میدید و متوجه میشید که کجا اشتباه کردید!
آیا تنها در برابر استادتون حالت استرس رو پیدا میکنید یا در برابر دیگر افراد هم اینگونه هستید؟
درچه موقعیت یا حالتی در برابر استادتون دچار استرس میشید؟
فکر میکنید که علت استرس اتون در برابر استادن چیه؟ آیا در برابرش احساس ضعف میکنید؟ خب احساس ضعف در برابر استادتون داشته باشید خب چه مشکلی داره؟ آیا احساس ضعفی که میکنید فکر میکنید که اون نظرش نسبت به شما عوض میشه؟ خب نظرش نسبت به شما عوض بشه چه اتفاقی می افته؟ فکر میکنید که با این کار ممکنه شما رو ترک کنه و شما تنها بمونید؟ فرض بگیرید که ایشون شما رو ترک کنه و شما تنها بمونید، خب آیا واقعا این به معنای بی ارزشی شماست؟ آیا این به معنای اینه که شما هیچ توانمندی یا استعدادی ندارید؟ فکر میکنید چند نفر هستند که استعدادها و توانمندی دارند ولی گاها به دلایلی از جمله استرس در بروزش دچار مشکل میشوند؟ این استرسی که بسیاری از افراد تجربه میکنند به خاطراینه که میترسند دیگران اونهارو ترک کنند و همین مسئله باعث فشار روانی میشه و تبدیل به استرس میشه! در حالی که اگر این باور در ذهن ما انسان باشه که هیچ وقت و هیچ گاه تنها نمیشیم و همیشه موجودی به مراتب بسیار بزرگتر و با عظمتتر و قدرتمندتر، داناتر و ... وجود داره که اگر همیشه زندگی بهش تکیه کنیم و خودمون رو بهش بسپاریم، از اینکه دیگران ما رو تنها بگذارند یا ... احساس بدی بهمون دست نمیده؛ چراکه بالاخره موجود برتری کنارمون هست که اگر بهش توکل کنیم، بهترین چیزهارو پیش روی ما قرار میده! این باور توی زندگی به ادم آرامش میده و از هیچ چیز هراس پیدا نمیکنه! و فشار روانی بهش نمیاد.
امیدوارم با این توضیحات، متوجه خطاهای شناختی خودتون شده باشید. اما کار عملیاتی اینه که وقتی خطاهای شناختی تون رو متوجه شدید، بیاید برای اصلاحش قدم بردارید و توی عمل هم این رو اصلاح کنید و برایش برنامه ریزی کنید. اگر دوست داشتید، خطاهای شناختی رو که بهش مبتلا هستیدد رو بگید تا برای اصلاح اون به صورت عملیاتی برنامه ریزی کنیم!
موفق باشید.