شرایط شما رو درک میکنم اینکه به خاطر گناهی که مرتکب نشدید چگونه سرنوشتتون تحت تاثیر این اتفاق رخ داده است و همین مسئله مانع ازدوج بهنگامتون شده است. اما تا کی میخواهید ازدواجتون رو به عقب بیندازید. آیا پدرتون نمیخواهد شما ازدواج کنید؟ از طرفی کسی که میخواهد با شما ازدواج کند حق دارد که از وضعیت شما آگاهی داشته باشد. اما شما مرتکب گناهی نشدید که خدای نکرده بخواهید از این بابت شرمنده کسی باشید. لذا توصیه بنده به شما اینه که با زن پدرتان صحبت کنید و ازش بخواهید که با پدرتان صحبت کند تا حداقل راضی شود این موضوع رو شما یا ایشون تنها به خواهر زاده اش بگوید و موافقت یا عدم موافقتش باعث نشود که دیگران از این قضیه چیزی بدانند. جز این راه، راههای دیگر از جمله پنهان کردن این موضوع از خواستگارتان و ... غیراخلاقی و غیرمنصفانه است. لذا چیزی بهتر از صداقت در این راه وجود ندارد. درکنار آن توکل بر خدا و استمداد از او در این راه نیز مسیر پیش رو را برای شما روشن تر و هموارتر خواهد کرد. کافیه از خودش بخواهید در این راه به شما کمک کند.
با سلام به شما کاربر محترم
شرایط شما رو درک میکنم اینکه به خاطر گناهی که مرتکب نشدید چگونه سرنوشتتون تحت تاثیر این اتفاق رخ داده است و همین مسئله مانع ازدوج بهنگامتون شده است. اما تا کی میخواهید ازدواجتون رو به عقب بیندازید. آیا پدرتون نمیخواهد شما ازدواج کنید؟ از طرفی کسی که میخواهد با شما ازدواج کند حق دارد که از وضعیت شما آگاهی داشته باشد. اما شما مرتکب گناهی نشدید که خدای نکرده بخواهید از این بابت شرمنده کسی باشید. لذا توصیه بنده به شما اینه که با زن پدرتان صحبت کنید و ازش بخواهید که با پدرتان صحبت کند تا حداقل راضی شود این موضوع رو شما یا ایشون تنها به خواهر زاده اش بگوید و موافقت یا عدم موافقتش باعث نشود که دیگران از این قضیه چیزی بدانند. جز این راه، راههای دیگر از جمله پنهان کردن این موضوع از خواستگارتان و ... غیراخلاقی و غیرمنصفانه است. لذا چیزی بهتر از صداقت در این راه وجود ندارد. درکنار آن توکل بر خدا و استمداد از او در این راه نیز مسیر پیش رو را برای شما روشن تر و هموارتر خواهد کرد. کافیه از خودش بخواهید در این راه به شما کمک کند.
موفق باشید.